Skip to main content

فرانکلین و قهرمان واقعی

معرفی کتاب
مجموعه کتاب‌های فرانکلین حاوی داستان‌هایی آموزنده با تصاویری رنگارنگ است که مسائل زندگی را از زبان لاک‌پشتی به نام "فرانکلین" و دوستانش شرح می‌دهد. به کودکان مهارت زندگی می‌آموزد و به آن‌ها کمک می‌کند تا با محدودیت‌های خود کنار آمده و بر آنها غلبه کنند.
در این کتاب می‌خوانید: فرانکلین می‌خواهد مثل قهرمان‌ها رفتار کند. او دست به کار می‌شود تا مثل کانگرو یک قهرمان واقعی شود اما...

خاله‌ریزه و قاشق سحرآمیز

معرفی کتاب
این کتاب شعر، یک شخصیت اصلی به نام خاله‌ریزه دارد که با گربه خال‌خالی‌اش زندگی می‌کند. شعرهای کتاب اتفاقاتی را که در خانه خاله‌ریزه می‌افتند، مانند به دنیاآمدن گربه کوچولوها، آمدن دزد به خانه، پختن نان خانگی، رفتن به گردش و... روایت می‌کند.
شعرهای این کتاب کودکان را با موضوعاتی مثل مهمان‌نوازی، مهربانی با حیوانات و مراقبت از آن‌ها آشنا می‌کند.

گنجشکی در باران

معرفی کتاب
این کتاب، داستانی کوتاه و پرمعنا برای کودکان و دارای ابعاد مختلف؛ هنری، علمی، محیط‌زیستی و عاطفی با تصویرسازی زیبا و دلنشین است. گنجشک‌کوچولو که با مادرش زندگی می‌کرد یک روز که باران سیل‌آسایی می‌بارید خیسِ خیس شده بود و لانه‌شان را آب برده بود، او‌ یک‌دفعه دختر کوچولویی را دید که گریه می‌کرد و... .

قصه‌های کوچولو برای بچه‌های کوچولو

معرفی کتاب
این کتاب پنج داستان کودکانه و کوتاه دارد که ویژگی‌های اخلاقی، همچون ارزش راست‌گویی، شجاعت، مهربانی، و... را در قالب داستان برای کودکان شرح می‌دهند و درباره ویژگی‌های حیوانات نیز اطلاعاتی را ارائه می‌کنند؛ مثل اولین داستان کتاب حاضر که درباره یک خرس کوچولو است. او دوست نداشت مثل باقی خرس‌ها به خواب زمستانی برود و می‌خواست با دوستانش بازی کند، اما مامان خرسه می‌دانست چطور خرس کوچولویش را بخواباند.
نویسنده سعی کرده است، هم کودک را تشویق کند تا به حرف مادر و پدرشان گوش بدهند هم او را با یکی از خصوصیات خرس‌ها که در زمستان‌های بسیار سرد می‌خوابند، آشنا کند.

قصه میمون کوچولو

معرفی کتاب
بچه میمونی که قرار است به ماهیگیری برود. پدرش موقعیت‌های خطر را به او گوشزد می‌کند. بچه میمون به حرف‌های پدرش گوش می‌دهد. او به ماهی‌گیری می‌رود و در آنجا اتفاقاتی می‌افتد...

دندان لق خرگوش کوچولو

معرفی کتاب
این کتاب درباره خرگوش کوچولویی است که دندان لقش می‌افتد. مادر خرگوش به او می‌گوید که دندانش را زیر بالشش بگذارد تا پری دندان بیاید و دندان او را با خود ببرد و به جای آن یک سکه بگذارد.
شب‌هایی که دندان خرگوش کوچولو زیر بالش است، او مدام به این فکر می‌کند که پری، دندان او را می‌خواهد چه کار! او با خود فکر کرد شاید قرار است دندانش به ستاره‌ای درخشان در آسمان تبدیل شود، یا اینکه ممکن است پری دندان او را به خرگوش کوچولوی دیگری بدهد.
تخیلات لطیف کودکانه خرگوش کوچولو درباره دندانش باعث می‌شود کودکانی که مخاطب کتاب هستند، راحت‌تر با افتادن دندان‌هایشان که مقوله‌ای طبیعی است کنار بیایند.

من چی چی‌ام؟

معرفی کتاب
زنبورکی در طی روز به پروانه -ملخ - مورچه -کرم ابریشم - حلزون برخورد می‌کند و توانایی آنها را در انجام کارها می‌بیند و مدام با خود می‌گوید من هیچی نیستم و کاری بلد نیستم و از این بابت بسیار ناراحت است. در پایان شب مادرش او را صدا می‌کند....

دوستی مثل تو

معرفی کتاب
این داستان مصور درباره پاندایی است که می‌خواهد به آن طرف کوه‌ها سفر کند. میمون بازیگوش در این مسیر با او همراه می‌شود. میمون بسیار سریع می‌رود و از روی درختان می‌پرد اما پاندا آرام راه می‌رود و می‌تواند در آب شنا کند. این دو رفیق به دلیل تفاوت‌هایشان در آغاز راه نمی‌توانند به راحتی با هم کنار بیایند اما پس از مدت کوتاهی تفاوت‌های همدیگر را می‌پذیرند و برای رسیدن به مقصد با هم همکاری می‌کنند.
این داستان در تلاش است تا کودکان همکاری‌کردن با دوستان خود و توانایی پذیرش تفاوت‌ها را بیاموزند و در زندگی با دوستان خود مدارا کنند.

چه جشن تولدی؟ !

معرفی کتاب
روز تولد زنبورک است. قرار است جشنی برای او برپا شود اما زنبورک فراموش کرده که باید دوستانش را به مهمانی دعوت کند. او به سمت مزرعه راه افتاد تا سوسک، حلزون، پروانه و باقی دوستانش را به جشن تولد دعوت کند، اما وقتی به خانه آن‌ها رسید یاد بدترین ویژگی دوستانش افتاد و از دعوت‌کردن آن‌ها منصرف شد؛ اما مادر زنبورک که می‌دانست این‌طوری نمی‌شود تولد برگزار کرد، برای همین فکر بهتری در سرش بود...

جوجه‌خان

معرفی کتاب
این کتاب، دنیایی رؤیایی را برای کودکان با ارائه داستان‌های کوتاهی با عناوین «یک دوست کوچولو»، «مسابقه»، «جیو‌جیو»، «گمشده»، و...، به تصویر می‌کشد. داستان‌ها حول محور اتفاقاتی که برای یک جوجه تازه متولدشده رخ می‌دهد، شکل می‌گیرد. در داستان «گلابی»، «جوجه خان» به بیرون از لانه می‌رود تا غذایی پیدا کند، او یک گلابی پیدا می‌کند، اما چون سنگین است و نمی‌تواند آن را با خود به لانه ببرد بخشی از آن را می‌خورد و بعد به‌سراغ مادرش می‌رود و... .