Skip to main content

گُلک چه مهربان است

معرفی کتاب
در کتاب «گلک چه مهربان است» مادر گلک، برای او یک پیراهن قشنگ دوخته است. یک پیراهن سفید با خال‌های سرخ و سبز و سیاه. گلک پیراهن خال‌خالی‌اش را می‌پوشد و به حیاط می‌رود. گلک درحیاط خانه‌شان با قورباغه‌ها پروانه‌ها و کفشدوزک‌ها آشنا می‌شود. هر کدام از آنها مشکلی دارند. گلک به آنها کمک می‌کند و مشکل آنها را حل می‌کند. قصه‌‌ی کتاب مهربانی و دوستی است.

خوابم نمی‌بره!

معرفی کتاب
در مجموعه «قصه، بازی، نمایش» تلاش می‌شود قصه‌های معروف ادبیات شفاهی ایران زمین با سه رویکرد روایت، بازی و نمایش ارائه شود. در انتخاب قصه‌ها تلاش شده انواع افسانه‌ها اعم از حیوانات، در بخش تمثیلی و استعاری و نیز افسانه‌های واقع‌گرا وجود داشته باشد و با نثری روایی و مناسب برای قصه‌گویی ارائه شود تا مخاطبان بسته به گروه سنی مخاطب و صلاح‌دید آموزشی تربیتی خود، دست به انتخاب بزنند. در طراحی بازی‌ها تلاش شده بازی‌ها با یکی از شاکله‌های قصه مثل موضوع، شخصیت، درون مایه یا پیام برخاسته از آن‌ها ارتباط داشته باشد.در این جلد بچه‌ها با این نکته آشنا می‌شوند که موجودات مختلف، با هم تفاوت‌هایی دارند. به همین ترتیب انسان‌ها گرچه نیازهای مشترک دارند با این حال تفاوت‌هایی در شکل زندگی با هم دارند و آن‌ها باید قواعد زیستن را همانطور که هستند بپذیرند. در بخشی از این داستان می‌خوانیم: «یکی بود یکی نبود توی یه جنگل یه بچه خرس با خونواده‌اش زندگی می‌کرد، قصه ما برای زمانیه که یواش یواش باید پاییز تموم می‌شد و زمستون از راه می‌رسید..»

خرطوم همه‌کاره!

معرفی کتاب
در مجموعه «قصه، بازی، نمایش» تلاش می‌شود قصه‌های معروف ادبیات شفاهی ایران زمین با سه رویکرد روایت، بازی و نمایش ارائه شود. در انتخاب قصه‌ها تلاش شده انواع افسانه‌ها اعم از حیوانات، در بخش تمثیلی و استعاری و نیز افسانه‌های واقع‌گرا وجود داشته باشد و با نثری روایی و مناسب برای قصه‌گویی ارائه شود تا مخاطبان بسته به گروه سنی مخاطب و صلاح‌دید آموزشی تربیتی خود، دست به انتخاب بزنند. در طراحی بازی‌ها تلاش شده بازی‌ها با یکی از شاکله‌های قصه مثل موضوع، شخصیت، درون مایه یا پیام برخاسته از آن‌ها ارتباط داشته باشد. در این جلد بچه‌ها با این نکته آشنا می‌شوند که موجودات مختلف، با هم تفاوت‌هایی دارند. به همین ترتیب انسان‌ها گرچه نیازهای مشترک دارند با این حال تفاوت‌هایی در شکل ظاهری و سلیقه با هم دارند و باید آن‌ها را همانطور که هستند بپذیرند.

سبدی که خالی شد!

معرفی کتاب
در مجموعه «قصه، بازی، نمایش» تلاش می‌شود قصه‌های معروف ادبیات شفاهی ایران زمین با سه رویکرد روایت، بازی و نمایش ارائه شود. در انتخاب قصه‌ها تلاش شده انواع افسانه‌ها اعم از حیوانات، در بخش تمثیلی و استعاری و نیز افسانه‌های واقع‌گرا وجود داشته باشد و با نثری روایی و مناسب برای قصه‌گویی ارائه شود تا مخاطبان بسته به گروه سنی مخاطب و صلاح‌دید آموزشی تربیتی خود، دست به انتخاب بزنند. در طراحی بازی‌ها تلاش شده بازی‌ها با یکی از شاکله‌های قصه مثل موضوع، شخصیت، درون مایه یا پیام برخاسته از آن‌ها ارتباط داشته باشد. این جلد بچه‌ها را با این نکته آشنا می‌کند که باید مراقب وسایلی که در اختیار دارند باشند. شاید وسایل بریزند، شاید گم شوند، شاید جایی بماند، شاید کسی آن‌ها را بردارد و...

طعم زندگی

معرفی کتاب
کتاب «طعم زندگی» اثری کودکانه‌است که نوری برای تأمل در مسائل بزرگ زندگی می‌تاباند. این کتاب داستان پسر کوچکی را در خود جای داده است که هر روز صبح از خواب بیدار می‌شود و کارهایش را انجام می‌دهد، او تلاش می‌کند تا روز خود را خوب آغاز کند، زیرا این مسئله مهم است، حتی اگر کسانی که دوست‌شان داریم دیگر پیشمان نباشند. خاطره‌ آن‌ها همیشه در قلب ما می‌ماند و ما می‌توانیم هر چقدر که بخواهیم به آن‌ها فکر کنیم.

دستی که بوسه می‌زند

معرفی کتاب
کتاب «دستی که بوسه می‌زند»، داستانی است که به کودکان کمک می‌کند تا با ترس از جدایی و اضطراب ناشی از آن کنار بیایند. چستر راکون از رفتن به مدرسه می‌ترسد و دوست دارد در خانه بماند. مادرش برای آرام کردن او، رازی را با او در میان می‌گذارد که از نسل‌های قبل به او رسیده است. این راز، یک بوسه بر کف دست است که مادر به چستر می‌دهد و می‌گوید هر وقت دلش برای مادرش تنگ شد، آن را بر روی گونه‌اش بگذارد تا آرام شود. چستر با این کار حس می‌کند که عشق مادرش همیشه همراه اوست و این به او اعتمادبه‌نفس می‌دهد تا با ترسش روبرو شود و به مدرسه برود.

دعواهای تنوری؛ پنجشنبه: جنگ در سرسره‌های آبی

معرفی کتاب
کتاب «دعواهای تنوری؛ پنجشنبه، جنگ در سرسره‌های آبی» در قالب داستانی طنز و پرهیجان، ماجراهای گروهی از بچه‌ها را در مدرسه و پارک آبی دنبال می‌کند. فضای داستان با عناصر فانتزی، شوخی و اتفاقات غیرمنتظره همراه است و مخاطب را به دنیایی پر از اختراع، رقابت و دوستی می‌کشاند. دَش و دوستانش راب و گِرِتا، به اتفاق‌های غیرعادی در دبستان کوهان‌نشان عادت کرده‌اند، اما وقتی مدیر نامرئی‌شان، خانم رُزبانک، حضور یک مهمان ویژه را در مدرسه اعلام می‌کند شاخک‌هایشان حسابی تیز می‌شود. مهمان ویژه خانم آب‌پرور است؛ صاحب پارک آبی آب‌راه‌پروریان. با این‌که بیش‌تر دانش‌آموزها نمی‌توانند در ساعت‌های مدرسه به پارک بروند و سرسره‌بازی کنند، دَش، راب و گِرِتا توی یک ماجرای رازآلود سُر می‎‌خورند. این‌طور که پیداست در این پارک آبی غیر از سُر خوردن و آب پاشیدن اتفاق‌های دیگری هم می‌افتد. اتفاق‌ خیلی بدی در حال رخ دادن است و دَش و دوستانش به جای افتادن توی آب می‌خواهند سوار موج شوند تا در جنگ سرسره‌های آبی برنده شوند.

جشن به یادماندنی

معرفی کتاب
کتاب «جشن به یاد ماندنی» به زبانی ساده، اهتمام خانواده‌ها به برپایی جشن میلاد حضرت امام زمان علیه السلام و توجه و کمک آن حضرت به برپا دارندگان این جشن و دلدادگان حضرتش را، روایت نموده‌ است. در کتاب می‌خوانی: «پاهایم داشت شُل می‌شد. برایم باورکردنی نبود. می‌خواستم مثل پدر که دیشب پشت در نشست و گریه کرد، روی زمین بنشینم و گریه کنم. فکر می‌کردم این چه‌جور آدمی است که خودش یک کیلو برنج در خانه ندارد ولی گونی‌گونی برنج درِ خانه‌‎ی مردم می‌برد تا آبروی آنها را حفظ کند و به کسی، حتّی خانواده‎اش، هم چیزی نمی‌‎گوید. تنها یک جواب برایش داشتم؛ همانی‌که آن شب پدر گفت: «این آدم، مرد خداست» و پدر درست می‌‎گفت که: «صاحب جشن، ما نیستیم. او که صاحب جشن است، خودش وسیله‌اش را هم فراهم می‌‎کند.»

در میان زنجیرها

معرفی کتاب
کتاب «در میان زنجیرها» نویسنده با قلم روان، قصّه دلاور مردی به نام عبدالله‌بن‌عفیف را روایت می‌کند که چشم‌هایش را در رکاب امام علی(ع) در جنگ‌های جمل و صفین از دست داده بود و دختر شجاع او «صفیّه» از او پرستاری کرده است و در جنگ با لشکریان یزید از او حمایت می‌کرد. در کتاب می‌خوانیم: «بابا درست وسط میدان بود و من هم شده بودم چشم‌هایش. وسط این هیاهو احساس می‌کردم مثل پرنده‌ای داخل قفس گرگ‌های درنده اسیر شده‌ام و راه فراری ندارم، جز این که بمانم و مبارزه کنم. سربازها حمله کردند، بابا عبدالله را گرفتند؛ روی زمین کشیدند. پاهایش روی زمین کشیده می‌شد. فقط زیر لب یک اسم را می‌گفت: آن هم «حسین بود»»



حلزون باران ندیده

معرفی کتاب
وزیدن باد، ریختن برگ درختان در پاییز، پرواز پروانه‌ها در فصل بهار و هر تغییر جزئی و ساده‌ای، کودکان را به شگفتی وامی‌دارد. کتاب «حلزون باران ندیده»، روحیه‌ی پرسشگری کودکان را هدف قرار داده است و نگاه کنجکاو آن‌ها به محیط اطراف را ستایش می‌کند. این کتاب داستانی بامزه و پندآموز از یک حلزون را تعریف می‌کند که نمی‌داند چرا باران می‌آید، رعد و برق چیست و اصلاً تمام این‌ها برای ما چه فایده‌ای دارد. در کتاب می‌خوانیم: «حلزون کوچولو تازه از خواب بیدار شده بود که نور شدیدی در آسمان دید. سرش را بلند کرد و ابرهای تیره و سیاه را در آسمان دید. بعد صدای بلند و ترسناکی شنید. حسابی ترسید و لابه‌لای گل‌ها و گیاهان پناه گرفت. یعنی چه اتفاقی قرار بود بیفتد؟ یک‌مرتبه دید که از آسمان، قطره‌های آب به زمین می‌ریزد. داشت با دقت و تعجب به قطره‌های آبی که از آسمان پایین می‌افتادند نگاه می‌کرد که... » در داستان کودکان را با اهمیت باران و چرخه‌ی آب در طبیعت آشنا می‌کند.