Skip to main content

خواب‌آور تنها

معرفی کتاب
خواب‌آوری که هر شب خواب را به خانه‌ها می‌برد، یک شب احساس می‌کند حوصله‌اش سر رفته است. برای همین دنبال دوست می‌گردد؛ اما پیش هر کس می‌رود، خوابش می‌برد. تا اینکه بالاخره ماه را پیدا می‌کند...

حیاط پر بود از پرنده و آواز

معرفی کتاب
نعمت‌های خداوند سهم تمام موجودات است و هرکس باید به اندازه سهم و روزی خودش از نعمات الهی بهره ببرد. داستان حاضر نیز درباره همین موضوع است. ستاره دختر کوچولویی است که همراه با پدر و مادرش در خانه مادربزرگ مشغول چیدن میوه‌های درختان هستند. مادربزرگ بسیاری از میوه‌ها را می‌چیند اما تعدادی از آن‌ها را روی درخت باقی می‌گذارد. ستاره از مادربزرگ درباره آن میوه‌های باقی‌مانده سؤال می‌کند و به جوابی می‌رسد که دیدگاه تازه‌ای برایش به وجود می‌آید.

دندان لق خرگوش کوچولو

معرفی کتاب
این کتاب درباره خرگوش کوچولویی است که دندان لقش می‌افتد. مادر خرگوش به او می‌گوید که دندانش را زیر بالشش بگذارد تا پری دندان بیاید و دندان او را با خود ببرد و به جای آن یک سکه بگذارد.
شب‌هایی که دندان خرگوش کوچولو زیر بالش است، او مدام به این فکر می‌کند که پری، دندان او را می‌خواهد چه کار! او با خود فکر کرد شاید قرار است دندانش به ستاره‌ای درخشان در آسمان تبدیل شود، یا اینکه ممکن است پری دندان او را به خرگوش کوچولوی دیگری بدهد.
تخیلات لطیف کودکانه خرگوش کوچولو درباره دندانش باعث می‌شود کودکانی که مخاطب کتاب هستند، راحت‌تر با افتادن دندان‌هایشان که مقوله‌ای طبیعی است کنار بیایند.

من چی چی‌ام؟

معرفی کتاب
زنبورکی در طی روز به پروانه -ملخ - مورچه -کرم ابریشم - حلزون برخورد می‌کند و توانایی آنها را در انجام کارها می‌بیند و مدام با خود می‌گوید من هیچی نیستم و کاری بلد نیستم و از این بابت بسیار ناراحت است. در پایان شب مادرش او را صدا می‌کند....

جوجه خجالتی

معرفی کتاب
این کتاب درباره جوجه کوچولویی است که تازه از تخم بیرون آمده، اما برعکس خواهر و برادرش خجالتی است و از مادرش کمک نمی‌خواهد. او خجالت می‌کشید نیازهایش را بگوید و آب و غذا بخواهد. مامان مرغه که می‌بیند جوجه کوچولو خجالتی‌ست، ناراحت می‌شود و به او یاد می‌دهد تا وقتی نیازهایش را نگوید، هیچ‌کس از آن‌ها باخبر نمی‌شود و باید درباره خواسته‌هایش حرف بزند.

به نام خدا ورقه‌ها روی میز

معرفی کتاب
شیرین دختر بچه‌ای درس‌خوان است که پدرش را به‌دلیل تصادف از دست داده و غمگین است. هم‌کلاسی‌ها و رقیبان درسی‌اش در مدرسه تلاش می‌کنند تا غم از دست رفتن پدرش را برای شیرین کاهش دهند و او را مجدد به سمت مدرسه بیاورند...

چه جشن تولدی؟ !

معرفی کتاب
روز تولد زنبورک است. قرار است جشنی برای او برپا شود اما زنبورک فراموش کرده که باید دوستانش را به مهمانی دعوت کند. او به سمت مزرعه راه افتاد تا سوسک، حلزون، پروانه و باقی دوستانش را به جشن تولد دعوت کند، اما وقتی به خانه آن‌ها رسید یاد بدترین ویژگی دوستانش افتاد و از دعوت‌کردن آن‌ها منصرف شد؛ اما مادر زنبورک که می‌دانست این‌طوری نمی‌شود تولد برگزار کرد، برای همین فکر بهتری در سرش بود...

آدم‌برفی و بهار

معرفی کتاب
داستان کتاب در باره آمدن فصل بهار و تابیدن خورشید و گرم شدن هوا و آب شدن یخ ها و برف هاست که آدم برفی چون در حال آب شدن است خیلی ناراحت می شود. تصمیم می گیرد به جایی برود که هوایش سرد است. از کنار رودخانه به راه می افتد و بعد از کمی راه رفتن به منطقه ای می رسد که زمستان است و در حال باریدن برف. خوشحال می شود از برف ها می خورد و چاق می شود به بالای کوه که محل زندگی اش است می رود.

یار هم... در کنار هم

معرفی کتاب
این کتاب با هدف توجه به اهمیت دوستی و برای کودکان نگاشته شده است. «آ» کسی را نداشت. «آ» دلش می‌خواست تنها نباشد. «آ» راه افتاد و گفت خدایا کمکم کن! هرجا رفت بیابان بود. هوا، گرم بود. خسته شد، دیگر نتوانست راه برود. «آ» صدایی شنید....

آدم‌برفی و سبزک

معرفی کتاب
آدم برفی در حال بازی و شادی با دیگران است که چشمش به جوانه کوچک گیاهی در میان برف‌ها می‌افتد. دلش به حال گیاه می‌سوزد و برای او دیواری از برف درست می‌کند تا آسیب نبیند و از قطراب آب دستش به آن آب می‌دهد و مراقبتش می‌کند. تا اینکه بعد از مدتی جوانه بزرگ و بزرگتر می‌شود و تبدیل به نهال می‌گردد...