گاندوی همه
معرفی کتاب
این کتاب درباره پسر کوچکی به نام عمران است که چون آبگیر روستایشان خشک شده است، میخواهد گاندو، نوعی کروکدیل پاکستانی، را به خانه بیاورد، اما یک مشکلی وجود دارد. گاندو نمیتواند بدون آب زندگی کند. برای همین قرار است اهالی روستا گاندو را به آبگیر جدیدی ببرند و عمران از این موضوع ناراحت است.
ماهیخوار حیلهگر، ماهیهای خوشباور
معرفی کتاب
این کتاب بازنویسیِ یکی از حکایتهای کلیه و دمنه به فارسی امروزی است. موضوع داستان درباره مرغ ماهیخواری است که به ماهیها به دروغ میگوید و ظاهراً میخواهد آنها را از دست صیاد نجات بدهد. او به ماهیها گفت بهترین راه این است که در دهان مرغ ماهیخوار سوار شوند تا آنها را به آبگیر دیگری ببرد. ماهیها هم به او اعتماد کردند. اما مرغ ماهیخوار به اعتماد آنها خیانت کرد و ماهیها را خورد. خرچنگ که از این موضوع با خبر شده بود، مرغ ماهیخوار را کشت و به بقیه ماهیها خبر داد تا دیگر به هرکسی اعتماد نکنند.
لاکپشتی در آسمان
معرفی کتاب
این کتاب که به بیان امروزی بازنویسی شده است، برگرفته از حکایتی در کلیه و دمنه است. این داستان درباره دو مرغابی و یک لاکپشت است که در آبگیری زندگی میکنند. زمانی که آبگیر خشک و بیآب میشود مرغابیها تصمیم میگیرند به جای دیگر مهاجرت کنند. لاکپشت از آنها خواهش میکند که او را هم دنبالشان ببرند. مرغابیها از لاکپشت میخواهند تکه چوبی که دو طرفش در دهان مرغابیها بود را در دهانش بگذارد و بههیچوجه دهانش را باز نکند.اما لاکپشت میان آسمان و زمین برای اینکه جواب مردم را بدهد دهانش را باز و سقوط میکند.
هدف نویسنده نشاندادن میزان آسیبی است که بازشدن بیموقع دهان به افراد میزند.
هدف نویسنده نشاندادن میزان آسیبی است که بازشدن بیموقع دهان به افراد میزند.
مرد جهانگرد، مار خطخطی
معرفی کتاب
کتاب مصوّر حاضر، پنجمین مجلّد از مجموعه کتابهای «قصههای تصویری از کلیله و دمنه» با عنوان «مرد جهانگرد و مار خطخطی» است. در این داستان میخوانیم: روزی مرد زرگری در چاهی وسط جنگل افتاد که درون آن یک ببر، یک مار و یک میمون گیر افتاده بودند. مرد جهانگردی آنها را پیدا کرد و هر سه حیوان را نجات داد. مار بعد از تشکر به جهانگرد گفت که زرگر را نجات ندهد، چون جواب خوبی را با بدی میدهد. اما جهانگرد، زرگر را نجات داد. جهانگرد بعد از مدتی دوباره از جنگل عبور کرد و آنها را دید. میمون به او نارگیل و موز داد، ببر هم دستبند دختر حاکم را که کنار چشمه جا گذاشته بود به مرد جهانگرد داد. مرد جهانگرد نزد مرد زرگر رفت، ولی او جهانگرد را به عنوان دزد دستبند دخترحاکم معرفی کرد. جهانگرد را در سیاهچالی انداختند تا اینکه...
یک چیز دوستداشتنی
معرفی کتاب
این داستان درباره کودکی به نام مایلو است که از تاریکی میترسد اما نمیداند دقیقاً چه چیزی باعث ترسش شده است. او موجود ترسناکی را تخیل میکند که واقعیت ندارد. مادر مایلو برای او خمیربازی میخرد تا حال او بهتر شود. مایلو با خمیربازیاش همان چیزی را میسازد که از آن میترسد اما دقیقاً نمیداند آن موجود چیست. وقتی که شب شد، مایلو مثل شبهای قبل آن موجود ترسناک را پشت پنجره دید اما دیگر از آن نمیترسید چون با آن مواجه شده بود و مجسمهاش را در اتاقش داشت.
شیری که سلام کرد
معرفی کتاب
این کتاب چهارمین جلد از مجموعه کتابهای «با ادب چون...» است. موضوع داستان درباره یکی از یاران امام علی(ع) به نام جویریه است. او برای مسافتی همراه امام علی(ع) میشود. در بین راه چند شیر گرسنه به آنها نزدیک میشوند. جویریه بسیار وحشت میکند، اما امام علی(ع) آرام است و جویریه را نیز آرام میکند. شیرها وقتی نزدیک امام علی(ع) میشوند، جلوی ایشان سر خم میکنند و خودشان را به پای حضرت(ع) میاندازند. شیرها در کنار امام علی(ع) آرام میشوند و ترس جویریه نیز از بین میرود.
خرگوشها
معرفی کتاب
برفی خرگوشی است که بچه هایش قربانی یک روباره میشوند. درست زمانی که از خانه بیرون رفته است تا برایشان غذا پیدا کند. برفی از این ماجرا بسیار غمگین و افسرده میشود اما ترس و ناامیدی را به دلش راه نمیدهد. او به سراغ خرگوش پیری میرود و از او تقاضای راه چاره میکند. خرگوش پیر به او میگوید راه چاره در همبستگی و اتجاد همه خرگوشها است. او در شبی همه خرگوشها را دور هم جمع میکند ماجرا را تعریف می کند....