داستان

داستان‌های خوب تأثیر‌ بسیاری بر رفتار و زندگی مخاطبان خویش می‌گذارند. کتاب حاضر داستانی است روان‌شناسانه از زندگی فردی که یک، به اصطلاح رفتگر، آن را بسیار تحت تأثیر قرار می‌دهد و امید را به فرد بازمی‌گرداند. در واقع نویسنده کوشیده است مجموعه‌ای از اصول کامیابی را در این کتاب ارائه کند که اجتماع را به سمت داشتن روزگاری پربار هدایت کنند. داستان در دوازده فصل ارائه شده‌است.

داستان‌ها می‌توانند درعین سرگرم‌کنندگی آموزنده باشند. کتاب حاضر داستانی روان‌شناسانه است دربارۀ مرد جوانی که در حال سرخوردگی و ناامیدی به یاد پیرمردی می‌افتد که در کودکی به او کمک کرده بود. مرد جوان برای یافتن هدیه‌ای که پیرمرد آن را جادویی یافته بود، جست‌و‌جویی خستگی ناپذیر را آغاز می‌کند. در نهایت خسته می‌شود و دست می‌کشد، اما هدیه را با تمام وعده‌هایش کشف می‌کند. در واقع، این کتاب به مخاطب می آموزد چگونه روزهای سخت را پشت سر بگذارد و خود را باور کند.

داستان پسری است که در یک مجتمع آپارتمانی زندگی می‌کند. این مجتمع یک کتابخانه و کتابداری به نام خانم شجری دارد.قهرمان داستان که گاهی در کتابخانه به خانم شجری کمک می‌کند، در فضایی فانتزی کم‌کم با نویسنده‌های کتاب‌ها ارتباط بر‌قرار می‌کند و از آن‌ها نکته‌هایی در آداب مطالعه و فنون نویسندگی یاد می‌گیرد. لذا می‌تواند برای خوانندگان سر‌گرم‌کننده و آموزنده باشد.

آموزش مهارت‌های زندگی به کودکان در قالب داستان و به طور غیرمستقیم مؤثر خواهد بود. کتاب حاضر از مجموعۀ «توصیه‌های سلستن» در قالب قصه‌ای کودکانه دربارۀ احتیاط کردن و اعتماد نکردن به غریبه‌هاست. در این داستان لوکا با موضوع بازکردن یا نکردن در به روی غریبه‌ها دست و پنجه نرم می‌کند و چهار قانون ایمنی کودکان را مرور می‌کند. پنج صفحۀ پایانی کتاب مخصوص والدین است و نویسنده در آن‌ها نکات روان‌شناسانه‌ای را دربارۀ اعتماد محتاطانه به اولیا گوشزد می‌کند.سپس چند نکته را درزمینۀ چگونگی آموزش به کودک برای حفظ امنیت خود تذکر می‌دهد. چند ترفند کاربردی نیز به آن‌ها می‌آموزد و در پایان نیز به والدین یاد می‌دهد چگونه با موضوع این داستان کودک را به چالش و عمیق‌شدن در موضوع وادارند.

بهتر است آموزش مهارت‌های زندگی به کودکان در قالب سرگرمی و به طور غیرمستقیم باشد. کتاب حاضر از مجموعۀ «توصیه‌های سلستن» در قالب قصه‌ای کودکانه به بیان ماجرای بازی‌های کودکانه‌ای می‌پردازد که در آن شخصیت اصلی داستان شیطنت و بازیگوشی می‌کند. در جریان همین رفتارها، او دچار حادثه می‌شود و به عاقبت رفتار خود پی می‌برد.پنج صفحۀ پایانی کتاب مخصوص والدین است و نویسنده در آن‌ها نکات روان‌شناسانه‌ای را دربارۀ خطرها و کشمکش‌های زندگی به اولیا گوشزد می‌کند، چند ترفند کاربردی به آن‌ها می‌آموزد و در پایان نیز به والدین یاد می‌دهد چگونه دربارۀ این داستان کودک را به چالش و عمیق‌شدن در موضوع وادارند.

بهتر است آموزش مهارت‌های زندگی به کودکان در قالب سرگرمی و به طور غیرمستقیم باشد. کتاب حاضر از مجموعۀ «توصیه‌های سلستن» در قالب قصه‌ای کودکانه به بیان ماجرای بازی‌های کودکانه‌ای می‌پردازد که در آن شخصیت اصلی داستان نمی‌خواهد هنگام دوچرخه‌سواری کلاه ایمنی برسر بگذارد. او به اجبار والدین این کار را می‌کند، اما وقتی به طور ناگهانی به زمین می‌خورد، متوجه اهمیت داشتن کلاه می‌شود. دو صفحۀ پایانی کتاب مخصوص والدین است و نویسنده در آن نکاتی را دربارۀ کلاه ایمنی به اولیا گوشزد می‌کند.

قصه‌های قدیمی را، علاوه بر بچه‌ها، پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها هم دوست دارند. کتاب حاضر از مجموعۀ «شیرین‌ترین قصه‌های ایران»، همان قصۀ معروفی است که بعید است حتی یک نفر از ما نشنیده باشیم. البته نویسنده این داستان را تغییر داده و تا حدی به شکل امروزی درآورده‌است، اما باز هم شنگول و منگول و حبۀ انگور گول گرگ ناقلا را می‌خورندو باز هم مادرشان به کمک آن‌ها می‌رود و گرگ هم در اثر نادانی و بدجنسی گیر می‌افتد و باز هم بچه‌ها نجات پیدا می‌کنند.

قصه‌های قدیمی را، علاوه بر بچه‌ها، پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها هم دوست دارند. کتاب حاضر از مجموعۀ «شیرین‌ترین قصه‌های ایران»، دربارۀ همان نخودی ریزه‌میزۀ معروفی است که شاید چندین قصه از او خوانده باشید. در این ماجرای تخیلی، نخودی باز هم با زرنگی و هوشیاری، حاکم را از پا در‌می‌آورد و به کمک دوستانش که روباه و آتش و آب رودخانه هستند، حق پدر و مادرش را از او می‌گیرد.

قصه‌های قدیمی را، علاوه بر بچه‌ها، پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها هم دوست دارند. کتاب حاضر از مجموعۀ «شیرین‌ترین قصه‌های ایران»، قصۀ همان پیرزن کدو قلقله زن است که تا حدی به شکل امروزی درآمده است، اما باز هم پیرزن داخل کدو قل می‌خورد و حیوانات جنگل می‌خواهند او را بخورند. در پایان این داستان، پیرزن پیش خبرنگاری می‌رود، ماجرا را تعریف می‌کند و با پخش شدن خبرش در روزنامه، مشهور می‌شود.

قصه‌های قدیمی را، علاوه بر بچه‌ها، پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها هم دوست دارند. کتاب حاضر از مجموعۀ «شیرین‌ترین قصه‌های ایران»، همان قصۀ معروف «ننه سرما و عمو نوروز» را در قالبی همراه با تصویرهای مرتبط و کودکانه، عرضه کرده است. در این ماجرای تخیلی، ننه سرما و عمو نوروز همچنان موفق نمی‌شوند همدیگر را ملاقات کنند. این داستان، در واقع موضوع آمدن بهار و رفتن زمستان را به زبان قصه باز می‌گوید.