روانشناسی مطالعه مؤثر: آنچه نیاز است راجع به موفقیت در تحصیل بدانید
معرفی کتاب
این کتاب در زمینۀ مهارتهای مطالعه است، از جمله مهارتهایی که در این کتاب ارائه شده است میتوان به فراشناخت؛ تکنیکهای مدیریت زمان و جلوگیری از اهمالکاری؛ یادداشتبرداری و مطالعۀ آکادمیک؛ درستکاری تحصیلی شامل نحوۀ صحیح استناددهی، نقلقول و ارجاعدهی؛ آمادهسازی تکالیف نوشتاری؛ کار گروهی؛ و ارائۀ سخنرانی اشاره کرد. همچنین روشهای مؤثر و غیرمؤثر در زمینۀ مطالعه معرفی میشود و نکتههایی در خصوص مطالعۀ مؤثر و آکادمیک به مخاطبان ارائه میشود.
نجات کتابها از آتش: داستانی واقعی از کتابدار بصره
معرفی کتاب
این کتاب حاوی داستانی واقعی یک کتابدار به نام عالیه محمد بیکر در بصرهی عراق است. سالهای سال، کتابخانه مرکزی شهر بصره که او در آن کار می کرد، محل ملاقات دوستداران کتاب است. حالا آمریکا آتش جنگ در عراق را روشن کرده هر لحظه ممکن است جنگ به بصره برسد و عالیه میترسد کتابخانه -با سی هزار کتابش – برای همیشه از بین برود. برای عالیه کتابها از یک کوه طلا هم باارزشتر هستند. او از فرماندار اجازه خواست که کتابهایش را به محل امنی ببرد. اما فرماندار اجازه نداد. برای همین عالیه خودش دست به کار شد...
دفتر قصه راز دره پولک غول
معرفی کتاب
این کتاب، دفتر قصه کتابِ «راز دره پولک غول» میباشد. با کمک این دفتر قصه با استفاده از فعالیتهای لذتبخش و جذابی همچون «جدول و سرگرمی، مسیرهای مارپیچ، نقاشی، طرح سؤال از متن داستان، روایت داستان جدید توسط کودکان»، بچهها با محتوای داستان تعامل برقرار کرده و درخصوص داستانهای کتاب و شخصیتهای داستان گفتگو و بازی میکنند.
هیولای قلمبه بدجنس!
معرفی کتاب
این کتاب درباره تأثیر «کتاب» بر شخصیت افراد است. کتابها میتوانند افکار و روحیات آدمها را تغییر دهند. این داستان نیز درباره دوستی شنلقرمزی با یک هیولای جنگلی است. این هیولا از آدمها خوشش نمیآید و به محض اینکه شنلقرمزی را میبیند میخواهد او را اذیت کند و بتراسند. شنلقرمزی که اخلاق بد هیولا را دید برای او یک کتاب گذاشت و رفت. هیولا که حوصلهاش سررفته بود، کتاب را برداشت و خواند. آن کتاب تغییرات روحی و شخصیتی زیادی را در هیولا ایجاد کرد و حتی باعث شد بتواند دوست پیدا کند.
کتاب ناتمام
معرفی کتاب
خانه آدمها نزدیک جنگل است. آنها آتش بازی راه انداختهاند. صدای بامب بامب باعث میشود دم نارنجی وارد تونل شود. همانجا خوابش میبرد و وقتی بیدار میشود، آفتاب همه جا را روشن کرده است. دم نارنجی دوستش راسویی را میبیند که در حال کتاب خواندن است. او با خودش فکر میکند که خانه خودش بهتر است یا خانه خرسی؟ در داخل کتابی که راسو میخواند. او به فکر می افتد....