Skip to main content

خوردنی‌ها را دوست دارم

معرفی کتاب
کتاب «خوردنی‌ها را دوست دارم» از مجموعه شش جلدی «تو هم می‌توانی»ست. این مجموعه به اصلی‌ترین مسائل و مشکلات کودکان می‌پردازد. مسائل و مشکلاتی که به نوعی مشکل بزرگ‌ترها هم هست. در این مجموعه با زبان غیرمستقیم در قالب قصه، در رفع این مشکلات آموزش‌هایی داده می‌شود.

خودم لباسم را می‌پوشم

معرفی کتاب
کتاب «خودم لباسم را می‌پوشم» از مجموعه شش جلدی «تو هم می‌توانی»ست. این مجموعه به اصلی‌ترین مسائل و مشکلات کودکان می‌پردازد. مسائل و مشکلاتی که به نوعی مشکل بزرگ‌ترها هم هست. در این مجموعه با زبان غیرمستقیم در قالب قصه، در رفع این مشکلات آموزش‌هایی داده می‌شود. در این داستان کتی لباس راحتی‌اش را درآورد. باید بلوزش را می‌پوشید. با خودش گفت: «باید عجله کنم. می‌خواهم بروم شهربازی!» بلوز را برداشت؛ اما نمی‌دانست کدام طرف باید جلو باشد و کدام طرف پشت سرش...

اسباب‌بازی‌هایم را جمع می‌کنم

معرفی کتاب
کتاب «اسباب‌بازی‌هایم را جمع می‌کنم» از مجموعه شش جلدی «تو هم می‌توانی»ست. این مجموعه به اصلی‌ترین مسائل و مشکلات کودکان می‌پردازد. مسائل و مشکلاتی که به نوعی مشکل بزرگ‌ترها هم هست. در این مجموعه با زبان غیرمستقیم در قالب قصه، در رفع این مشکلات آموزش‌هایی داده می‌شود. در این داستان کتی با اسباب‌بازی‌هایش بازی می‌کرد که مادرش به اتاق آمد و گفت: «حالا وقت خواب است. اسباب‌بازی‌هایت را جمع کن و برو بخواب!» کتی با خودش گفت: «فردا دوباره می‌خواهم بازی کنم، چرا باید جمع کنم؟ » کتی خوابش برد و...

دندانم را مسواک می‌زنم

معرفی کتاب
کتاب «دندانم را مسواک می‌زنم» از مجموعه 6 جلدی «تو هم می‌توانی»ست. این مجموعه به اصلی‌ترین مسائل و مشکلات کودکان می‌پردازد. مسائل و مشکلاتی که به نوعی مشکل بزرگ‌ترها هم هست. در این مجموعه با زبان غیرمستقیم در قالب قصه، در رفع این مشکلات آموزش‌هایی داده می‌شود. در این داستان کتی از مادرش می‌خواهد که او را به پارک ببرد. مادر گفت: «اول صبحانه‌ات را بخور، بعد هم دندان‌هایت را مسواک بزن تا به پارک برویم.» کتی صبحانه‌اش را خورد، اما تنبلی کرد و مسواک نزد. کتی در پارک بازی می‌کرد که یک‌دفعه دندانش درد گرفت و...

من نمی‌خواهم یک موش کوچولو باشم

معرفی کتاب
گاهی آدم‌ها نمی‌خواهند آن چیزی باشند که هستند مثلاً کسی که در شهر زندگی می‌کند، می‌گوید ای کاش در روستا زندگی می‌کرد؛ کسی که در روستا زندگی می‌کند، می‌گوید ای کاش در شهر می‌بود! مثل این موش کوچولو که دقیقاً مثل برخی آدم‌ها از موفعیت خودش راضی نیست و دلش می‌خواهد چیز دیگری باشد.
راضی بودن از موقعیت کنونی یک پدیده‌ی پیچیده است و به‌راحتی به دست نمی‌آید. نمی‌توان کسی را مجبور کرد تا ناگهانی بپذیرد همه‌ی چیزهایی که دارد، خوب است. مثل قد، وزن، چهره، پدر و مادر، خانواده و غیره. در واقع این پذیرش به یک سفر نیاز دارد. این سفر درونی با کسب تجربه از سفرهای بیرونی همراه می‌شود...

یک عالمه هویج

معرفی کتاب
این داستان درباره خرگوشی است که هویج را بیشتر از هر چیزی دوست دارد و هرجا که هویج می‌بیند، آن را می‌کند و در لانه‌اش نگه‌می‌دارد. به مرور زمان خانه خرگوش دیگر جایی برای خود او نداشت و خرگوش مجبور شد مهمان خانه دوستانش شود؛ اما خانه دوستانش هم کوچک‌تر از چیزی بودند که خرگوش در آن‌ جا شود!
خرگوش باید چطوری این مشکل را حل می‌کرد؟ ....

اگرهای ناقلا

معرفی کتاب
گاهی اوقات برای کودکان پیش می‌آید که قبل از مسابقه یا اتفاقی مهم، نگران و مضطرب می‌شوند. به اتفاقات بد فکر می‌کنند و می‌ترسند که نتیجه خوبی در انتظارشان نباشد. داستان این کتاب نیز درباره همین مشکل و چگونگی حل آن است. کارا دختری باهوش و بااستعداد بود که می‌خواست در مسابقه استعدادیابی شرکت کند. او نگران بود و اضطراب رهایش نمی‌کرد؛ اما دوست کارا به کمکش آمد و حرف‌های آرام‌کننده‌ای به او گفت. حرف‌هایی که توانست به شجاع‌شدن و بالارفتن اعتمادبه‌نفس کارا کمک کند.
این کتاب می‌تواند به کودکانی که با مشکل اضطراب و کمبود اعتمادبه‌نفس مواجه هستند کمک و ایشان را به سوی موفقیت هدایت کند.

بلوط طلایی

معرفی کتاب
ماجرا در یک جنگل سرسبز می‌گذرد و سنجاب کوچولو می‌خواهد در مسابقه دویدن که جایزه آن یک بلوط بزرگ است، شرکت کند. سنجاب دوست دارد به تنهایی در این مسابقه برنده شود اما جزو شرایط مسابقه این است که گروهی در آن شرکت کنند. سنجاب در دویدن از همه دوستانش جلو می‌افتد و به بلوط می‌رسد، اما تنهایی زورش نمی‌رسد بلوط را تکان دهد و آن را ببرد.
حالا سنجاب باید چه کار کند؟
این کتاب درباره اهمیت کار گروهی و دوستی است. نویسنده قصد دارد به کودکان بگوید نمی‌توان تمام کارها را تنهایی انجام داد و باید از دیگران کمک گرفت.

یک تلاش بیشتر!

معرفی کتاب
دایره، مشغول بازی با دوستانش است که چشمش می‌افتد به برجی که مربع‌ها و شش‌ضلعی‌ها ساخته‌اند. دایره آن‌قدر از برج خوشش می‌آید که به دوستانش مثلث و لوزی، پیشنهاد می‌دهد با هم برج بسازند. اما به نظر می‌آید آن‌ها گردتر، نوک‌تیزتر و خیلی لق‌تر از مربع‌ها و شش‌ضلعی‌ها هستند؛ بنابراین هر برجی که می‌سازند به سرعت فرو می‌ریزد. آن‌ها به تلاش خود ادامه می‌دهند، راه‌حل‌های گوناگونی را امتحان می‌کنند و حتی تلاش می‌کنند خودشان را قوی‌تر کنند. اما باز هم برج‌شان فرو می‌ریزد! وقتی بقیه‌ شکل‌ها از ساختن برج ناامید می‌شوند، دایره راه‌حل‌های دیگری پیدا می‌کند و از دوستانش می‌خواهد به تلاش‌شان ادامه دهند...

گورکن و راسو: خانه‌ سنگی

معرفی کتاب
این داستان درباره یک دوستی عجیب و غریب است. دوستی بین یک گورکن جواهرنشان و یک راسوی بازیگوش.
راسو به خانه نیاز داشت و باید سرپناهی برای خود پیدا می‌کرد اما گورکن بسیار منزوی بود و کار جواهرشناسی نیز به تمرکز احتیاج داشت. راسو برای هم‌خانه‌شدن با گورکن تمام تلاشش را کرد اما گورکن دست بردار نبود و حاضر نبود راسو را بپذیرد. به‌نظر شما حق با راسو است یا گورکن؟ کدام یک موفق می‌شوند به خواسته‌شان برسند؟