کرگدن دیگر بیادبی نمیکند
معرفی کتاب
مجموعه «رفتارهای خوب» برای مطالعه دانشآموزان پیش از ورود به مدرسه و دوره ابتدایی اول و با هدف افزایش مهارتهای ارتباطی آنان طراحی شده است. استفاده از حیوانات به جای شخصیتهای اصلی خلاقیت و خیالپردازی کودکان را ارتقا میدهد و بچهها را با خود همسو نماید. در این جلد کرگدن یاد میگیرد با دیگران چگونه معاشرت نماید.
چهاردهوبیستوپنج صدم
معرفی کتاب
در کتاب حاضر چند داستان کوتاه با مضمون ضرورت انجام کارهای اخلاقی و اهمیت رفتار خداپسندانه بر زندگی و روحیات خودمان برای نوجوانان روایت شدهاند. ویژگی مشترک این داستانها ارتباط مدرسه و خانه و تاثیر رفتارهای شخصیت اول داستان بر حال خود و وجدان اوست. مثلاً در نخستین قصه کتاب، شخصیت اول قصه، در امتحانات تقلب کرده و با این کار نمرههای بالایی به دست آورده است، در کارنامهاش فقط یک نمره 14/25 واقعی وجود دارد. او با وجود اینکه معدل خوبی گرفته و کسی هم متوجه کار او نشده است، از نمرات غیرواقعیاش راضی نیست و فقط 14/25 خودش را دوست دارد.
حیوانات
معرفی کتاب
این کتاب درباره محیطزیست است و اهمیت حفظ جان حیوانات و مراقبت از گونههای جانوری. کتاب شعر حاضر از زبان حیوانات بازگو شدهاند که هرچه از کرهزمین شنیدهاند را روایت میکنند. زمین و حیوانات از نابودی و انقراض همنوعانشان بسیار ناراحت و دلگیرند. آنها همگی یک چیز میخواهند و آن این است که شکارچیها جنگل و دریا و کوه و... رها کنند و بروند.
نویسنده سعی دارد توجه و حس مسئولیت خواننده را نسبت به اهمیت جان و امنیت حیوانات جلب کند.
نویسنده سعی دارد توجه و حس مسئولیت خواننده را نسبت به اهمیت جان و امنیت حیوانات جلب کند.
بلیتهای شهربازی
معرفی کتاب
این داستان درباره بخشش و مهربانی است و براساس حدیثی از امام رضا(ع) که در انتهای کتاب آمده، روایت شده است. پانیذ دختر کوچکی است که همراه با خانوادهاش به شهربازی آمده بود. پانیذ دوست نداشت بازی را تمام کند دلش میخواست تا آخرین بلیت شهربازی را مصرف کند اما پدر و مادرش به او گفته بودند که دیگر بازی بس است!
برای پانیذ سوال بود که چرا مادر و پدرش نگذاشتند او تا آخرین بلیت را مصرف کند! زمانی که وارد رستوران شدند، دو کودک که مشغول فروختن جوراب بودند، سر میز آنها آمدند و پدر و مادر پانیذ، هم از آن دو کودک جوراب خریدند هم باقی بلیتها را به آنها دادند. آنجا بود که پانیذ متوجه شد آن بلیتها برای بخشیدن به کودکان نیازمند و بخشش بوده است.
برای پانیذ سوال بود که چرا مادر و پدرش نگذاشتند او تا آخرین بلیت را مصرف کند! زمانی که وارد رستوران شدند، دو کودک که مشغول فروختن جوراب بودند، سر میز آنها آمدند و پدر و مادر پانیذ، هم از آن دو کودک جوراب خریدند هم باقی بلیتها را به آنها دادند. آنجا بود که پانیذ متوجه شد آن بلیتها برای بخشیدن به کودکان نیازمند و بخشش بوده است.
هدیه بابا
معرفی کتاب
مجموعه «یک قصه یک حدیث» با محور قراردادن یک حدیث از امام رضا، داستانی امروزی را برای مخاطب کودک بیان میکند و کودک با یک حدیث از ایشان و به کار بردن آن در زندگی آشنا می شود.
در کتاب «هدیه بابا» دختر خانم، تبلتی که پدرش برایش خریده را با خودش همه جا میبرد. سرانجام تبلت در مدرسه میشکند. او درباره شکسته شدن تبلت به پدرش دروغ میگوید و ...
در کتاب «هدیه بابا» دختر خانم، تبلتی که پدرش برایش خریده را با خودش همه جا میبرد. سرانجام تبلت در مدرسه میشکند. او درباره شکسته شدن تبلت به پدرش دروغ میگوید و ...
مسابقه و دوچرخه
معرفی کتاب
موضوع قصه حاضر امانتداری و اهمیت پایبندی به تعهد است. این داستان درباره پسرکی است که برای مسابقه دوچرخهسواری از پسرعمویش دوچرخهای قرض میگیرد. در آن مسابقه پسرک به زمین میافتد و خودش و دوچرخه آسیب میبینند اما این حادثه باعث نمیشود تا پسرک دوچرخه پسرعمویش را همانطور شکسته و خرابشده تحویل بدهد. او دوچرخه را به تعمیرگاه برد و پس از اینکه از تعمیرشدنش مطمئن شد، آن را به صاحبش برگرداند.
در انتهای داستان حدیثی از امام رضا(ع) درباره اهمیت حفظ امانت نیز روایت شده است.
در انتهای داستان حدیثی از امام رضا(ع) درباره اهمیت حفظ امانت نیز روایت شده است.
پول گمشده
معرفی کتاب
این داستان درباره امانتداری و پرهیز از آزار و اذیت دیگران است. پوریا پسری است که در مدرسه برای سرگرمشدن و شیطنت پول دوستش را برمیدارد. اما زمانی که به خانه برمیگردد، با راهنماییهای مادر و پدرش متوجه اشتباهش میشود. پوریا که دچار عذاب وجدان شده بود تا فردای آن روز صبر نمیکند و به خانه دوستش میرود تا پول را پس بدهد.
در انتهای داستان حدیثی از امام رضا(ع) با مضمون پرهیز از آزار دیگران روایت شده است.
در انتهای داستان حدیثی از امام رضا(ع) با مضمون پرهیز از آزار دیگران روایت شده است.
قصههای پدربزرگ: کتاب خاطرات
معرفی کتاب
همهچیز از سفر شروع میشود سفری که راوی این داستان یعنی دخترک آن با پدربزرگش آغاز میکنند. آن دو به جادهای بیانتها گام میگذارند. درحالیکه دخترک دست پدربزرگ را در دست گرفته است و پدربزرگش میگوید که آنقدر بزرگشده است که بتواند دست او را در دست بگذارد.
این سفر برای کشف بهار است. بهار طبیعت که در اولین تصویر خودش را با لانه پرندهای که در آن جوجههای تازه سر از تخم درآورده و سروصدا میکنند، نشان میدهد. آنها چشم به بالا دارند تا مادرشان بیاید و برایشان غذا بیاورند. دخترک و پدربزرگ هم لانه را نگاه میکنند و درست از همینجاست که داستان این کتاب شروع میشود...
این سفر برای کشف بهار است. بهار طبیعت که در اولین تصویر خودش را با لانه پرندهای که در آن جوجههای تازه سر از تخم درآورده و سروصدا میکنند، نشان میدهد. آنها چشم به بالا دارند تا مادرشان بیاید و برایشان غذا بیاورند. دخترک و پدربزرگ هم لانه را نگاه میکنند و درست از همینجاست که داستان این کتاب شروع میشود...
تیکتاکیهای قدونیمقد
معرفی کتاب
موش موشک به علی یک معما برای پیدا کردن گنج می دهد. علی با کاوش و پرسش سعی می کند هر نشانه را رمزگشایی کند. در این بین با سه عروسک چوبی دوست می شود که در واقع اجزای یک ساعت بوده اند. در نهایت می تواند ساعت قدیمی و بزرگ پارک را پیدا کند که پدر پیرزمان در آن زندگی می کرده و دنبال بچه هایش می گشته....