دیو
معرفی کتاب
«استیو هارمونِ» سیاهپوست، به جرم قتل در زندان است و شاید تا آخر عمرش آنجا بماند! اکنون در دادگاه محاکمه میشود. او فقط شانزده سال دارد! جریان از این قرار است که استیو همراه دو نفر دیگر به قصد دزدی وارد داروخانه آقای «نزبیت» میشوند. استیو اول از همه وارد میشود تا مطمئن شود پلیس آنجا نباشد. بعد بیرون داروخانه میایستد تا مراقب رفت و آمدها باشد. در داروخانه دو نفر دیگر با آقای نزبیت درگیر میشوند و صاحب داروخانه با اسلحه خودش کشته میشود! آیا بیگناهی استیو ثابت میشود یا به اعدام محکوم میشود؟
برای گفتگو و سازگاری با دیگران چه باید بکنم؟
معرفی کتاب
برای خیلی از انسانها توافق با دیگران کار سادهای نیست. کتاب حاضر 21 وسیله را، مثل جعبهابزاری برای کنارآمدن با دیگران، در اختیار مخاطب میگذارد تا مهارتهای گفتوگو و سازگاری را یاد بگیرد. تمرینهای کتاب روش اجرای مهارتهای ارائهشده در کتاب را به مخاطب میآموزند. این مهارتها عبارتاند از: ابراز وجود، پیداکردن و نگهداشتن دوستان، پایاندادن به بحث و دعوا، تمامکردن آزار و قلدری، مقابله با سرزنش و مقابله با افکار منفی. نویسنده در توضیح هر مهارت چند ابزار را معرفی کرده است؛ مثل: شکستن فکر، کم محلی، غیبشدن، آرامش و سؤالپرسیدن.
با مشکل نابغه بودن، چه باید بکنم؟
معرفی کتاب
نابغهبودن به معنای متفاوت بودن است. متفاوتبودن برای بچههای نابغه مسئولیتی سنگین است. کتاب حاضر شامل ماجراهایی دربارۀ بچههای نابغه و شرح زندگی آنان است تا به مخاطب بیاموزد در صورت نابغه بودن چگونه باید رفتار کند. معنی نابغهبودن، شباهتها و تفاوتهای نابغهها با افراد عادی، بهترین و بدترین چیز در مورد نابغهبودن، چگونگی هماهنگشدن با دوستان و گروه همسالان، انتظارات، شرایط نابغهها در مدرسه و خانه و در نهایت چشم انداز آینده برای نابغهها، از جملۀ محتواهای کتاب هستند.
در ستایش تربیت نکردن: جلوههایی از زندگی و اندیشههای عبدالعظیم کریمی
معرفی کتاب
مستندسازی دغدغهها، اندیشهها و تجربههای برخی از چهرههای ممتاز تعلیم و تربیت ضرورتی است که این کتاب به آن پاسخ داده است. این کتاب از مجموعهای چند جلدی، دربارۀ زندگی عبدالعظیم کریمی و شامل سه بخش است: تجربۀ زیسته که زندگینامۀ داستانی آقای عبدالعظیم کریمی است؛ گفتوگوها به شکل میزگرد با حضور کارشناسان صاحبنظر؛ دستاوردها شامل سوابق آموزشی و علمی، تألیفها و ترجمهها.
عیبیابی و تعمیر گیربکس تراکتور مسی فرگوسن: مدلهای 399 -800 -475 -285
معرفی کتاب
استفاده از تراکتور در کشاورزی بسیار رایج است. بنابراین، آموزش تعمیرات سیستمهای تراکتور، از جمله سیستم انتقال قدرت آن، ضروری است. این کتاب مراحل دمونتاژ و مونتاژ گیربکس تراکتور مسی فرگوسن را به عنوان نوعی آموزش تخصصی در تعمیرات تراکتورهای رایج کشور عرضه میکند. این اطلاعات قابل تعمیم به کامیونها، اتومبیلها، کمباینها و دیگر وسایل نقلیه نیز هستند. همۀ مراحل آموزش با تصویرهای درشت و دقیق ارائه شدهاند.
بهمن65
معرفی کتاب
کتاب حاضر حاوی پنج داستان به هم پیوسته است. راوی داستان دختر نوجوانی است که برادرش، «عباس»، به جبهه رفته است. او خواهربزرگتری هم به نام «معصوم» دارد که البته میانه خوبی با هم ندارند و مرتب در حال جر و بحث هستند. معصوم به خواهر کوچکش میگوید بالاخره روی دست مادر میماند؛ اما راوی داستان میخواهد نویسنده شود و اصلاً برایش مهم نیست که خانهداری و آشپزی بلد نیست. هروقت جایی بمباران میشود، داداش عباس زنگ میزند؛ ولی اینبار تماس نگرفته است. پدر میرود تا سری به او بزند و... .
روشنای خاموش
معرفی کتاب
کتاب حاضر حاوی شش داستان از جنگ ایران و عراق است. در یکی از این داستانها با عنوان «نغمه پرواز»، چند رزمنده به هنگام شناسایی، با چند عراقی مواجه میشوند و آنها را اسیر میکنند، رزمندهها از آنها، محل امن خروج از منطقه را میپرسند، «جاسم» راه را نشان میدهد؛ اما غافل از اینکه یکی از اسیران عراقی، عضو حزب بعث است و او را به خاطر کمک به رزمندهها، تهدید میکند. ناگهان همه اسیر میشوند. در پادگان عراقیها، جاسم و برخی از سربازان دشمن، شورش میکنند و... .
وقتی در آغوش کوه بودیم
معرفی کتاب
«میترا» دختر نوجوانی است که با بازگشایی مدارس، به کلاس دوم راهنمایی میرود. او تمام وسایلش را خریده و همهچیز برای فردا، اول مهر، آماده است؛ اما خبر حمله عراق به ایران، همهجا میپیچد و میترا و دوستانش، «راضیه» و «گلنار»، را نگران میکند. جنگ بر تمام ابعاد زندگی دخترها تأثیر گذاشته است، بر مدرسه رفتنشان، غذا خوردن و خوابیدنشان و حتی تفریحشان! پدر روی شیشهها را چسب میزند و پتوی سربازیاش را با میخ به پشت پنجره میکوبد... . چند روزی است که راضیه مثل همیشه شاد و شنگول نیست و میترا فکر میکند با او قهر کرده است؛ اما چرا؟
آب و زنجیر
معرفی کتاب
این کتاب مجموعهای از داستانهای کوتاه و به هم پیوستهای درباره چند نوجوان اهل مشکینشهر است. آنها کنار رود خیاوچای که از سبلان سرچشمه میگیرد، زندگی میکنند. «غلام»، «قادر» که غلام او را سوغان صدا میکند و «جیار»، یکی دیگر از دوستان غلام، برای استراحت بعد از امتحانات خرداد، به یکی از آب گرمهای شهرشان میروند. آنجا حسابی خوش میگذارنند، آنجا شاهد جدالی نابرابر بین آدمها و خرس بزرگ و کشته شدن خرس هستند و آنجاست که میفهمند دوستشان، «فیاض»، قصد دارد به جبهه برود!
مثل یک خواب عمیق
معرفی کتاب
پدر شنیده است که در شهر کبودان، کسی پیدا شده است که آرزوها را برآورده میکند! او از پسرش، «رستم»، میخواهد که مثل خیلی از جوانهای دیگر به آنجا برود. به عقیده پدر رستم، او مجبور است برود تا شاید بتواند نحسی را از خانه دور کند! رستم چندساعت قبل از تحویل سال به دنیا آمده است و دقیقاً در همان لحظه زلزله شدیدی به وقوع میپیوندد که باعث مرگ بسیاری از اقوام و خویشاوندان میشود و به این علت است که همه او را نحس میدانند. صبح روز بعد، رستم راهی سفر میشود. او در شهر کبودان دوستش، مهراب»، را نیز میبیند و... .