Skip to main content

کی با من جورتره؟

معرفی کتاب
نویسنده در تلاش است تا کودکان را نسبت به اهمیت کار تیمی و چگونگی حفظ دوستی‌ها در عین پذیرش تفاوت‌هایشان آگاه بکند. او برای اینکه کودکان بهتر متوجه منظورش شوند، از نمادهایی مانند اشکال هندسی استفاده کرده است. در این داستان مثلث نمی‌تواند به‌راحتی با دایره و مربع بازی کند چون با آن‌ها بسیار متفاوت است، اما زمانی که باقی مثلث‌ها را پیدا می‌کند متوجه می‌شود مثلث‌ها و باقی اشکال با هم‌دیگر می‌توانند دنیا را بسازند، سپس همه آن‌ها با هم تیم تشکیل می‌دهند و بازی می‌کنند.

شناخت ماشین‌ها

معرفی کتاب
آشنایی با انواع ماشین‌ها و تماشای تصاویر فانتزی و جذاب آن‌ها برای کودکان کنجکاو بسیار جذاب است. در این کتاب کودکان ضمن آشنایی با انواع ماشین‌ها و کارکردشان در قالب شعر کودکانه، نام آن‌ها را به فارسی و انگلیسی نیز می‌آموزند.

جویی من کجاست؟

معرفی کتاب
این کتاب درباره کانگورویی است که دنبال فرزندش، جویی، می‌گردد. مادر جویی تصور می‌کند فرزندش از خانه بیرون رفته است و می‌خواهد قبل از اینکه شام سرد شود او را به خانه بازگرداند. او مسافت بسیار زیادی را به دنبال جویی می‌گردد. او از شهرها، کشورها و قاره‌های متعددی عبور می‌کند و در نهایت متوجه می‌شود جویی در کیسه به خود او چسبیده است و از خانه بیرون نرفته بود.
این داستان قصد دارد کودکان را با توانمندی کانگوروها در پریدن و سرعت آن‌ها آشنا کند.
در انتهای کتاب درباره انواع کانگوروها، خصوصیت‌های آن‌ها، نوع تغذیه‌شان و... اطلاعات فراوانی ارائه شده‌اند.

سالی که پرواز را آموختیم

معرفی کتاب
فصل بهار بود و باران مدام می‌بارید. بچه‌ها اجازه بیرون رفتن از خانه را نداشتند. مادربزرگ به آن‌ها گفت: «از ذهن زیبا و فوق‌العاده خود استفاده کنید و خودتان را پیش کسی که دوست دارید تصور کنید.» بچه‌ها چشم‌هایشان را بستند و خود را بیرون از خانه تصور کردند...

اولین پرواز مل

معرفی کتاب
در ابتدای کتاب تصور خواهید کرد که پرنده کوچک قصه، مل، در حال سقوط است و نیاز به کمک دارد، اما کمی بعد متوجه خواهید شد که او پرنده‌ای ماهی‌خوار است و برای به‌دست آوردن شکار باید به درون آب شیرجه بزند و این اتفاق ظاهراً سقوط به‌نظر می‌رسد.
این داستان به کودکان «مرغ ماهی‌خوار» را معرفی می‌کند و به آن‌ها نشان می‌دهد سقوط‌کردن همیشه به معنای شکست‌خوردن نیست، شاید پشت سقوط، صعودی پیروزمندانه منتظرمان باشد.

زرافه کوچولو

معرفی کتاب
این داستان درباره زرافه کوچکی است که آرزو دارد گردنش کوتاه شود تا بتواند با خرس کوچولو و خرگوش کوچولو قایم‌باشک بازی کند. جغد دانا به زرافه پیشنهاد می‌دهد به‌سراغ درختان پشت کوه برود، چون آن‌ها می‌توانند آرزویش را برآورده کنند. زرافه کوچولو زمانی که به درختان خیلی بلند پشت کوه می‌رسد متوجه می‌شود قدش به برگ‌های درختان نمی‌رسد و ناچار می‌شود علف‌های روی زمین را بخورد. او که بابت این قضیه دل‌درد می‌گیرد به دشت برمی‌گردد و از جغد می‌خواهد که گردنش دوباره بلندشود. جغد دانا به او می‌خندد و می‌گوید که گردنش اصلاً کوتاه نشده، بلکه درختان پشت کوه خیلی بلند هستند. زرافه کوچولو متوجه می‌شود هرچیزی در جای خودش خوب است و داشتن گردن بلند برای زرافه لازم است.
نویسنده قصد دارد به مخاطبان بگوید:«قدر داشته‌های خودشان را بدانند».

هیلدا و ستاره‌ روی زمین

معرفی کتاب
در این کتاب نعمت‌های گوناگون خداوند مانند ستاره‌ها، آسمان، رنگین‌کمان و... نام برده و هرکدام از دریچه نگاه کودکان توصیف می‌شوند. کودکی که شخصیت اول این کتاب است، هیلدا، با ادبیاتی کودکانه اما ادبی و شاعرانه آسمان و ستارگان را مخاطب قرار می‌دهد و با آن‌ها صحبت می‌کند.

پاندمی برای کوچولوها (علوم)

معرفی کتاب
این کتاب مصور با زبانی کودکانه موضوع اپیدمی ویروس‌های واگیردار، مثل ویروس کرونا، و چگونگی زیادشدن اپیدمی، قرنطینه، فاصله اجتماعی، فرایند تولید واکسن و کاهش همه‌گیری را برای مخاطب توضیح می‌دهد.
در انتهای کتاب بخش‌هایی برای نقاشی کودکان آمده است که از آن‌ها می‌خواهد تا دیدگاه خود نسبت به همه‌گیری، واگیرداربودن ویروس و... را ترسیم کنند.

خشم قلمبه

معرفی کتاب
در «خشم قلمبه» بعد از اینکه کودک یک روز سخت را گذرانده و کلافه و عصبانی است، خشم به شکل یک موجود بزرگ و قرمز رنگ از دهان گودک بیرون می‌آید. خشم وسایل اتاق و اسباب‌بازی‌های او را پرت می‌کند و می‌شکند. کمی که می‌گذرد خشم قرمز کم‌کم کوچک می‌شود و می‌رود. کودک هم وسایل و اسباب‌بازی‌های آسیب‌دیده‌اش را جمع‌آوری می‌کند و آرام می‌شود.
در این داستان نحوه‌ی به اوج‌رسیدن خشم و نتایج منفی آن مانند شکستن وسایل و خراب‌شدن اسباب‌بازی‌ها را بیان می‌کند. نویسنده قصد دارد کودکان را با عواقب عصبانیتِ مهارنشده آشنا کند تا بتوانند خشمشان را مدیریت کنند.

تنبلی هم سخته!

معرفی کتاب
این داستان درباره کودکی تنبل به نام باگ است. باگ هیچ‌کدام از کارهای شخصی‌اش مانند جمع‌کردن وسایل اتاق خواب، مرتب‌کردن لباس‌ها، بستن بند کفش را خودش انجام نمی‌دهد. پدر و مادر او که متوجه می‌شوند باگ روز به روز تنبل‌تر می‌شود او را تشویق می‌کنند تا خودش کارهایش را انجام بدهد. در ابتدا این کارها برای باگ خیلی سخت بود اما پس از مدتی متوجه شد که بهتر است کارهایش را خودش انجام دهد، مانند: ساندویچش را با طعمی که خودش دوست دارد درست کند، با حباب‌های مایع ظرفشویی بازی کند.
هدف نویسنده این است که به کودکان بگوید انجام کارهای شخصی‌شان را خودشان به‌عهده بگیرند تا بتوانند آن‌ها را با روشی که خودشان دوست دارند پیش ببرند.