Skip to main content

ما باغبان‌ها

معرفی کتاب
پدر خانواده گلدانی می‌خرد. بچه‌ها به آن زیاد آب می‌دهند و گل خشک می‌شود؛ ولی این پایان ماجرا نیست. آن‌ها دربارۀ نگهداری از گل‌ و گیاه کتاب می‌خوانند. کم‌کم تعداد گلدان‌ها بیشتر و بیشتر می‌شود تا اینکه اعضای خانواده به این نتیجه می‌رسند که باید باغچه‌ای درست کنند. بچه‌ها از باغچه نگهداری می‌کنند تا اینکه حیوانات می‌آیند و نصف باغچه را می‌خورند؛ اما آن‌ها ناامید نمی‌شوند و... .

گربه خرابکار برف دوست ندارد

معرفی کتاب
دارد برف می‌آید و پیشی تا حالا برف ندیده است، بنابراین می‌رود تا اطلاعاتی راجع به برف پیدا کند. برف سرد، آبکی و لیز و نرم است. ولی وقتی از فضای مجازی وارد فضای واقعی می‌شود...

فرانکلین درخت می‌کارد

معرفی کتاب
روز زمین پاک است و آقای «هیرون» به همه نهال اهدا می‌کند. اما «فرانکلین» نهال نمی‌خواهد، بلکه یک درخت بزرگ می‌خواهد تا بتواند میان شاخه‌هایش بازی کند. در راه برگشت به خانه، فرانکلین نهالش را گم می‌کند. تمام دوستانش نهال‌هایشان را کاشته‌اند و فرانکلین نگران نهال خودش است... .

کدوم خوشگل‌تریم؟ قرمز، زرد یا آبی

معرفی کتاب
این کتاب دربارة سه رنگ «قرمز»، «زرد» و «آبی» است. قرمز دوست دارد تنها باشد و کارها را به تنهایی انجام دهد. او نمی‌خواهد با زرد ترکیب شود تا هویج را رنگ کند، اما زرد و آبی با همدیگر دوست و ترکیب می‌شوند و درخت‌های سبز و طبیعت را رنگ‌آمیزی می‌کنند. قرمز که تنها شده و هیچ دوستی ندارد تصمیم می‌گیرد با آبی و زرد ترکیب شود و و سایر رنگ‌ها را با همدیگر بسازند.
این کتاب در تلاش است تا کودکان با لزوم همکاری‌کردن با دیگران و اهمیت کار تیمی و دوستی در گروه آشنا شوند.

دالی خرسه!

معرفی کتاب
این کتاب به همراه تصاویر مرتبط در روایتی داستانی به تبیین مفهوم «دوستی و بازی» می‌پردازد. «بروس» یک خرس‌ کوچولوست که امروز حوصله‌ی بازی ندارد، اما بچه‌اردک‌ها حسابی دلشان می‌خواهد بازی کنند. او ‌از دست بچه‌‌اردک‌ها می‌رود قایم شود؛ اما آیا بچه‌اردک‌ها می‌توانند بروس را پیدا کنند؟

چندتادایناسور کوچولو؟

معرفی کتاب
ده تا دایناسور کوچولو، از تخم درآمدند. وقتی دیدند مامان‌شان خواب است تصمیم گرفتند دور و بر را بگردند. در این گشت و گذار یکی ‌یکی گم شدند و فقط یک بچه دایناسور ماند. تا این‌که... کودک در طی داستان علاوه بر آشنایی با انواع دایناسورها با شمارش اعداد به صورت معکوس از ده تا یک آشنا می‌شود.

اژدها کوچولو عصبانی نباش!

معرفی کتاب
این کتاب دربارة دو دوست است که یکی از آن‌ها اژدهایی عصبانی و لجباز است. اژدها کوچولو به سرعت از همه‌چیز عصبانی می‌شد و برای هرچیزی که بر وفق مرادش پیش نمی‌رفت داد و فریاد راه می‌انداخت. یک روز که اژدها می‌خواست تعداد زیادی شیرینی بخورد دوستش از او خواست این کار را نکند چون مریض می‌شود، اما اژدها لجبازی کرد و همة شیرینی‌ها را خورد. او همان شب دل‌درد شدیدی گرفت و مریض شد. بعد از این اتفاق اژدها متوجه شد که نباید بابت هرچیزی لجبازی کند و بی‌دلیل عصبانی شود.
این داستان قصد دارد کودکان را با مهارت کنترل خشم و آسیب‌هایی که لجبازی‌کردن به جسم و روح فرد وارد می‌کند آشنا کند تا بتوانند خشم خود را کنترل کنند.

اژدها کوچولوی خشمگین

معرفی کتاب
اژدها کوچولو و دوستش بن خواستند با همدیگر بازی کنند. زمانی که بن برندة بازی شد اژدها خیلی ناراحت و عصبانی شد و بازی را بهم زد. آن‌ها قرار گذاشتند که کیک بپزند اما وقتی اژدها فهمید اول باید ناهار بخورند بعد کیک خیلی عصبانی‌تر شد. بن به دوستش گفت چند دقیقه آرام بنشیند و تمرکز کند و سعی کند نفس عمیق بکشد اما اژدها گوش نمی‌کرد. آن دو به شهربازی رفتند اما آن‌جا تعطیل بود. اژدها آن‌قدر عصبانی شد که از دهانش آتش بیرون آمد. بن هم که دیگر خسته شده بود شروع به داد و گریه کرد. اژدها که دید دوستش عصبانی است یاد حرف بن افتاد. او به بن گفت که چند لحظه آرام بنشیند و نفس عمیق بکشد. آن دو این کار را تکرار کردند تا اینکه آرام شدند و آشتی کردند.
این داستان به کودکان می‌آموزد که هنگام عصبانیت با تمرین‌هایی مثل تمرکز و نفس‌ عمیق کشیدن خود را آرام کنند.

اژدها کوچولو مسواک بزن!

معرفی کتاب
اژدها کوچولو هیچ‌وقت مسواک نمی‌زد و از مسواک‌زدن می‌ترسید. هر چقدرهم که دوستش به او اصرار می‌کرد فایده‌ای نداشت. به جای مسواک‌زدن فقط ناراحت می‌شد و قهر می‌کرد. دوست اژدها کوچولو یک مسابقه ترتیب داد تا هرکس زودتر مسواک بزند برنده می‌شود و اجازه دارد تا یک هفته قصه‌های قبل از خواب را انتخاب کند. اژدها کوچولو که هیجان‌زده شده بود فراموش کرد که از مسواک می‌ترسد و با سرعت شروع کرد به مسواک‌زدن. بعد از مسواک، زمانی که دید که دندان‌هایش تمیز شده‌اند و می‌درخشند خیلی خوشحال شد و از مسواک‌زدن خوشش آمد.
این داستان قصد دارد کودکان را به مسواک‌زدن، خوشبو و زیباکردن دهان و دندان و مراقب از سلامت دندان‌ها تشویق کند.

اژدها کوچولو بداخلاق نباش!

معرفی کتاب
برای همه پیش می‌آید که بعضی از روزها حال خوبی نداشته باشند و بدون دلیل خاصی عصبانی و بداخلاق باشند؛ این اتفاق در این داستان برای اژدها کوچولو هم پیش آمد. او از صبح که بیدار شد حوصله نداشت و دلش می‌خواست با همه بدخلقی کند. مادر اژدها کوچولو برای اینکه حال فرزندش بهتر شود به او گفت که از یک تا ده بشمرد و نفس عمیق بکشد. اژدها کوچولو هم به حرفش مادرش گوش داد و خیلی خوش‌اخلاق‌تر شد و توانست با دوستانش بازی کند.
این داستان در تلاش است تا راه‌های بهترشدن حال و آرام‌شدن را به کودکان آموزش دهد. یکی از کارهایی که حال آدم را بهتر می کند شمارش اعداد و نفس عمیق‌کشیدن است که در این داستان به آن اشاره شده است.