Skip to main content

ازدواج اجباری با ملکه سنسنا

معرفی کتاب
روزهای آخر سال است و «سیاوش» می‌خواهد در خانه تکانی به مادرش کمک ‏‌کند؛ اما اتفاقی رخ می‌دهد و سیاوش وارد سرزمینی عجیب می‎شود.فرمانروای این سرزمین، ملکه «سنسنا» تصمیم دارد ‌با سیاوش ازدواج کند. سیاوش دلش می‎خواهد با پدر و مادر و خواهرش، «شعله» زندگی کند؛ هرچند که دلِ خوشی از او ندارد! سیاوش برای بازگشت به دنیای خودش و زندگی در آن باید مراحل سختی را پشت سر بگذارد، مراحلی که به نظر می‌‏آید عبور از آن‌ها غیرممکن است.

به سپیدی برف به سرخی انار

معرفی کتاب
دانه برف از آسمان به زمین می‎آید. او دوست ندارد روی تابلوها و چراغ‌ها بنشیند. آنجا درختی وجود ندارد تا شاخه‌اش را به پرنده‌ها هدیه دهد و همه‌چیز کثیف است! ماشین‌ها دوستان خوبی نیستند، آن‌ها روی صورت او شن می‎پاشند و... . دانه برف آرام کنار درخت تنومندی روی زمین می‎نشیند. صبح روز بعد، دخترکی از راه می‎رسد و با دانه‌ برف، آدم‌برفی درست می‎کند. دخترک به جای چشم برای آدم‌برفی، دو تیله می‎گذارد، به جای دهان، چند عناب قرمز، به جای بینی، یک هویج نارنجی و انار سرخ کوچکی به جای قلب. آدم‌برفی... .

من زمین هستم: یک سیاره چند‌ میلیارد‌ ساله

معرفی کتاب
این کتاب کره زمین را معرفی می‎کند و توضیحات کاملی درباره آن ارائه می‎دهد. این توضیحات از زبان زمین روایت می‎شود. زمین خود را با نام‌های مختلفی معرفی می‎کند، مثل «تیله آبی» و «دنیا».او چهار میلیارد و ۵۴۰ میلیون سال عمر دارد و به همراه هفت خواهر و برادرش در منظومه شمسی زندگی می‎کند و از همه بیشتر به «زهره» و «مریخ» نزدیک است. یک روز کامل طول می‎کشد تا سیاره زمین یک دور کامل دور خودش بزند و یک سال طول می‎کشد تایک بار به دور خورشید بچرخد.

نویسنده و تصویرگر: موش و قورباغه

معرفی کتاب
یک روز صبح زود، موش با شوق و ذوق از خواب بیدار می‎شود تا داستانی متفاوت بنویسد. موش داستانش را این‎گونه شروع می‏‌کند: «روزی روزگاری در خانه‎ای کوچک و آرام، موشی صبح زود از خواب بیدار می‎شود و میز را آماده می‏‌کند برای... » قورباغه، دوست موش، می‌خواهد به او در نوشتن داستانش کمک کند، برای همین مُدام وسط کار موش می‏‌پرد و پرت‌وپلا می‎گوید. موش تلاش می‌‏کند به قورباغه بفهماند که نباید در کار او دخالت کند؛ اما... .

جمشید‌شاه: افسانه آفرینش در ایران

معرفی کتاب
درحالی‌که «جمشید»، چوپان جوان، گله را به سوی کوه می‎راند، آذرخشی آسمان را روشن می‎کند، صدایی در صخره‌ها می‎پیچد و «هُرمُزد» با او سخن می‎گوید و نگهبانی جهان را به جمشید می‌سپارد. او این فرمان را می‎پذیرد و هُرمُزد، انگشتری زرین و تازیانه‌ای زرنشان را به او می‎دهد تا نشان پادشاهی‌اش باشد... . در سرزمین جمشید هیچ نشانی از غم و بیماری و مرگ نیست تا اینکه... .

فرشته باران و دیو خشکی: افسانه آفرینش در ایران

معرفی کتاب
«قصه‌ها و افسانه‌های ایران باستان، بخشی از فرهنگ و ادبیات پربار سرزمین ماست، قصه‌ها و افسانه‌هایی که آینه قهرمانی‌ها و رویدادهای تاریخی و میراث شگرف ادبیات ایران‌زمین است.» به فرمان اهریمن، دیو بدنهادِ خشکی، «اَپوش»، با همکاری بادِ گرم، جنگل‌ها و دشت‌ها را به آتش می‎کشد، رودها بخار می‌شوند و ماهیان دریا به تب و تاب می‏‌افتند. «هُرمُزد»، «تیشتَر» را به زمین می‎فرستد تا آتش را خاموش کند و گرما را از بین ببرد. سپس... .

داریوش و بردیا

معرفی کتاب
«کمبوجیه»، فرزند و جانشین «کوروش»، سرزمین مصر را تسخیر کرده و در آنجاست که خواب می‌بیند، برادرش، «بردیا»، بر تخت نشسته است. کمبوجیه از سردار محبوبش، «پرکاسب»، می‌خواهد که به «شوش» برود و بردیا را از میان بردارد و پرکاسب این کار را انجام می‎دهد. پیشکار کمبوجیه در پارس از این راز باخبر می‎شود و برادر خودش را که بسیار به بردیا شباهت دارد، به تخت می‎نشاند. کمبوجیه با شتاب به شوش بازمی‎گردد؛ اما... .

آرش دلاور کوهستان

معرفی کتاب
سپاه «ایران» و «توران»، گرفتار باران سیل‌آسایی هستند که روزهاست می‌بارد! «تیشتر»، فرشته باران، می‌خواهد جنگ پایان یابد و هر دو طرف به سرزمین خود بازگردند. «منوچهر» و «افراسیاب»، هر دو می‎دانند که سپاهیانشان بیش از این دوام نمی‎آورند. منوچهر تصمیم می‎گیرد پیکی نزد افراسیاب بفرستد و پیشنهاد صلح دهد و... . منوچهر می‎خواهد کمانداری ماهر انتخاب کند تا تیری از کمان رها کند و هرجا تیر فرود آید، مرز ایران و توران باشد؛ اما چه‌کسی می‌تواند این کار را انجام دهد؟

بستور

معرفی کتاب
«ارجاسب»، شاه توران، به «گشتاسب»، پادشاه‌ ایران، پیام داده است که باید آیین اهورایی را کنار بگذارد و به آیین جادوگرانه او روی بیاورد و گشتاسب محال است که این کار را بکند. گشتاسب برادرش، «زریر»، را فرا می‎خواند تا آماده جنگ شوند. زریر اسبی را که به پسرش، «بستور»، قول داده است، همراه تیر و کمان و ... به همسرش می‌سپارد و نزد پادشاه می‌رود. در روز نبرد، اولین کسی که به میدان می‎رود، زریر، سپهسالار سپاه ایران، است. «بیدرفشِ» جادوگر که می‎داند در برابر او تاب ایستادن ندارد، خود را به پشت سرِ زریر می‎رساند و... .

کورش فرزند ماندانا

معرفی کتاب
«آژی‌دهاک»، پادشاه ماد، شبی خواب می‎بیند که درخت بزرگی در شکم دخترش، «ماندانا»، سبز شده و شاخ و برگش تمام سرزمین ماد را فراگرفته است. خواب‌گزاران می‌گویند دختر پادشاه فرزندی به دنیا می‎آورد که تخت شاهی را از او می‎گیرد و خود فرمانروای سرزمین ماد می‎شود. ماندانا، عروس «کمبوجیه»، فرمانروای سرزمین پارس و دست‌نشانده آژی‌دهاک است. هنگامی‌که فرزند ماندانا به دنیا می‎آید، آژی‌دهاک به وزیرش، «هارپاک»، دستور می‌دهد نوزاد را از بین ببرد. هارپاک کودک را به چوپان کاخ می‎سپارد و... .