Skip to main content

عکاس‌باشی

معرفی کتاب
این کتاب جلد چهارم از مجموعه‌ «قصه‌های جوروجوار» است که حاوی پانزده داستان‌ کوتاه از پانزده نویسنده، با موضوعات مختلف است. داستان «عکاس‌باشی»، درباره پسر نوجوانی است که قرار است عکاس به خانه‌شان بیاید و از پدربزرگش عکس بگیرد. عکاس می‌آید؛ اما فلاش دوربین را فراموش کرده است. قهرمان داستان که قرار است او هم در عکس، کنار پدربزرگش باشد، برای تهیه فلاش به خانه... .

قصه‌های بزرگسال

معرفی کتاب
این مجموعه، منتخبی بازنویسی‌شده از قصه‌های کهن، قصه‌های بین‌المللی، مَثل‌ها و مَتل‌هاست که در قالب چهار کتاب ویژه گروه‌های سنی خردسال، کودک، نوجوان و بزرگسال، منتشر شده است. در این کتاب که ویژه بزرگسالان است علاوه بر قصه، ریشه‌های آن و شیوه‌های قصه‌گویی در این آثار، شرح داده شده است. «پیر چنگی»، «حسین کُرد شبستری»، «هدایای کریسمس»، و «دو قورت‌و‌نیمش باقیه» برخی از عناوین قصه‌های کتاب است.

عروسکم گم شده

معرفی کتاب
دختر‌بچه‌ای در پارک، یک ‌لنگه جوراب سفید عروسکی پیدا می‌کند و در ذهن خود برای آن، داستان می‌سازد. در داستان او، دختری که با مادرش به پارک رفته است، عروسکی پیدا می‌کند. مادر دنبال صاحب عروسک می‌گردد؛ اما نشانی پیدا نمی‌کند. مادر روی چند تکه کاغذ می‌نویسد که عروسکی پیدا شده و شماره تلفن خانه را هم زیر آن می‌نویسد... . دخترک دلش نمی‌خواهد صاحب عروسک پیدا شود. برای همین... .

لیست گمشده

معرفی کتاب
در این داستان «کلود»، دوست «مایکل» یا همان «کارآگاه زبل»، هر لحظه چیزی را گم می‌کند، این بار کلود، پسرک سربه‌هوا، لیست خریدش را گم کرده است، او به تنهایی نمی‌تواند یک برگه کوچک را در یک محله پُررفت‌وآمد پیدا کند برای همین به‌سراغ مایکل می‌رود تا از او کمک بگیرد و... .

سرنخ الکی

معرفی کتاب
در این داستان «مایکل» یا همان «کارآگاه زبل»، به همراه سگ‌اش «تافی» در خیابان می‌دویدند و ورزش می‌کردند که ناگهان تکه‌ای کاغذ پیدا می‌کنند که رویش با جوهر نوشته شده «و ت نا». مایکل، تلاش می‌کند تا معنای «و ت نا» را پیدا کند اما در هیچ فرهنگ لغاتی برای آن معنایی نیامده است، این پرونده فکر مایکل را مشغول کرده است، او فکر می‌کند این سرنخ کوچک، الکی است؛ اما... .

سفرهای گالیور

معرفی کتاب
«سفرهای گالیور»، سفرنامه «ناخدا لموئل گالیور» به سرزمین‌های عجیب‌وغریب در جای‌جای جهان است. او که یک پزشک دریایی آموزش‌دیده است در کشتی مشغول دریانوری است. اما زمانی که کشتی‌اش غرق می‌شود به سرزمین «لیلی‌پوت» می‌رسد. در این سرزمین اندازه بدن افراد، یک دوازدهم آدم‌های عادی است و به همین دلیل کشورشان هم حسابی کوچک است. گالیور آنجا مانند یک غول بزرگ به نظر می‌رسد. سفر بعدی او... .

گوژپشت نتردام

معرفی کتاب
در پاریس قرن پانزدهم میلادی، «کلود فرولو»، رئیس نگهبانان شهر، از روی ترحم، سرپرستی نوزاد ناقص‌الخلقه و گوژپشتی را برعهده می‌گیرد و او را در «برج کلیسای نتردام» نگهداری می‌کند. در ابتدا این کودک زشت و بدترکیب را «کازیمودو» می‌نامند، اما بعدها او به «گوژپشت نتردام» معروف می‌شود. کازیمودو که دارای بدنی پُرزور و توان است، مسئولیت نواختن ناقوس‌های کلیسا را برعهده دارد. بیست سال بعد، پاریس در تکاپوی برگزاری یک جشن است. کازیمودو که اکنون فردی منزوی و تنهاست در آرزوی شرکت در جشن است، اما... .

شاهزاده‌ کوچک

معرفی کتاب
کاپیتان «ریچارد کرو»، تنها فرزند خود، «سارا» را در هند بزرگ کرده و در آنجا در ارتش انگلیس مستقر است. از آنجا که آب‌وهوای هند برای کودکان بسیار سخت است، خانواده‌های انگلیسی که در آنجا زندگی می‌کنند به‌طور سنتی فرزندان خود را به مدرسه شبانه‌روزی می‌فرستند. کاپیتان، دختر 7ساله‌اش را در مدرسه شبانه‌روزی دخترانه «مین‌ چین» در لندن ثبت‌نام می‌کند و آن‌قدر به دخترش امتیاز می‌دهد که باید برای تجملات استثنایی مانند یک اتاق خصوصی برای او، یک خدمتکار شخصی و یک اتاق جداگانه، همراه با کالسکه شخصی و...، مبالغ زیادی پرداخت کند. اما با مرگ ناگهانی پدر، سارا دچار فقر و تنگدستی می‌شود و... .

پریانه‌های لیاسند ماریس

معرفی کتاب
داستان این رمان در بندر «سیراف» یکی از بنادر جنوبی ایران باستان اتفاق افتاده است و حکایت زندگی خانواده‌ای جنوبی است. قهرمانان اصلی داستان «لیانا» و «ادریس»، خواهر و برادر نوجوانی هستند که در این خانواده زندگی می‌کنند. ادریس که صیاد مروارید است، تاکنون سه مروارید لاجوردی به‌دست آورده و «دیصبرا» مادرشان، مرواریدها را برای عروسی ادریس در صندوق قدیمی که در زیرزمین خانه دارد، مخفی کرده است. ادریس بار دیگر به همراه «ناخدا سیراف» برای صید مروارید به دریا می‌رود که این بار با صحنه بسیار عجیب و ترسناکی مواجه می‌شود... .

دوچرخه لعنتی

معرفی کتاب
این کتاب، داستان پسری به‌نام «رضا» است که به تازگی به یک خانه جدید نقل مکان کرده‌اند. یک روز که پدر و مادر رضا در خانه نبودند، «زینب»، خواهر رضا از او می‌خواهد تا به نانوایی رفته و چند عدد نان بخرد. رضا با دیدن دوچرخه پسر صاحبخانه‌شان، دوچرخه را بی‌اجازه برداشته و از خانه خارج می‌شود. او در مسیر نانوایی تصادف می‌کند و... .