ادبیات ملل

این کتاب داستان چگونگی پیدایش جنگ‌ها را با تأکید بر ترس، حرص، آز و کج‌فهمی‌های بشری روایت می‎کند. نویسنده با خلق تصویرهای خطی بر زمینه‌ای سفید، ترکیبی بدیع و غیرمتداول خلق کرده است. خطوطی که در فهم کلام بسیار مؤثر هستند. همچنین تلاش نویسنده، خلق اسطوره‌ای برای دنیای امروز است.

این داستان دختر نوجوانی به‌ نام هایدی است که در کوه‌های آلپ سوئیس از پدربزرگش مراقبت می‌کند. یک روز عمه هایدی به کلبه آن‌ها می‌رود و او را با خود به فرانکفورت می‌برد. هایدی در آن شهر دوستان زیادی پیدا می‎کند. از جمله دکتری که برای معاینه کلارا ـــ دختر عمه هایدی ـــ می‎آمد. اتفاقاتی که برای هایدی و دوستانش رخ می‌دهد، روند داستان را شکل می‌دهد.

نویسنده در این داستان با استفاده از نماد لاک‌پشت و حرکت کُند و تدریجی او از مخاطب خواسته است تا به کشف مفاهیم پنهان در لایه‌های متن بپردازد. در این داستان فرانکلین لاک‌پشت با ماجرایی جالب، موضوع نظم و ترتیب را موشکافی کرده و کودکان را با مزایای نظم آشنا می‎سازد.

داستان فرانکلین لاک‌پشت روایتی از زشتی دورغ‌گویی و زیبایی راست‌گویی است. در این کتاب با بیانی آزادانه، مخاطبان به پیچیدگی مضامینی می‌اندیشند که در سادگی محض و کودکانه ذوب شده است. مخاطب در این داستان طعم لحظه‌هایی را می‌چشد که تاکنون تجربه نکرده است.

فرانکلین آماده رفتن به مدرسه است؛ اما احساس می‌کند که نسبت به دوستانش هیچ‌چیز نمی‌داند. برخورد صحیح معلم با فرانکلین باعث می‌شود تا او به توانمندی‌های خود ایمان بیاورد و اعتماد‌به‌نفس‌اش تقویت شود. در این داستان مخاطب با فرانکلین پیوندی معنوی و عمیق برقرار می‎کند و در مسیر داستان با او همراه می‌شود.

فرانکلین که یک لاک‌پشت استَ، در این داستان از ترس سخن می‎گوید. او از تاریکی می‌ترسد و نویسنده از این نماد بیرونی بهره می‌جوید تا به کمک آن راه به ترس درونی ببرد و از رابطه ساده و صمیمانه فرانکلین با لاکش، مفهوم انسانی دوست داشتن را برای مخاطب معنا کند.

در این داستان فرانکلین که عاشق بازی فوتبال است، نمی‌تواند در هیچ مسابقه‌ای گُل بزند؛ اما او در این داستان به کودکان می‎آموزد که همکاری و مشارکت در کار ـــ بازی گروهی ــ با موفقیت همراه است.

فرانکلین در این داستان با رفتار بد خود، دوستانش، به‌خصوص خرس را ناراحت می‎کند. او سعی دارد تا دوباره با دوستانش ارتباط خوبی برقرار کند. نویسنده در این داستان با بازکاوی مشکلات فرانکلین به بازسازی شخصیت درونی انسان می‌پردازد.

فرانکلین لاک‌پشتِ ماجراجویِ بازیگوشی است که دوست دارد همه‌چیز را تجربه کند؛ اما او یک ویژگی اخلاقی بد دارد. فرانکلین هیچ‌وقت کارهایش را به موقع انجام نمی‌دهد. او در این داستان به کمک دوستانش و به مناسبت شرکت در جشن تولد خرس، دوست صمیمی‌اش، مزایای خوش‌خلقی و انجام به موقع کارها را می‌آموزد.

شاگردان کلاس آقای جغد در آخرین ماه هر سال برای بچه‎های بی‎سرپرست هدیه‌هایی تهیه می‎کنند. آن روز فرانکلین دوست داشت به جز یک کامیون بقیه اسباب‌بازی‌هایش را نگه دارد و فقط کامیون را هدیه دهد. پدرش از او خواست تا بیشتر فکر کند و گذشت بیشتری داشته باشد.