تجارت پردردسر
معرفی کتاب
«ابومالک» تاجری بود که اجناس مختلف را از شهرهای دورو نزدیک میخرید و میفروخت. او خدمتکارانش را به شهرها میفرستاد تا درباره اجناس گوناگون پرسوجو کنند و به او خبر بدهند. روزی یکی از خدمتکارانش خبر داد که مزرعههای نیشکر را آفت زده است و شکر نایاب میشود. ابومالک به مغازه تاجر شکر رفت و تمام شکرها را خرید و... . ابومالک با خرید شکرها سود بسیار خوبی کرد؛ اما خوشحال نبود و دلش راضی نمیشد به آن پول دست بزند. او نزد تاجر شکر رفت و... .
مزد حسود
معرفی کتاب
مردی به نام «حامد» برای دادخواهی نزد پادشاه رفت و در میان حرفهایش، چیزی گفت که پادشاه خوشش آمد و از او خواست تا هرروز به قصر برود و آن سخنان را تکرار کند و برای این کار حقوقی هم در نظر گرفت. حامد هر روز به قصر میرفت و پادشاه او را گرامی میداشت؛ اما بعد از مدتی مشاورِ شاه به حامد حسادت کرد و نقشهای کشید تا او را از چشم شاه بیندازد و... .
مرد بهشتی
معرفی کتاب
«عبدالله» یکی از یاران نزدیک امام بود. چندروز بود که وقتی پیامبر و یارانشان در مسجد مینشستند، پیامبر از مردی میگفت که اهل بهشت است. آن مرد هرروز به مسجد میآمد و مثل بقیه نماز میخواند و میرفت؛ اما هرروز پیامبر همان حرف را تکرار میکردند. عبدالله تصمیم گرفت به بهانهای به خانه آن مرد برود و از نزدیک اعمال او را زیر نظر بگیرد. او سه روز مهمان آن مرد بود؛ اما هیچ رفتاری خاصی از او ندید. آن مرد هم مثل بقیه مومنان عمل میکرد! روزی که عبدالله میخواست از خانه او برود... .
تاجر باانصاف
معرفی کتاب
این داستان که از کتاب کیمیای سعادت اقتباس شده، درباره مرد تاجری است که درستکار و با ایمان است. روزی او که در مغازه نیست، شاگردش، ندانسته، لباسی را بیشتر از قیمت میفروشد. وقتی تاجر این موضوع میفهمد، به شدت ناراحت میشود و تصمیم میگیرد شخصی که لباس را خریده است پیدا کند. تاجر به مسافرخانه میرود و... .
بازی تاجوتخت
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه کتابهای «هزارویک شب» است. در این مجموعه، داستانها براساس موضوعهای موجود در حکایات به چهاردسته، با عناوین بازی تاجوتخت (حکایات پادشاهان و درباریان)، افسانه پریان (داستانهای جن و پری)، افسانه وحوش (داستان حیوانات) و روایت عشق (حکایات دلداگی و عاشقی) تقسیم شده است. کتاب حاضر حکایات پادشاهان و درباریان، حاوی دوازده داستان است و اولین داستان، حکایت شهرزاد و شهریار را بازگو میکند.
روایت عشق
معرفی کتاب
«هزارویک شب» داستان قصه و قصهگویی است. داستانهای پیدرپی که از دل داستان دیگری جان میگیرند و روایت آنها هزارویک شب زمان میبرد. کتاب حاضر از مجموعه «هزارویک شب»، حاوی چهار داستان عاشقانه است. اولین داستان این کتاب به نام «حکایت اسب آبنوس» را شهرزاد در شب صدوبیستویکم بازگو میکند. این داستان درباره پادشاهی است که سه دختر و یک پسر دارد. روزی سه حکیم به دربار او میآیند و هدایایی برایش میآورند. خواسته آنها در مقابل هدایایشان این است که... .
نبرد بیژن و هومان
معرفی کتاب
جنگهای ایران و توران برای انتقام خون سیاوش طولانی شده بود. سرانجام «افراسیاب» سپاه بزرگی تداراک دید تا کیخسرو را غافلگیر کرده و سپاه ایران را نابود کند؛ اما جاسوسان به کیخسرو خبر دادند و... . گودرز که فرماندهی یکی از سپاهیان را به عهده داشت به شهر بلخ رفت و پسرش، «گیو» را به عنوان پیک نزد «پیران» فرستاد و پیشنهاد کرد که «افراسیاب» را رها کند و به ایران پناهنده شود؛ اما پیران پناهندگی به ایران را برای خود ننگ دانست و تصمیم گرفت با سپاه ایران بجنگد. در این جنگ... .
اکوان دیو
معرفی کتاب
گورخر بزرگی پیدا شده است که به اسبهای کیخسرو، پادشاه ایران، حمله میکند و آنها را میدرد. کیخسرو میداند که این موجود گورخر نیست؛ چون گورخر آنقدر قدرت ندارد که با اسب دربیفتد، بلکه دیوی است که خود را به شکل گورخر درآورده است! پادشاه از رستم میخواهد که این موجود را نابود کند. رستم چند روز بین گلههای اسب میگردد؛ اما چیزی پیدا نمیکند تا اینکه بالاخره موجودی شبیه گورخر با دندانهای تیز و پاهایی مانند ببر میبیند. رستم تلاش میکند او را با کمند بگیرد؛ اما موجود ترسناک ناپدید میشود... . هنگامی که رستم به خواب میرود، دیو خود را به شکل گردباد درمیآورد و رستم را از زمین بلند میکند و... .
رستم و اشکبوس
معرفی کتاب
در جنگی که برای خونخواهی سیاوش بین ایران و توران درگرفت، سپاه توران با نیرنگ و فریب توانست بر سپاه ایران غلبه کند و ایرانیان مجبور شدند به کوه «هماون» پناه ببرند. سپاه توران کوه را محاصره کردند و «پیران»، سپهسالار توران، تصمیم گرفت آنقدر محاصره را ادامه دهد تا ایرانیان از گرسنگی و تشنگی مجبور به تسلیم شوند؛ اما سپاه ایران با شبیخونی که به تورانیان زدند، توانستند مقداری آذوقه برای خود به دست آورند. صبح روز بعد، صدها هزار سرباز برای کمک به سپاه توران آمدند و ایرانیان تمام امید خود را برای پیروزی از دست دادند تا اینکه... .