شهرک اکباتان
معرفی کتاب
مجموعه «کی؟ چی؟ کجا؟ » رازهای تازهای دربارهی شخصیتهای بزرگ، رویدادهای مهم و مکانهای شگفتانگیز ایران عزیز را بازگو میکند. این کتاب به مخاطب میگوید، وقتی از شهرک اکباتان حرف میزنیم از «چی» حرف میزنیم؟ از شهرکی باستانی از نقشه ایران؟ از شهری کوچک که در زمان ساخته شدن، مدرنترین شهرک زمانه خود بود؟ از مجموعهای از آپارتمانهای ایستاده در غرب تهران؟ یا چیزی دیگر؟ این کتاب را بخوانید تا در این خصوص اطلاعات بیشتری بدانید.
آرزوهای دستساز؛ ماجرای شکلگیری یک شرکت دانشبنیان در حوزه فناوریهای الکترونیکی و کامپیوتری
معرفی کتاب
حتماً پیش آمده که گاهی با خودت بگویی کاش یک غول چراغجادو داشتم که مرا به همهی آرزوهایم میرساند. اما غول و چراغ هیچ وقت سروکلهاش پیدا نمیشود و تو میمانی و هزار امید و آرزو! اما غصه نخور میخواهم کتابی معرفی کنم که زندگی چند نوجوان همسن و سال خودت را که به جای غول و چراغ جادو آرزوهایشان را با دست خودشان ساختند، نشان میدهد. نوجوانهایی که کمکم بزرگ شدند و پایشان به دانشگاه رسید. آرزو داشتند که یک شرکت دانشبنیان بزنند ولی کار آسانی نبود. آنها هم اهل جازدن و کنار کشیدن نبودند. راه افتادند؛ همه سختیهای مسیر را طی کردند تا بالاخره موفق شدند. با خواندن این کتاب کلی ایده خلاقانه به ذهنت میرسد؛ درست مثل یک دفترچه راهنما که نشانت میدهد چهطور آرزوهایت را با دست خودت بسازی و راحت عقبنشینی نکنی.
کاپیتان هفت دریا
معرفی کتاب
کاپیتان هفتدریا، داستان کوتاه ترکی استانبولی است. قهرمان داستان، نوجوانی است که با صبر و استقامت خود، سختی را کنار میزند و پس از تحمل سختی ها، به خواستهها و اهدافش میرسد و علاوه بر خود، دوستانش هم بهرهمند میشوند. این داستان به خوبی مهارتهای صبر، مقاومت، تلاش و استقامت را به نوجوانان میآموزد. این کتاب روایت کامل آسانی بعد از هر سختی است.
شلوار سفید
معرفی کتاب
شلوارسفید، داستان کوتاه ترکی برای نوجوانان است که با زبانی ساده و پرمغز، به آرزو، عزتنفس و تلاش این نوجوان برای امرار معاش خود پرداخته است. داستان از پسری جوان به نام مصطفی آغاز میشود که در کفاشی کوچک مشغول به کار است و به دنبال خرید یک شلوار گران قیمت میرود و با تلاش بسیار به آن میرسد، اما در نهایت با سردی و واکنش منفی مواجه میشود. این داستان قناعت را در حین تلاش و پشتکار به نوجوانان نشان میدهد.
رهایش کن! اگر این راه درست نبود، راه دیگری را امتحان کن
معرفی کتاب
همه ما نگرانیها، ترسها و تردیدهایی داریم. اما چیزی به نام حق انتخاب هم وجود دارد؛ یعنی میتوانیم این ترسها، نگرانیها و تردیدها را با خودمان حمل یا رهایشان کنیم. قطعاً رهاکردن این مسائل خیلی بیشتر از حمل آنها به نفع ماست. اما اتفاق میافتد که وقتی میخواهیم این بار سنگین را از روی دوشمان برداریم افکار مزاحم سد راهمان میشوند. این کتاب با ارائه راهکارهای متفاوت و مناسب به کودکان میآموزد باید اراده و عزمی قوی داشته باشیم. باید بتوانیم تمام این افکار منفی و مزاحم را ساکت کنیم و برای غلبه بر تمام نگرانیها و تردیدها تلاش کنیم.
گردشگر رؤیا
معرفی کتاب
هر کودکی رؤیایی دارد یا بهتر است بگوییم رؤیاهایی در سر دارد. مثل کودک این قصه که گاهی دوست دارد با شمشیرش سوار اسب شود یا بتواند بهموقع تیراندازی کند. فضانوردی را هم دوست دارد. حتی جهانگردی را، خلاصه اینکه او هدفها و آرزوهای زیادی دارد اما آیا میتواند همه آنها را به دست بیاورد؟ هنگامیکه کودک سراغ پدرش میرود او چیزی میگوید که تمامکننده قصه است و به کودک قصه ما کمک زیادی می کند. به نظر شما پدر چه چیزی گفته است؟
ریکی سنگی که نمیتوانست غلت بزند
معرفی کتاب
ریکی سنگ کوچولوی متفاوتی است که نمیتواند مثل بقیهی دوستانش غلت بزند. اما دوستانش دلشان میخواهد به او کمک کنند تا همراه آنها از روی تپه غلت بخورد و شاد باشد. به نظرتان موفق میشوند تا دوستشان را خوشحال کنند؟ این داستان به مخاطب کمک میکند تا مهارت حلمسئله را بیاموزد و روحیه امیدواری و استقامت برای کمک به دیگران تقویت شود.
استخوانهای آبنباتی
معرفی کتاب
کتاب استخوانهای آبنباتی داستان زندگی دختر دوازدهسالهی دوستداشتنی و با اعتمادبهنفسی را روایت میکند که به معلولیت خاصی دچار شده و به همین دلیل با چالشها و مشکلات بخصوصی دستوپنجه نرم میکند. آلیو دختر دوازده سالهای است که با تمام دخترهای دوازده سالهی جهان تفاوت چندانی ندارد. آلیو از کودکی با بیماری جسمیای دستوپنجه نرم میکند که باعث ضعف و شکنندگی استخوانهایش میشود. او میتواند اکثر کارهایش را خودش انجام بدهد، از پس خودش برمیآید و به ترحم و کمک دیگران احتیاجی ندارد، اما گاهی از اینکه دیگران احساس میکنند با یک دینامیت یا موجودی شکستنی طرفاند خسته میشود. او سرزنده، باهوش، بامزه و کنجکاو است و بزرگترین آرزویش این است که بالاخره یک دوست صمیمی برای خودش پیدا کند. آلیو تابهحال در عمرش یک دوست صمیمی نداشته اما خوب میداند دوستش جایی در این جهان منتظرش است و بهمحض اینکه همدیگر را ببینند اوضاع درست میشود. آیا آلیو به آرزویش میرسد؟ ...
کبوتر گرسنه و آخرین سیبزمینی سرخکرده
معرفی کتاب
زندگی توی خیابان برای کاکلی خیلی سخت بود. او همیشهی خدا گرسنهاش بود و هیچوقت غذای درست و حسابی برای خوردن پیدا نمیکرد. او هر روز صبح بدوبدو میرفت به ایستگاه راهآهن و منتظر اولین قطار میماند. اگر شانس میآورد، مسافرهایی که باعجله سرکار میرفتند کمی خرده نان برایش میریختند. اما امروز یک مشکلی وجود داشت. انگار کاکلی تنها نبود...