فاروق
معرفی کتاب
کتاب «فاروق»، یک رمان تاریخی است که به زندگی محمد فاروق کیانیپور، رقصنده محلی و آیینی اهل تربت جام میپردازد. این کتاب، داستان رشد این هنرمند از کودکی تا بزرگسالی و تجربیات او را روایت میکند. در کتاب میخوانیم: «فاروق از پلهها پایین آمد.روی آخرین پله خم شد تا بند کفشهایش را ببندد...همزمان آمال برای رفتن به مکتب، چادرِ آبیاش را بر سر کرده است و از زینههای آن سمت حیاط پایین آمد. برای رفتن بهطرف دربِ حیاط ناگزیر بود از کنار او عبور کند. آهسته سلامی کرد و رد شد. فاروق که تا آن لحظه متوجۀ او نشده بود، صدایی به زیبایی زمزمۀ جویباری به گوشش رسید. سرش را بهسمت صدا برگرداند... سایۀ دختری همانندِ خیال در هالۀ چادری بهرنگِ آبیِ آسمانی از کنارش عبور کرد. فاروق با رؤیتِ آن نیمرخ زیبا سرش را پایین انداخت و با صدای لرزانی جواب داد: «سلام.» بعد از کمی تأمل دوباره سرِ خود را بلند کرد و به دختری که به زیبایی یک رؤیا درونِ چادر آبی میلغزید و میرفت، نگریست.»
اجی مجی، حالا بپر برو بالا
معرفی کتاب
کتاب «اجی مجی، حالا بپر برو بالا» داستانی است دربارهی یک جغد کوچولو که نمیتواند پرواز کند، همه پرندهها پرواز میکنند، اما این جغد کوچولو نمیتواند. او ناامید است تا اینکه دوستانش به او پیشنهاد میدهند با گفتن اجی مجی لاترجی و تلاش، پرواز را امتحان کند. این کتاب به کودکان میآموزد که با تلاش و پشتکار میتوانند بر مشکلات غلبه کنند.
پیشفروش لانه گنجشک
معرفی کتاب
کتاب «پیشفروش لانه گنجشک» هفت داستان کوتاه است که در هر کدام ماجرای جدایی روایت شده است. «عکسهای لو رفته زندگی یک سلبریتی» داستان دختری است که برای رهایی از آزارهای پدرش از خانه فرار کرده و در کانون اصلاح تربیت به سر میبرد. «فقط با یک امضای خرچنگقورباغهای» داستان یک زندانی که تازه از زندان آزاد شده است. «مردهها هم ولنتاین دوست دارند» داستان پسر جوانی است که در پی یک سرگشتی و رفتن به گورستان تصمیم میگیرد دست از کارهای اشتباهش بکشد.«پرواز یک ویلچرنشین» داستان فردی است که نمیتواند راه برود، در یک مسابقهی کتابخوانی شرکت میکند و جایزه را میبرد.«پیشفروش لانه گنجشکها» داستان دختری است که درگیر سرطان میشود.«همزیستی مسالمتآمیز من و سایه» داستان مردی است که دوستش در یک شراکت سرش کلاه میگذارد. «مادر دانشجو» داستان زن جوانی است که با داشتن همسر و بچه سواد یاد میگیرد و در دانشگاه قبول میشود.
شهرک اکباتان
معرفی کتاب
مجموعه «کی؟ چی؟ کجا؟ » رازهای تازهای دربارهی شخصیتهای بزرگ، رویدادهای مهم و مکانهای شگفتانگیز ایران عزیز را بازگو میکند. این کتاب به مخاطب میگوید، وقتی از شهرک اکباتان حرف میزنیم از «چی» حرف میزنیم؟ از شهرکی باستانی از نقشه ایران؟ از شهری کوچک که در زمان ساخته شدن، مدرنترین شهرک زمانه خود بود؟ از مجموعهای از آپارتمانهای ایستاده در غرب تهران؟ یا چیزی دیگر؟ این کتاب را بخوانید تا در این خصوص اطلاعات بیشتری بدانید.
پری مدادی
معرفی کتاب
کتاب «پری مدادی»، داستانی جذاب و پر رمز و راز است که حول محور دختری میچرخد که تا چهار سالگی قادر به تکلم نیست. داستان با روایت افسانهها و داستانهای درهمتنیده، به دنبال کشف رازی است که در پس این سکوت نهفته است. در کتاب میخوانیم: «پری کوچولو! کوچولموچولو! قد تربچه! قد آلوچه! کجایی؟» پری ریزهمیزهی قصهی ما را، در جایی میتوانی پیدا کنی. در قندان، در باغ بلور و... این پری، ماجرای خودش را دارد. اگر میخواهی از کارش سر دربیاوری، داستان پریها را دنبال کن.
نبرد با مافیای خودرو
معرفی کتاب
این کتاب، داستان سه نوجوان با استعداد و فعال در زمینهی مکانیکی و طراحی خودرو است که دوست دارند کارهای بزرگی انجام دهند. یک نیروی ماورائی به کمک آنها میآید و سطح آنها را بالاتر میبرد و آنها را تبدیل به انسانهایی خارقالعاده میکند. آنها به کمک یحیی، تیمی به نام شهاب را تشکیل میدهند و سعی دارند خودرویی با کیفیت بسازند. انحصار تولید خودرو در دست یک شرکت خودروسازی مافیایی است که سعی میکند با تطمیع و تهدید موانع را از راه بردارد. تیم شهاب کمکم متوجه میشوند که وارد بازی سخت و جدیای شدهاند و نبرد آغاز میشود. کتاب پیامهای مهمی در مورد اهمیت تلاش، خلاقیت، مقابله با فساد و بزهکاری در جامعه دارد.
تختهگاز تا جایزه
معرفی کتاب
این اثر، داستانی جذاب از برگزاری مسابقات استانی ماشینهای کنترلی بین مدارس است. از هر مدرسه نفراتی انتخاب شده است و برای بهدست آوردن جایزه با هم مسابقه میدهند. از مدرسه جلال آل احمد دو گروه به نامهای: تختهگاز (سینا و محسن) و بیترمز (حسام و کامران) در مسابقات استانی ماشین آرسی استانی شرکت میکنند. آنها باید یک کیت ماشین کنترلی را خودشان سرهم کنند. حسام و کامران با سنگاندازی و دوز و کلک نمیخواهند تیم تختهگاز به جایزه برسد. اما سینا و محسن برای بهدست آوردن جایزه که یک دوره رایگان آموزش ساخت ماشین کنترلی است عزمشان را جزم میکنند تا با موانع بجنگند و به مرحله کشوری راه یابند. در برشی از کتاب آمده است: «ساعت پنج ونیم عصر بود. محسن سر کوچه، زیر تابلوی فرعی هشتم، منتظر سینا بود. سینا که رسید سر کوچه، به سرعت راه افتادند سمت ایستگاه اتوبوس خیابان آزادی، که درست کنار نمایشگاه خودروی مدرن بود. بعد از چند دقیقه نگاه کردن به ماشینهای داخل نمایشگاه، اتوبوس رسید. سوار اتوبوس شدند و هفت ایستگاه بعد از خیابان معلم، نرسیده به فروشگاه مرکزی... .»
زندهباد پرسپولیس
معرفی کتاب
کتاب «زندهباد پرسپولیس» درباره زندگی پسری دوازده ساله است که پدرش را از دست داده است و با مادرش زندگی میکند. آنها وضع مالی خوبی ندارند ولی او به شدت طرفدار تیم پرسپولیس است و به محض دیدن فراخوان کارت هواداری تیم محبوبش، تصمیم میگیرد این کارت را بهدست آورد. اما بهدست آوردن این کارت به این سادگی هم نیست و او ماجراهای مختلفی را پشتسر میگذارد. داستان در محیط مدرسه و خانه جریان دارد و وقایع مختلفی را حول محور تلاش پسر برای دریافت کارت هواداری پرسپولیس روایت میکند. با وجود موانع و سختیها، پسر با پشتکار و امید، به تلاش خود ادامه میدهد. در برشی از کتاب آمده است: «هر سه با هم و همزمان، جوری که انگار روی این هماهنگی کار کرده بودند، با صدای بلند گفتند: میخوای چی بگیری؟ کارت هواداری پرسپولیس؟ ! سینا هم که هوادار پرسپولیس بود، ابروهای پرپشتش را گره کرده و با چشمانی که برق میزدند پرسید: کارت هواداری پرسپولیس دیگه چیه؟ یقهام را صاف کردم. از جایم بلند شدم و روی میز نیمکت پشت سری نشستم. جوری که انگار میخواهم در تلویزیون اخبار بگویم، سرم را بالا گرفتم و...»
شاندیلایو
معرفی کتاب
داستان «شاندیلایو» در مورد دختری به نام لنا است که آرزو دارد رباتی طراحی کند تا به مادرش که بیمار است، در کارهای خانه کمک کند. او برای تحقق این آرزو تلاش میکند، اما در این مسیر دچار خرابکاریهایی میشود. همچنین، رابطه او با برادرش چندان خوب نیست. در نهایت، با وساطت داییاش، والدین لنا موافقت میکنند که او به شهری دیگر سفر کند و در کلاسهای رباتیک شرکت کند. لنا فکر میکند که با رفتن به این کلاسها، مشکلاتش حل خواهد شد، اما به زودی متوجه میشود که کار به این سادگیها نیست. او در خانه داییاش و با وجود حسادت بچههای دایی، با موانع زیادی روبرو میشود و حضور برادرش میتواند در مواجهه با این چالشها بسیار مؤثر باشد و برادر لنا مشکلات را حل کند...
فوتوالیبال
معرفی کتاب
در داستان «فوتوالیبال» خانواده آسوده بعد از ازدواج دختر بزرگتر، تصمیم به تغییر محل زندگی خود میگیرند. مریم که دانشآموز کلاس هشتم است، در محله و مدرسه جدید دچار مشکلاتی میشود و تصمیم میگیرد شرایط را به نفع خود تغییر دهد. او با ایجاد یک تیم والیبال وارد رقابت با معلم ورزش و تیم فوتبال مدرسه میشود. این رقابت پر از چالشهای شیرینی است که مریم و دوستانش با کمک هم آنها را حل میکنند. در بخشی از کتاب میخوانیم: «روز سوم بازارچه بود و من از دیروز یخم باز شده بود و از دمدمای ظهر، خجالت را کنار گذاشته بودم و عین شاگرد میوهفروشهای یکشنبه بازار، هر چند دقیقه یک بار دستم را محکم به هم میکوبیدم و ...»