گنجشک و پنبه دانه
معرفی کتاب
این کتاب یک داستان قافیه دار است.گنجشککی بزرگ شده، از لانه میرود تا برای خود لانه بسازد و غذا پیدا کند.اول یک پنبه دانه پیدا میکند.مادرش توضیح میدهد که اگر آن را بکارد، گل پنبه میشود و می تواند آن را به کشاورز و ریسنده و بافنده و رنگرز و دوزنده بدهد تا لباسی از آن تهیه کنند.
گنجشک پنبه دانه را به کشاورز می دهد و از او میخواهد آن را بکارد و به جای مزدش نیمی از پنبه ها را بردارد و...
گنجشک پنبه دانه را به کشاورز می دهد و از او میخواهد آن را بکارد و به جای مزدش نیمی از پنبه ها را بردارد و...
مسابقه بزرگ سوارکاری
معرفی کتاب
کتاب مسابقه بزرگ سوارکاری یکی از داستانهای مجموعهی سی جلدی «شکرستان و یک داستان» است، در این داستان شعبون و رمضون و پهلوون فرصت گرسنه هستند، پهلوان به شعبون پول میدهد و به او میگوید برود غذا بگیرد، اما شعبون در راه مردی را میبیند که خرش را اذیت میکند، دلش میسوزد و خر را با پول غذا میخرد، اما پهلوان فرصت حسابی میخواهد او را تنبیه کند...
پلیس خوشخلق
معرفی کتاب
کتاب «پلیس خوشخلق» یکی از داستانهای مجموعهی سی جلدی «شکرستان و یک داستان» است. در این داستان «تاجرباشی هر روز، بعد از خوردن نان و پنیر صبحانهاش با خودش نقشه میکشید که چطور خوشباش را به کار وادار کند و درست در همان موقع خوشباش توی رختخواب به این فکر میکرد که امروز با دوستانش، دلخوش و سرخوش کجا بروند. روزی تاجرباشی از مغازهاش بیرون زد تا این مشکل را برای همیشه حل کند...
سرسختی: قدرت اشتیاق و پشتکار
معرفی کتاب
نویسنده با افرادی که به زعم خود، آنها را الگوهای سرسختی و پشتکار میپندارد، گفتوگوهایی صمیمانه و تخصصی ترتیب داده تا بتواند به مخاطبانش روشهای توانمندشدن و سرسختماندن در مسیرها را نشان بدهد.
این کتاب در پی پاسخدادن به این سوال است که چرا برخی افراد موفق میشوند و برخی دیگر شکست میخورند؟ تفاوتهایشان در چیست؟
این کتاب در پی پاسخدادن به این سوال است که چرا برخی افراد موفق میشوند و برخی دیگر شکست میخورند؟ تفاوتهایشان در چیست؟
قاعده دهبرابر: تنها تفاوت میان موفقیت و شکست
معرفی کتاب
این کتاب قصد دارد معنای «موفقیت» و بهایی که باید برای به دستآوردن آن بپردازیم را شرح دهد. نویسنده میخواهد به مخاطبانش نشان بدهد برای رسیدن به هر هدف، باید چه میزان تلاش کرد و چه چیزهایی را از دست داد.
نام برخی از فصلهای کتاب عبارتاند از: موفقیت چیست؛ کنترل همهچیز را در دست بگیرید؛ خروج از طبقه متوسط؛ افسانه مدیریت زمان؛ بهانهها.
نام برخی از فصلهای کتاب عبارتاند از: موفقیت چیست؛ کنترل همهچیز را در دست بگیرید؛ خروج از طبقه متوسط؛ افسانه مدیریت زمان؛ بهانهها.
توکتوکی
معرفی کتاب
توک توکی جوجه کلاغی است که دوست ندارد پرواز کند. مامان توکی و بابا توکی هر کاری میکردند توکتوکی از جایش تکان نمیخورد. وقتی بادهای پاییزی وزیدند، پدر و مادر توکتوکی به جای دیگری همان نزدیکی رفتند. اما باز هم توکتوکی تکان نخورد که نخورد. تا اینکه گرسنهاش شد؛ ولی او که پرواز کردن بلد نبود تا دنبال غذا برود!... بالاخره با کمک کلاغ همسایه پرواز کرد و به زالزالکهای خوشمزه رسید. مامان توکی و بابا توکی از دور شاهد پرواز کردن جوجهشان بودند و از خوشحالی گفتند: «بالاخره میتوانیم همه با هم پرواز کنیم.»
آواز ذرتها
معرفی کتاب
داستان درباره دختری به نام آنا است که تصور میکند صدای وزیدن باد میان ساقههای خشک ذرت شبیه صدای پدربزرگش خشدار است. بعد از اینکه پدربزرگ آنا میمیرد، آنا دانههای ذرت را که از پدربزرگش گرفته بود میکارد تا بتواند صدایی شبیه صدای پدربزرگش بشنود. او با تلاش و سختی دانهها را میکارد و مزرعه را سرسبز میکند. مدتها صبر میکند تا دوباره پاییز شود و ساقههای ذرتها خشک شوند. یک روز عصر پاییز، وقتی که باد در مزرعه میپیچد، آنا صدای ساقههای ذرت را میشوند، صدایی شبیه صدای پدربزرگش.
در راه کوه
معرفی کتاب
خانم «بَجِر»، گورکنی است که تنها زندگی میکند و در عین حال، تجربههای فراوانی دارد. او هر یکشنبه به کوه نزدیک خانهاش میرود و کلی کوهنوردی میکند. او تمام حیوانات و گیاهان مسیر خود را به اسم میشناسد و به هرکسی که به کمک نیاز دارد، کمک میکند. در یکی از روزهای یکشنبه، خانم بَجِر، در مسیر کوه، با گربهی کوچولویی بهنام «لئو» آشنا میشود. لئو، دوست دارد از کوه بالا برود، اما احساس میکند کوچکتر از آن است که از عهده این کار بربیاید. چیزی نمیگذرد که...
هنریتا و تخممرغهای طلایی
معرفی کتاب
«هنریتا» جوجۀ کوچکی است با آرزوهای بزرگ که میخواهد آواز خواندن و شنا کردن و ... را یاد بگیرد و مهمتر از همه اینکه میخواهد تخم طلا بگذارد! شاید مرغهای دیگر به آرزوهای او بخندند؛ اما هنریتا همچنان کار میکند، تمرین میکند و برای آیندهای روشن تلاش میکند. او میداند که امکانات زندگی خیلی بیشتر از آن چیزی است که در مرغدانی هست. هنریتا در رسیدن به هدفهایش از چیزی نمیهراسد و بدون هیچ محدودیتی فکر میکند... .