من خودمم، نه فسقلی نه گندهبک!
معرفی کتاب
کتاب «من خودمم، نه فسقلی نه گنده بک!» به زبان ساده و با رویکردی مثبت، مفهوم "اندازه" و "خودپذیری" را برای کودکان به تصویر میکشد. این کتاب با محوریت شخصیت اصلی، دختری به نام تامیا، به خوانندگان نشان میدهد که اندازه یک مفهوم نسبی است و هر کسی باید خودش را همانطور که هست، بپذیرد و دوست داشته باشد. در کتاب، تامیا با پرسشهای مختلفی در مورد اندازه و ظاهر خود مواجه میشود، اما او با این پرسشها به جای اینکه احساس ناراحتی کند، به آنها با شجاعت و اعتمادبهنفس پاسخ میدهد. کتاب به کودکان میفهماند که مهم نیست چه شکلی هستند، بلکه مهم است که خودشان باشند و به خودشان اعتماد داشته باشند.
قصهی موشسیاه و موشسفید
معرفی کتاب
کتاب «قصهی موشسیاه و موشسفید»، داستانی درباره دوستی، تفاوتها و پذیرش است. این کتاب به کودکان بالای شش سال یاد میدهد که چگونه تفاوتهای فردی را بپذیرند و با آنها کنار بیایند. دو موش، یکی سیاه و دیگری سفید، با هم دوست هستند. موش سفید اصرار دارد که موش سیاه همرنگ او شود و سفید شود، زیرا او فکر میکند خوشبختی در این است که همه مثل هم باشند. موش سیاه برای جلب رضایت موش سفید، خود را سفید میکند، اما بعد از مدتی دلش برای رنگ سیاه خود تنگ میشود. موش سفید هم که متوجه دلتنگی موش سیاه میشود، خود را سیاه میکند. اما هیچکدام از این تغییر رنگها، خوشبختی واقعی را برایشان به ارمغان نمیآورد. در نهایت، آنها متوجه میشوند که برای شاد بودن باید یکدیگر را با تمام تفاوتها بپذیرند.
اگر من بچه نبودم...
معرفی کتاب
کتاب «اگر من بچه نبودم...» از مجموعه قصههای صبا به موضوع مهمی در دنیای کودکان میپردازد؛ پنهانکاری یا نپذیرفتن مسئولیت کارهایی که انجام دادهاند. این کتاب با استفاده از تصاویر، کودک را به دنیای آرزوها و خیالپردازیهای کودکانه میبرد. اگر من بچه نبودم ...اگر بالش بودم... صبحها، لازم نبود زود بیدار شوم. با زبان بالشی میگفتم: «پف و پف و پف» و باز میخوابیدم « خر و خر و خر» امّا حالا...
اعتماد بهنفس قدرت من است
معرفی کتاب
مجموعه کتاب «قدرت جادویی»، کتابهایی در حوزه روانشناسی و توسعه فردی هستند که با هدف کمک به افراد برای شناخت و بهرهگیری از قدرت درونشان منتشر شدهاند. این مجموعه به موضوعاتی مانند افزایش اعتمادبهنفس، مدیریت احساسات و دستیابی به موفقیت میپردازد. کتاب «اعتماد بهنفس قدرت من است»، تصور کنید اینکه تسلیم نشوید و به جای آن، چیزها و راههای تازه و نو را امتحان کنید، احساس فوقالعادهای است. فهمیدهام که شکستها و ناکامیها مهماند و از آنها میآموزم. حالا میدانم که باید هدفهایم را تعیین کنم و هر روز برای رسیدن به آنها تلاش کنم. وقتی برای رسیدن به هدفم تلاش میکنم و بهپیش میروم، اعتمادبهنفس پیدا میکنم و دیگر نمیترسم که از دیگران درخواست کمک کنم. اعتمادبهنفس باعث میشود خودم را باور داشته باشم؛ اعتماد به نفس قدرت من است.
جویی جستوجو میکند
معرفی کتاب
جویی، کانگورو کوچولوی داستان دلش میخواهد مثل ابرهای توی آسمان به شکلهای مختلفی در بیاید. او خودش را به شکل ابرها در میآورد ولی زود خسته میشود. او تحت تأثیر حرف مامان کانگورو به دنبال تواناییهای خودش میگردد و ماجراهای شیرینی برایش اتفاق میافتد. کودکان با مطالعه این کتاب به تواناییهای خود پی میبرند و در نهایت احساس رضایت و خوشایندی پیدا میکنند. باور به تواناییها به کودکان انگیزه میدهد تا با اعتمادبهنفس بیشتری تلاش کنند و زندگی پربارتر و موفقتری داشته باشند.
جوجه اردک زشت
معرفی کتاب
قصه و قصهگویی نقش بسیار مهمی در تکوین شخصیت کودک دارد که باعث پرورش قدرت بیان، عواطف و افکار کودک میشود و در تقویت و پرورش قوهی تخیل، ابتکار، ابداع و ایجاد عشق و علاقه به ادبیات مؤثر است. مجموعه «دنیای قصه» با بیان داستانهای عامیانه و استفاده از تصاویر کودکانه توانسته، ارزشهای اخلاقی و تربیتی را به مخاطب آموزش دهد. «جوجه اردک زشت» وقتی به دنیا آمد کسی دوستش نداشت و همه مسخرهاش میکردند. برای همین تصمیم گرفت که از خانهاش به جایی برود که دیگر کسی مسخرهاش نکند. او به سفری طولانی میرود و روزهای سختی را میگذراند. او روزی که دوباره به خانه و جمع خانواده برمیگردد که... .
دختر کمی روشنتر از آبی
معرفی کتاب
در شهر آبیها هیچکس دختر کمی روشنتر از آبی را دوست نداشت. یک روز او تصمیم گرفت از شهر آبیها دل بکند و مهاجرت کند تا در جای دیگری زندگی کند. این شد که راه افتاد... دختر روشنتر از آبی در جستجوی خانهای امن و آرام به شهرهایی با رنگهای مختلف سفر کرد و مردمان متفاوتی را ملاقات کرد. آیا او توانست خانهای امن و آرام پیدا کند و در آنجا به خوبی و خوشی زندگی کند؟
یک روز بدون کلمات
معرفی کتاب
کتاب «یک روز بدون کلمات» داستان کودکی حساس و کنجکاو که جهان را به صورت دیگری میبیند را روایت میکند و درباره کودکان اوتیسم به مخاطب آگاهی میدهد. کتابی دربارهی دوستی، پذیرش تفاوتها و مهرورزی به دیگران میباشد. در کتاب میخوانیم: «مامان میداند چه چیزهایی به من آرامش میدهد و چه چیزهایی مضطربم میکند. من کارهایی میکنم که هیچکس آنها را نمیفهمد، مثل ساعتها نگاه کردن به انگشتان دستم یا در آغوش گرفتن درختان...»
ای وای من چه کسی شدم!
معرفی کتاب
در یک روز آفتابی، کالبن از خواب بیدار شد. یادش افتاد که باید سراغ کارهایش میرفت. اتاقش را مرتب میکرد و بعد هم لیموها را از درخت میچید. کالبن با خودش فکر کرد که چقدر کار دارد. ناگهان چشمش به پرندهها افتاد. با خودش گفت: «ای کاش من هم یک پرنده بودم.» در فکرش یک پرنده شد که آزادانه پرواز میکرد. روی شاخهی درختی نشست که دید چند جوجه در لانه نشستهاند و با دهان باز از او غذا میخواهند. انگار پرنده بودن هم خیلی راحت نبود. پس کالبن آرزوی دیگری کرد...