دختر مودرختی
معرفی کتاب
کوهنورد در تاریکی از قطار پیاده میشود و همانجا چادر میزند. او تصمیم میگیرد صبح اول وقت، پیادهرویاش را شروع کند؛ اما وقتی کفشهایش را درمیآورد، یک لنگه کفشاش از دره پایین میافتد. او به دنبال لنگه کفش تا پایین دره میرود و با دختری آشنا میشود که موهایش مثل شاخههای درختِ انگور درهم پیچیده و سبز هستند. او به دنبال دختر مودرختی به دهکدهاش میرود و با مردمی عجیب آشنا میشود که معتقدند کفش از آسمان افتاده آنها را نجات میدهد!
کفش سوتسوتکی
معرفی کتاب
عروسک مو نارنجی در کمد را باز میکند و کفش سوتسوتکی را آنجا میبیند. از صدای کفش خوشش میآید و از او میخواهد تا بیرون از کمد بروند و نگاهی به اطراف بیندازند. بعد از مدتی متوجه میشوند در اتاق یک نینی هستند. کفش از این موضوع میترسد و فکر میکند که نینی او را خراب خواهد کرد. برای همین به سمت پنجره میپرد تا فرار کند که ناگهان کسی در را باز میکند...
لویی، برای من یک وال نقاشی کن
معرفی کتاب
قصه و نقاشی با همراهی هم تخیل کودک را بهتر رشد میدهند. مجموعه کتابهای «لویی» کودکان را با دنیای اطراف آشنا میکند. در جلد هشتم، لویی یک طوطی نقاشی میکند که بتواند صحبت کند. مخاطب در این کتاب و در مراحل نقاشی، به طور غیرمستقیم با بخشهای بدن وال (چشم، باله، دهان و دم) و نحوۀ نقاشیآنها آشنا میشود. در انتهای کتاب نیز باید کلمههای مربوط به تصویرها را بیابد و با وصلکردن نقطهچینها یک طوطی بکشد.
لویی، برای من یک طوطی نقاشی کن
معرفی کتاب
قصه و نقاشی با همراهی هم تخیل کودک را بهتر رشد میدهند. مجموعه کتابهای «لویی» کودکان را با دنیای اطراف آشنا میکند. در جلد هفتم، لویی یک طوطی نقاشی میکند که بتواند صحبت کند. مخاطب در این کتاب و در مراحل نقاشی، به طور غیرمستقیم با بخشهای بدن طوطی (سر، منقار، بال و پر) و نحوۀ نقاشیآنها آشنا میشود. در انتهای کتاب نیز باید کلمههای مربوط به تصویرها را بیابد و با وصلکردن نقطهچینها یک طوطی بکشد.
لویی، برای من یک شیر نقاشی کن
معرفی کتاب
قصه و نقاشی با همراهی هم تخیل کودک را بهتر رشد میدهند. مجموعه کتابهای «لویی» کودکان را با دنیای اطراف آشنا میکند. در جلد ششم، لویی یک شیر نقاشی میکند تا پریدن از حلقه را به آن آموزش دهد. مخاطب در این کتاب و در مراحل نقاشی، به طور غیرمستقیم با بخشهای بدن شیر (یال، پا، پنجه و دم) و نحوۀ نقاشیآنها آشنا میشود.
لویی، برای من یک مترسک نقاشی کن
معرفی کتاب
قصه و نقاشی با همراهی هم میتوانند تخیل کودک را رشد دهند. مجموعه کتابهای «لویی» کودکان را با دنیای اطراف آشنا میکند. در جلد پنجم، لویی یک مترسک نقاشی میکند تا پرندهها را از باغ آلو دور کند. مخاطب در این کتاب و در مراحل نقاشی، به طور غیرمستقیم با اجزای مترسک (آستین، کلاه، علف و دکمه) و نحوۀ شکلگیری آن آشنا میشود.
لویی، برای من یک حلزون نقاشی کن
معرفی کتاب
قصه و نقاشی با همراهی هم میتوانند تخیل کودک را رشد دهند. مجموعه کتابهای «لویی» کودکان را با دنیای اطراف آشنا میکند. در جلد سوم، لویی یک حلزون نقاشی میکند، زیرا دلش میخواهد دوستی داشته باشد که زیر باران خیس نشود. مخاطب در این کتاب و در مراحل نقاشی حلزون، به طور غیرمستقیم با بخشهای بدن این حیوان (صدف، شاخک و بینی) آشنا میشود.
اراذل و اوباش: حمله زامپیشیها
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه کتابهای «اراذل و اوباش» است و به سبک «کمیک استریپ» نوشته شده است. در این داستان، دکتر «مربا»، ارتشی از پیشیهای زامبی راه انداخته است که به «زامپیشیها» معروفند. این زامپیشیها، بامزه و پشمالو هستند و البته حسابی مرگبار. آنها از آب خوششان نمیآید؛ ولی موقع دیدن این پیشیها فقط یک راه باقی میماند، فرار! گروه اراذل و اوباش باید به کمک مامور روباه، بداخلاقترین و تیزدندانترین و گرسنهترین ننه دنیا را پیدا کنند تا بتوانند پادزهر چندشآور زامپیشیها را به دست آورند.
آقای هندوانه
معرفی کتاب
هندوانهای از پشت ماشین به زمین میافتد. او سعی میکند خودش را به ماشین برساند؛ اما موفق نمیشود. بنابراین، تصمیم میگیرد مغازهها را نگاه کند. او از کنار مغازه عینکفروشی رد میشود و دلش عینک میخواهد؛ ولی پولی ندارد. به همین علت، در مقابل یک قاچ از خودش، عینک را میخرد. در مغازه بعدی او در برابر قاچ دیگری از خودش، لباس میخرد. در مغازه بعدی... . حالا او دلش بستنی میخواهد؛ ولی فقط یک قاچ از هندوانه باقی مانده است. آیا او میتواند بستنی بخورد؟
سربالایی و سرپایینی
معرفی کتاب
«سرپایینی» و «سربالایی» با هم دوست هستند. آنها همیشه زیر آفتاب دراز میکشند و به آسمان نگاه میکنند و... تا اینکه روزی یک نفر از سربالایی، بالا میآید و حسابی خسته میشود. او وقتی از سرپایینی پایین میرود، با خوشحالی میگوید که پایین آمدن چقدر راحتتر از بالا رفتن است و... . سرپایینی از این تعریف خیلی خوشحال میشود و مرتب آن را به رخ سربالایی میکشد و بالاخره آنقدر کار بالا میگیرد که آنها با هم قهر میکنند و از هم جدا میشوند. حالا چه اتفاقی رخ میدهد؟ آیا سربالایی و سرپایینی دوباره با هم دوست میشوند؟