Skip to main content

آن دور دورها

معرفی کتاب
پدر «جو» پیام‌های بطری‌ها را جمع می‌کند و به دست صاحبانش می‌رساند و وقتی به خانه برمی‌گردد، داستان جدیدی از ماجراجویی‌هایش را برای جو تعریف می‌کند. جو خیلی دلش می‎خواهد مثل پدرش یک ماجراجوی بزرگ شود؛ اما از چیزهایی که زیر آب هستند می‌ترسد تا اینکه پدر جو بیمار ‎می‌شود. بطری‌های زیادی روی هم تلنبار شده است. حالا چه کسی باید این کار را انجام بدهد؟ بعد از مدتی، جو یکی‌یکی بطری‌ها را به قایق می‎برد، نفس عمیقی می‎کشد و امیدوار است که از عهده این کار برآید؛ اما... .

آنتون و برگ‌ها

معرفی کتاب
در یک روز پاییزی «آنتون» همه برگ‌هایی را که روی زمین ریخته، با شِن‌کش جمع می‎کند؛ اما یک برگ جامانده است! آنتون می‎خواهد آن برگ را هم بردارد که ناگهان باد می‌آید و برگ را با خود می‌‏برد، آنتون دنبال برگ می‎دود. «لوکاس» در حال تاپ‌بازی است که برگ از جلویش رد می‌شود. او سعی می‎کند برگ را بگیرد؛ اما... . برگ از جلوی «نینا» و «گِرتا» هم رد می‎شود. حالا همه با هم به دنبال برگ هستند. برگ بین شاخه درختی گیر کرده است و... .

خانم دمدمی در بدبیاری روز تولد

معرفی کتاب
هرسال در روز تولد مادرِ «جودی» یک چیزی خراب می‎شود که جودی اسمش را گذاشته است «بدبیاری روز تولد»؛ اما امسال قرار است اوضاع فرق کند. جودی می‎خواهد همه‎چیز را برنامه‌ریزی کند تا مطمئن شود که روز تولد مادر عالی برگزار می‎شود. او به برادرش، «استینک»، می‎گوید، هدیه خوبی برای مادر درست کند. بعد سراغ پدرش می‎رود و از او می‎خواهد که کیک هویج بپزد. خودش هم بعد از کلی فکر کردن، با مهره‎های عددی یک دستبند درست می‎کند. ظاهراً همه‌چیز عالی است؛ اما... .

تورفین و گنج وحشتناک

معرفی کتاب
همه وایکینگ‌ها خشن و بدجنس و بوگندو نیستند. «تورفین» یک وایکینگ خیلی مهربان است. محافظت از صندوقچه گنج، کار ساده‌ای نیست، به‌خصوص اگر قرار باشد تورفین و «اُلاف» با هم از گنج محافظت کنند و گنج هم ناپدید شده باشد! آیا تورفین می‌تواند گنج را باز گرداند و دهکده را نجات دهد؟

تورفین و مهاجمان خشمگین

معرفی کتاب
سه برادر بزرگ «تورفین» به خانه آمده‌اند؛ «ویلفردِ جگر قیمه‌کن»، «سِوِن کله خُردکن» و «هیگرِ مغزخور». آن‌ها در خانه با هم دعوا می‌کنند و همه‌چیز را به هم می‌ریزند و می‌شکنند. مادر آن‌ها، «فریا»، باید تمام ریخت و پاش‌ها را جمع کند، غذا بپزد، ظرف‌ها را بشوید و حتی درِ خانه را که برای بار ششم در ماه گذشته شکسته است، تعمیر کند؛ اما او بسیار خسته است و احتیاج به استراحت دارد. «تورفین مهربان» می‌خواهد به مادرش کمک کند؛ ولی نمی‌داند چگونه این کار را انجام دهد.

تورفین و مهمانی چندش‌آور

معرفی کتاب
«تورفین» وایکینگ خشن و بدجنسی نیست. او و خدمه درب و داغانش به طرف جزیره «اورکنی» می‌روند تا ماهی بگیرند و برای پادشاه نروژ غذا درست کنند. آیا آن‌ها می‌توانند برای مهمانی پادشاه غذای مناسبی تهیه کنند یا سرآشپزشان، تورفین مهربان، به دریا پرت می‌شود؟

هیولای کلمه‌خوار

معرفی کتاب
«بردیا» شاهزاده‌ای است که شنل جادویی خاصی دارد. او آدم مهمی است و چیزهایی دیده که تا به حال هیچ بچه‌ای ندیده است. بردیا متوجه می‌شود پدربزرگش درگیر ماجراهای وحشتناکی است که آدم‌های عادی از آن خبر ندارند. بردیا باعث می‌شود که یکی از خواهرها به دست «گولاخ‌ها بیفتد. هیولاها می‌خواهند تمام کتاب‌های جهان را نابود کنند. آیا بردیا می‌تواند جلوی این اتفاق را بگیرد؟

پیشگوی چشم نقره‌ای

معرفی کتاب
گوش‌های «بردیا» با خوردن میوه‌ای جادویی، بزرگ شده‌اند. او با کلاه کاموایی گوش‌هایش را می‌پوشاند و به پارک نزدیک خانه می‌رود و منتظر پیرزن آسانسوری می‌شود. در پارک او با دختر مرموزی به نام «مانیا» آشنا می‌شود. «گولاخ‌ها» برای نابود کردن کتاب‎های جهان به روی زمین می‌آیند و دنبال خواهرها می‎گردند تا دروازه تاریکی را برای اربابشان باز کنند؛ اما خواهرها چه کسانی هستند؟

شاهزاده شنل تشتکی

معرفی کتاب
«بردیا» دوست ندارد کسی متوجه لکنت زبانش شود، برای همین، وقتی سوار آسانسور خانه‌شان می‌شود، جواب سلام پیرزن را نمی‌دهد. بردیا مطمئن است که پیرزن جادوگر است و بچه‌های کوچک را در خانه‌اش می‌خورد! همستر بردیا گم شده است و او شک ندارد که کار پیرزن است. شاید با همستر سوپ درست کند، شاید هم همدست هیولای نامرئی باشد. بردیا شنل تشتکی‌اش را می‌پوشد و با آسانسور هزار طبقه به زیرزمین می‌رود. آیا او از پس گولاخ‌های آدمخوار برمی‎آید؟

موش مترو

معرفی کتاب
موش کوچولویی به نام «نیب»، در زیرزمین ایستگاه متروی شهری زندگی می‌کند. موش‌ها این ایستگاه را «شیرینی باران» می‌نامند. روزها قطارها غرش‌کنان عبور می‌کنند و شب‌ها موش‌های پیر، قصه‌هایی از سرزمین افسانه‌ای پایان تونل تعریف می‌کنند. روزی نیب راهی سفر می‌شود تا سرزمین پایان تونل را پیدا کند. او در طول سفر با خطراتی روبه‌رو می‌شود و دوستی پیدا می‌کند و جایی را کشف می‌کند شگفت‌انگیزتر از تمام چیزهایی که در رویاهای خود دیده است!