اسبی که دو بال داشت
معرفی کتاب
زمان وقایع این کتاب در روز عاشورا و کربلا میگذرد. داستان درباره مردی به نام حارث است که از سوی عمر بن سعد قول گرفته تا اگر اسب امام حسین(ع) را پس از به شهادت رسیدن ایشان سالم و زنده نزد سپاه یزید ببرد، هدیه بزرگی دریافت میکند. حارث در طول نبرد نمیتوانست باور کند فردی که میان میدان است امام حسین(ع) و نوه پیامبر است. در انتهای جنگ و پس از شهادت امام حسین(ع)، حارث تلاش کرد تا اسب را به چنگ بیاورد اما اسب به طرف خیمه خانواده شهدای کربلا رفت و حارث از میان حرفهای خانوادهها متوجه شد فردی که شهید شده است امام حسین(ع) است و اسب ایشان، اسب پیامبر(ص) است.
در حلقه شیرها
معرفی کتاب
این کتاب نخستین جلد از کتابهای «با ادب چون ...» است و درباره یکی از کرامات امام یازدهم شیعیان، امام حسن عسکری(ع) داستانی را عنوان کرده است.
یکی از خلیفههای عباسی، امام حسن عسکری(ع) را در برکهای رها کرد که حیوانات وحشی گرسنه در آنجا حضور داشتند، اما به طرز معجزهآسایی حیوانات هیچ آسیبی به امام (ع) نرساندند و حیوانات به آرامی دور امام حسن عسکری(ع) حلقه زدند.
یکی از خلیفههای عباسی، امام حسن عسکری(ع) را در برکهای رها کرد که حیوانات وحشی گرسنه در آنجا حضور داشتند، اما به طرز معجزهآسایی حیوانات هیچ آسیبی به امام (ع) نرساندند و حیوانات به آرامی دور امام حسن عسکری(ع) حلقه زدند.
داستان راستان
معرفی کتاب
این کتاب شامل حکایات آموزنده بسیاری درباره شخصیت، رفتار، رهنمودها و سیره زندگی پیامبر اسلام (ص) و امامان معصوم (ع) است. مطالعه این کتاب، تعریفی جدید از جامعه اسلامی ارائه میدهد که بسیار جذاب و سرشار از حکمت، بزرگی و مهربانی است. این داستانها علاوه بر آنکه عملا میتواند راهنمای اخلاقی و اجتماعی سودمندی باشد، معرّف روح تعلیمات اسلامی نیز هست و مخاطب از این رهگذر با حقیقت و روح تعلیمات اسلامی آشنا میشود و میتواند خود، محیط و جامعهاش را با این مقیاسها اندازه بگیرد.
یک نفس تا نگاهت
معرفی کتاب
این کتاب با مضمون زندگی امام حسن عسکری (ع) و تلاش شیعیان ایشان برای اجرای رهنمودهای ایشان و سعی در تقرب به امام معصوم و درک حضرتش، نوشته شده است. داستان با محوریت جوانی بهنام «هامون» و در ایران و شهرری آغاز میشود. هامون، پسر «عطارِ» مشهور ری است که امینِ امام حسن عسکری (ع) و هماهنگکننده نمایندگان و امینان او در شهرهای مختلف ایران است. هامون بهواسطه پدر با زندگی مخفیانه شیعیان امام زمانه خود آشنا میشود و شرح دلدادگی پدر به امام و نوع مواجهه او با ایشان و فرامینشان را فرامیگیرد. روزگار اما درنهایت او را راهی سامرا و کاخ خلیفه میکند تا بهزعم خود بتواند به امام نزدیکتر باشد... .
عشق اگر سایه خواست، من هستم
معرفی کتاب
داستان این کتاب، متنی شاعرانه دارد؛ توصیفات زیبا در وصف ناامیدی و امید و شرحی شاعرانه از عشق و شوق در برابر امر امام زمانه. داستان به روایتی از اصحاب امام کاظم (ع) اشاره دارد که در زمان حکومت برمکیان در ری حاضر به اطاعت و پرداخت مالیات به آنان نمیشود؛ تااینکه «یحیی بن خالد برمکی» بر مسند حکومت ری یکی از مطیعان امامان شیعه را مینشاند. این صحابه که فردی است از اهالی ری پس از پنج ماه سفر در مکه به دیدار امام کاظم (ع) مُشرّف و شرحی از داستان خود را بازگو میکند. امام نامهای به وی میدهد که والی وقت با خواندن آن نهتنها مالیات وی را حذف، بلکه نیمی از دارایی خود را نیز به وی میبخشد... .
کفشهایی با پاپیون قرمز و دو داستان دیگر
معرفی کتاب
در کتاب میخوانیم:
آقا بهمن، نفسش را با کلافگی بیرون داد و نگاهی به سید کرد و گفت: «والا اگه شما فهمیدی، من هم فهمیدم سید جان! کلافهام کرده این بچه! یک ساعته اینجا نشسته میگه کفشم رو بده، کفشم رو بده. حالا کدوم کفش؟ اللّه اعلم!»
سید نگاهی مهربان به دخترک و پاهای برهنهاش کرد و گفت: «چی شده دخترم؟ کفشهات رو گم کردی بابا جان؟ »
آقا بهمن، نفسش را با کلافگی بیرون داد و نگاهی به سید کرد و گفت: «والا اگه شما فهمیدی، من هم فهمیدم سید جان! کلافهام کرده این بچه! یک ساعته اینجا نشسته میگه کفشم رو بده، کفشم رو بده. حالا کدوم کفش؟ اللّه اعلم!»
سید نگاهی مهربان به دخترک و پاهای برهنهاش کرد و گفت: «چی شده دخترم؟ کفشهات رو گم کردی بابا جان؟ »