Skip to main content

تو بی‌نظیری

معرفی کتاب
هر انسانی همواره از نظر خداوند ارزشمند است. در این مجموعه داستان‌ها، موجوداتی به نام «ومی‌کی‌ها» که در واقع نماد انسان‌های جامعه هستند، اتفاقاتی را از سر می‌گذرانند. در این داستان، نویسنده می‌کوشد مخاطب را متوجه کند که هر فردی، بدون توجه به ظاهر، دارایی‌ها یا مهارت‌هایش، ارزشی وجودی دارد که باید آن ر ا درک و شکوفا کند.به این ترتیب، کودک درونش نیز رشد می‌کند.

ای کاش بینی من هم سبز بود

معرفی کتاب
باور داشتن خود و پایبندی به آنچه هستیم، اهمیت فراوانی دارد. در این مجموعه داستان‌ها، موجوداتی به نام «ومی‌کی‌ها» که در واقع نماد انسان‌های جامعه هستند، اتفاقاتی را از سر می‌گذرانند. در این داستان، یکی از آن‌ها که اتفاقاً دماغ سبز رنگی دارد و از آن راضی نیست، دلش می‌خواهد همرنگ جماعت شود تا به اعتقاد خودش مقبول باشد. این داستان به مخاطب می‌آموزد، متفاوت بودن او دلیل خاصی دارد که با پذیرش آن می‌تواند موفق‌تر عمل کند و وجود بی‌نظیرش را شکوفا سازد.

در آینه

معرفی کتاب
مسعود لکنت زبان دارد و امسال به کلاس اول راهنمایی رفته است. در کلاس هنوز کسی نمی‌داند که او لکنت دارد. مسعود از حرف زدن فرار می‎کند؛ ولی تا کی می‌تواند به این کار ادامه دهد. دکتر تنها راه چاره را تمرین می‎داند و مسعود هر بار از تمرین خسته می‌شود و آن را رها می‌کند تا اینکه یک روز تصمیمی می‌گیرد.

سنجابی که بزرگ شد

معرفی کتاب
سنجاب کوچولو آرزو دارد که بزرگ شود تا دیگران به او زور نگویند و کسی نتواند اذیتش کند. او برای پیدا کردن بزرگی‌اش به سفر می‌رود. سنجاب بعد از آشنایی با گاو و زرافه و فیل و نصیحت‌های خرگوش دانا متوجه می‌شود که اگر بتواند بر ترسش غلبه کند، بزرگ می‌شود، برای همین در شب تاریک به راه می‌افتد.

عجب اشتباهی!

معرفی کتاب
کم‌کم بهار از راه می‌رسید و حیوانات در فکر تهیه لانه‌های تازه بودند. کلاغ سیاه روی شاخه درخت همسایه، سنجابی دید. آن‌ها با هم دوست شدند و قرار گذاشتند که توشه زمستان آینده را با هم جمع کنند. مدتی بعد کلاغ متوجه شد که دانه‎هایش نصف شده است. کلاغ‌ها که سنجاب را مقصر می‌دانستند، او را به جایی دوردست تبعید کردند، بدون آنکه اجازه دهند سنجاب از خودش دفاع کند.

تن‌پیچ

معرفی کتاب
این داستان ماشینی است که تند و سریع راه می‌رود و به فکر هیچ‌چیز و هیچ‌کس نیست. تند راه رفتن او باعث تصادفات وحشتناک و اذیت و آزار آدم‌ها می‌شود. تُن‌پیچ به صدای زیبای چشمه و سرسبزی جنگل هم بی‌توجه است و فقط یک چیز برایش مهم است و آن سرعت است. او سرانجام به قله می‌رسد؛ ولی... .

پیرمرد و پیرزن

معرفی کتاب
در این داستان پیرمرد و پیرزنی تنها در یک کلبه روستایی زندگی می‌کنند و هر روز و شب آرزوهایشان را برای یکدیگر بازگو می‌کنند و با نگرشی مثبت به آرزوهای دست‌نیافتنی خود روزگار را می‌گذرانند تا اینکه یک روز با اتفاقی ساده و تلاش آن دو، آرزو‌های ساده؛ اما زیبایشان رنگ تحقق به خود می‌گیرد و نشاطی درونی برای آن‌ها به وجود می‌آورد.

ماهی سیاه کوچولو

معرفی کتاب
این داستان ماهی کوچکی است که به عشق دیدن دریا خطر می‌کند و سفری دور و دراز را برای رسیدن به رهایی آغاز می‌کند. این داستان در حالتی نمادین بیانگر حاکمیت سال‌های پیش از انقلاب اسلامی ایران و نسل انقلابی و روشنفکر آن زمان است.

مرد ناشناس

معرفی کتاب
مردی از خاندان امام‌سجاد (ع) که بسیار فقیر و تنگدست است، در برابر ناشناسی که هر شب به او و خانواده‌اش سر زده و به آن‌ها کمک می‌کند، زبان به ناسزاگویی باز می‌کند. بعد از شهادت امام‌سجاد (ع) متوجه می‌شود که آن ناشناس، امام‌سجاد (ع) بوده است. بخشش در راه خدا و قضاوت نکردن دیگران از نکات مطرح در این داستان است.

قصه مرد بدزبان

معرفی کتاب
در این داستان مردی هرزه‌گو که کارش دست‌انداختن و مسخره کردن دیگران است، روزی با حرکتی ناشایست، به امام‌سجاد (ع) توهین می‌کند؛ اما برخورد امام، او را متوجه اشتباهش می‌سازد. بیهوده نگذاردن عمر و پرداختن به اعمال نیکو از نکات مطرح در داستان است.