Skip to main content

خرگوش و شیر، پرنده‌ی جادویی

معرفی کتاب
شیر، سلطان جنگل، تصمیم می‌گیرد که هر روز یکی از حیوانات با پای خودش به لانه او برود و غذای سلطان شود. اهالی جنگل همه ناراحت و نگران هستند و بعضی هم به فکر فرار، ولی خرگوش به دنبال راه چاره است. خرگوش، الاغ را می‌بیند که از دست صاحبش فرار کرده تا در جنگل به راحتی زندگی کند. خرگوش با کمک الاغ نقشه‌ای می‌کشد وحیوانات جنگل را نجات می‌دهد.

خری که خر نشد، روباه و خروس

معرفی کتاب
الاغ به امید زندگی راحت‌تر از طویله فرار می‌کند و به جنگل می‌رود. شغال گرسنه او را می‌بیند و با خوشحالی از فرصت خوبی که به دست آورده، به الاغ می‌گوید، خیالت راحت باشد، تو را به جایی می‌برم که استراحت کنی، جایی که تا به حال ندیده‌ای. او الاغ را پیش روباه و شیر می‌برد. الاغ که متوجه می‌شود فریب خورده، با دیدن پای زخمی شیر نقشه‌ای می‌کشد.

انگشتر آرزو، پروازکن عقاب، پرواز، چشم گرگ(بخش دوم)

معرفی کتاب
در این سه داستان که در راستای اهداف آزمون بین‌المللی «پرلز» انتخاب و ارائه شده است، هدف این است که کودکان بتوانند تحلیل درستی از متن داشته باشند. به همین منظور در پایان هر داستان تمریناتی مناسب با متن ارائه شده است. این داستان‌ها به این نکات اشاره دارند: ساده‌لوح نبودن، قدر‌شناسی و مهربانی و حفاظت از محیط زیست.

دوست نادان

معرفی کتاب
پسرک در سایه درختی دراز کشیده بود که صدایی شنید. ناگهان از لای بوته‌ها ماری سیاه را دید که مثل طناب دور بچه خرسی پیچیده بود. پسرک از درختی بالا رفت و با هسته‌های آلو که در جیب داشت، به سر و صورت مار زد. مار فرار کرد و خرس برای تشکر از از پسر از رودخانه چند ماهی گرفت و به او داد. همچنین هنگامی که پسرک خوابید، خرس بالای سرش نشست تا مواظب او باشد.

گنجشک و دانه عجیب

معرفی کتاب
گنجشک دانه‌ای پیدا می‌کند و چون نمی‌داند آن چه دانه‌ای است، نزد کلاغ می‌رود و با راهنمایی او متوجه می‌شود که پنبه دانه است و باید آن را بکارد. گنجشک دانه را به سنجاب می‌دهد، سنجاب دانه را می‌کارد و ... . سرانجام از پنبه‌ها نخ و پارچه درست می‌شود و گنجشک صاحب لباس می‌شود.

روزهای پایانی

معرفی کتاب
خواجه نصیرالدین طوسی در لحظات پایانی زندگی‌اش وصیتی را انجام می‌دهد که با اجرای آن وصیت، واقعه‌ای شگفت رخ می‌دهد که پس از سال‌ها اثرات آن واقعه باقی است.

یک تیر و دونشان

معرفی کتاب
در این داستان، قسمتی از زندگی خواجه نصیرالدین طوسی، فیلسوف، ریاضی‌دان و منجم ایرانی آمده است. هلاکو خان سردار مغول و فرمانروای ایران که از دست عطاملک جوینی، نویسنده کتاب «تاریخ جهان‌گشا»، به شدت عصبانی و خشمگین است، دستور می‌دهد او را زندانی کنند و به دار بیاویزند. بردار عطاملک به خوبی می‌داندکه پادشاه به هیچ‌وجه از دستور خود باز نمی‌گردد، به همین دلیل نزد خواجه نصیر می‌رود و از او کمک می‌خواهد. خواجه نصیر به فکر فرو می‌رود تا شاید بتواند این مشکل را حل کند.

زندانی قلعه ها

معرفی کتاب
خواجه نصیرالدین به دلیل حمله مغول‌ها، مانند دیگر هم‌وطنانش به قلعه قهستان پناه می‌برد. حاکم قلعه مردم را آزار می‌دهد و خواجه نصیرالدین کاری می‌کند که باعث می‌شود حاکم قلعه او را زندانی کند. در ادامه اتفاقاتی رخ می‌دهد که سبب نفوذ بیشتر خواجه نصیر در دربار پادشاه می‌شود.

شهر به شهر

معرفی کتاب
زمانی که محمد جوان برای فراگرفتن علم، قصد سفر به نیشابور را دارد، پدرش را از دست می‌دهد و به همین علت یک سال سفرش به تأخیر می‌افتد. سرانجام به نیشابور می‌رود و نزد استادانی مانند سراج‌الدین قمری، فلسفه و عرفان را فرا می‌گیرد. سپس به اصفهان و عراق می‌رود و علم فقه و ریاضی و نجوم را می‌آموزد. او بعد از فرا گرفتن تمام علوم زمان خود به شهرش باز می‌گردد.

برادر پولدار، برادر فقیر

معرفی کتاب
خالد و زید دو برادر هستند که یکی ثروتمند و دیگری تهیدست است. روزی خالد که پولدار است، متوجه می‌شود برادرش از او دزدی کرده است. او برای شکایت نزد نگهبان قصر می‌رود، ولی آنجا کسی به او توجه نمی‌کند. امام حسن عسگری(ع) کسی را به دنبال او می‌فرستد. خالد نزد امام می‌رود و با راهنمایی ایشان متوجه می‌شود که نباید از برادرش شکایت کند.