دکتر آیکیو
معرفی کتاب
کتاب «دکتر آیکیو» داستانی طنز است که با وجود ناملایمات زندگی و حتی دزدیده شدن آثارش دست از تلاش بر نمیدارد و راه خود را تا رسیدن به غایت ادامه میدهد. دکتر آملون در آزمایشگاه سخت مشغول کار بود. چشمهایش از خستگی و بیخوابی قرمز شده بود، انگار یک فیل گنده توی چشمهایش فوت کرده باشد. پاهای لاغرش مثل شاخههای لرزان بید میلرزیدند. اگر قرار بود شیر اسب را با پودر دندان کوسهی آدمخوار و سه قطره و نیم روغن موی دماغ شیر آفریقایی و عرق سوسمار پوستکرگردنی قاتی کند، راحتتر و زودتر به نتیجه میرسید. همانطور که دکتر آملون با دقت مواد را با هم قاتیپاتی میکرد، ناگهان...
کابی ربات دردسرساز
معرفی کتاب
این کتاب دربارهی کابی یک ربات اسباب بازی است که مجید برای تولدش هدیه گرفته است. این ربات همقدوقوارهی مجید است و میتواند حرف بزند و بازی کند و کلی کارهای دیگر هم یاد بگیرد. داشتن این ربات هوشمند میتواند خیلی جالب و هیجانانگیز باشد البته این دلیل نمیشود که رفتارش در همهی موقعیتها مطلوب باشد. مثلا انتظار نداشته باشید که مثل آدم از مریض پرستاری کند یا در مجلس خواستگاری مثل بچهی آدم یک گوشه بنشیند و دسته گل به آب ندهد.
یتیمغوره
معرفی کتاب
اسم این کتاب به گویش قمی و به معنی: بچه یتیمریزوفلفلی (برای محبت و دلسوزی و گاهی کنایه از شیطنت) بهکار میرود. رمان حاضر درباره دختری شاد و بازیگوش است که مادربزرگش او را یتیمغوره صدا میزند. در طی حادثهای یتیمغوره که بر ترک موتور پدرش سوار بوده، همراه با پدرش تصادف میکند و به کما میرود. در طی مدتی که در کماست در عالم بیهوشی روحش آزادانه سیر میکند و با شخصیت پدرِ جانبازش و همرزمان شهید پدرش آشنا میشود و اتفاقات زیادی را از سر میگذراند.
فیگی، شهر را نجات بده!
معرفی کتاب
در داستان «فیگی، شهر را نجات بده!» فیگی و نانا هر دو بورسیه شدهاند تا تحصیلاتشان را در شهر بزرگ آکرا در غنا ادامه دهند. آنها در آکرا زندگی جدیدی را آغاز میکنند و با آدمهای تازه و ماجراهای گوناگونی روبهرو میشوند. اما پس از مدتی رفتار نانا عجیبوغریب میشود. او آخر هفتهها به طرز مشکوکی غیبش میزند. فیگی یک روز او را تعقیب میکند و از محلهای ترسناک سر درمیآورد...
فیگی، رئیسجمهور را نجات بده!
معرفی کتاب
در داستان «فیگی، رئیسجمهور را نجات بده!» در مدرسه از فیگی و دانشآموزان دیگر خواستهاند تا دربارهی شغل آیندهشان بنویسند. نانا میخواهد رئیسجمهور غنا شود، اما فیگی هنوز نمیداند چه شغلی را دوست دارد. تا اینکه چند سفیدپوست به روستای محل زندگی فیگی در غنا میآیند و به او پیشنهاد میدهند تا در فیلمشان بازی کند. در این میان، مشکلی برای نانا پیش میآید و فیگی باید هر طوری هست، رئیسجمهور آیندهی غنا را نجات بدهد.
فیگی، اسمت را تغییر بده!
معرفی کتاب
در داستان «فیگی، اسمت را تغییر بده!» فیگی دو تا مشکل دارد. یکی اسم غیرعادیاش؛ هیچکس در غَنا چنین اسم عجیبی ندارد. مشکل دیگرش این است که مادربزرگش مریض است و احتیاج به دارو دارد. برای مشکل اول کار چندانی نمیشود کرد. بنابراین فیگی یک روز صبح زود با کیف مدرسهاش که در آن یک نصفه نان، دو تا سیب، صابون و مسواک، یک پتو و یک دست لباس اضافی است، به همراه بزش، کوامی، راه میافتد تا به آمریکا برود و داروی مادربزرگش را گیر بیاورد.
نامی تلافی میکند
معرفی کتاب
نامی پسری 11 ساله، عاشق دروازهبانی، دارای یک برادر به نام هالیگان؛ درگیر با همسایهشان خانم چکشی و تحتپیگرد ناظم مدرسه جدیدش است. نامی با همه خصوصیات ذکر شده، رقیب همکلاسی جدیدش به نام میلاد هم هست. نامی و میلاد هر دو عاشق دروازهبانیاند و رقیب سرسخت یکدیگر... نامی همه تلاشش را میکند تا با کمک سامی رفیق شفیقش، میلاد را از مرحله خارج کنند؛ نامی در پی تلافی است اما...
چهار کلید، دو دوست یک جواب
معرفی کتاب
جرمی هشت ساله بود که پدرش را از دست داد؛ حالا او در روز تولد سیزدهسالگیاش هدیهای مرموز میگیرد. یک جعبهی چوبی و یک نامه. در نامه نوشته شده است که دوست پدرش جعبه را امانت نگه داشته اما چهار کلید آن را گم کرده است. حالا، جرمی و بهترین دوستش لیزی کمتر از یک ماه فرصت دارند تا چهار کلید جعبه را پیدا کنند، چون از هیچ راه دیگری نمیشود جعبه را باز کرد و این جستجو آغاز حرکت آنها به سمت روزهایی سرشار از ماجراهایی تفکر برانگیز است.
دارودسته سوسکی: کاپیتان کاراته!
معرفی کتاب
کاراته یک سوسک بود، اما نه یک سوسک معمولی. او به هر چیزی لب نمیزد و توی یک خانهی عروسکی دنجِ کپکزده و راحت زندگی میکرد. تا اینکه مامانبزرگ مایر به خانهی سالمندان رفت و زندگیِ قشنگ کاراته تمام شد. صاحبخانهی جدید با دمپایی افتاد دنبال سوسکی و خانهی عروسکیاش را هم پرت کرد وسط آتآشغالها. اما سوسکی بههمراه دوستانش یک دارودسته راه انداخت: دار و دستهی سوسکی! و با هم یک عالمه نقشه کشیدند... در این داستان بوهای خوبی از آشپزخانه میآید! اما اگر گربه اجازه بدهد دارودستهی سوسکی پایشان را آنجا بگذارند. کاراته هرجور شده باید از آن خوراکیهای خوشمزه بخورد. ولی باید حساب گربه را بگذارد کف دستش. گربه فقط از یک چیز میترسد که آن را توی آکواریوم قایم کرده است. ماهیهای طلایی داخل آکواریوم خیال میکنند که آن گنج است. دارودستهی سوسکی با زیردریایی میروند سراغ گنج توی آکواریوم. کاپیتان کاراته میخواهد گنج پرسروصدا را بردارد...
جفرسون
معرفی کتاب
جِفِرسون رمانی خواندنی برای نوجوانان است که در آن آقای جِفِرسونِ جوجهتیغی یک روز دلانگیز پاییزی تصمیم میگیرد به آرایشگاه برود و کاکلش را صفایی بدهد. اما وقتی به آنجا میرسد، با جنازهی آرایشگر روبهرو میشود. جفرسون که متهم به قتل آرایشگر شده است، متواری میشود و با دوستش ژیلبرت در صدد برمیآید تا قاتل یا قاتلان واقعی را پیدا کند. آیا جفرسون میتواند خود را نجات دهد؟ یا سالها در زندان ماندگار میشود؟ ...