جیمز، قطار مغرور
معرفی کتاب
این داستان دومین کتاب از مجموعه قصههای قطاری است. جیمز، شخصیت اصلی این قصه، قطاری مغرور است که با رنگ قرمز درخشان و چرخهایش فخر میفروشد. او تصور میکند از همه بهتر است تا اینکه رئیس ایستگاه به او مسئولیت میدهد برود و واگنها را جابهجا کند. او در ابتدا نپذیرفت، اما پس از اینکه متوجه شد ارزش اصلی در کمککردن به دیگران است نه رنگ و چرخها، متوجه اشتباه خود شد.
این داستان در تلاش است تا کودکان به جای داشتن غرور و تکبر بیجا، با دیگران مهربان باشند و به آنها کمک کنند.
این داستان در تلاش است تا کودکان به جای داشتن غرور و تکبر بیجا، با دیگران مهربان باشند و به آنها کمک کنند.
توماس، قطار بیادب
معرفی کتاب
این داستان درباره قطاری به نام توماس است که دوست دارد ریل خودش را داشته باشد تا بهتر و مفیدتر کار کند اما ریلی ندارد. توماس با دیگر قطارها شوخیهای نابهجایی میکند و هرازگاهی باعث ناراحتی آنها میشود. اما این ویژگی بد تمام شخصیت او نیست. یک روز که یکی از قطارها از ریل بیرون افتاده بود و واگنهایش از هم جدا شده بودند، توماس کاری کرد و به همه نشان داد که لیاقت داشتن ریل مستقل را دارد.
قصههای کوچولو برای بچههای کوچولو
معرفی کتاب
در کتاب حاضر پنج داستان کوتاه آموزنده برای کودکان ارائه شدهاند. ویژگی مشترک این داستانها پند اخلاقی مرتبط با هرقصه است که در انتهای داستانها آمدهاند. به طور مثال داستان نخست درباره حلزونی است که به حرف دوست نادانش گوش میکند و توی دردسر میافتد. در انتهای قصه، یک جمله، پیام داستان را به مخاطب منتقل میکند:«دوست نادان میخواهد سود ببخشد اما زیان میرساند.»
موضوع دیگر داستانها، مضامینی همچون ارزش صداقت، راضیبودن به سهم خود، خیرخواهی برای دیگران هستند.
موضوع دیگر داستانها، مضامینی همچون ارزش صداقت، راضیبودن به سهم خود، خیرخواهی برای دیگران هستند.
حیاط پر بود از پرنده و آواز
معرفی کتاب
نعمتهای خداوند سهم تمام موجودات است و هرکس باید به اندازه سهم و روزی خودش از نعمات الهی بهره ببرد. داستان حاضر نیز درباره همین موضوع است. ستاره دختر کوچولویی است که همراه با پدر و مادرش در خانه مادربزرگ مشغول چیدن میوههای درختان هستند. مادربزرگ بسیاری از میوهها را میچیند اما تعدادی از آنها را روی درخت باقی میگذارد. ستاره از مادربزرگ درباره آن میوههای باقیمانده سؤال میکند و به جوابی میرسد که دیدگاه تازهای برایش به وجود میآید.
دیو خالخالی
معرفی کتاب
در این کتاب سه داستان از مرزبان نامه برای کودکان بازنویسی شده است. "دیو خال خالی"، "جمعه در شهر عجیب"و "مارمهربان" عنوان این داستانهاست. در داستان دیو خال خالی، "شیرزاد" مردی است که به سفر می رود. او در شهری سرراهش یک چاه می بیند که دیوی داخل آن زندانی است. شیرزاد دیو را نجات می دهد و بعد برای شیرزاد ماجراهایی پیش می آید و ....
مراقب باش خاموش نشی!
معرفی کتاب
این داستان درباره یک کلاه است؛ کلاهی که تشخیص میدهد روی سر چه کسی قرار گرفته است و اگر آن فرد قلب پاک و عاری از کینه و حرص و... داشته باشد، کلاه روشن میشود. کلاه برای جنگلبان است و آن را بهخاطر اینکه الیورا بسیار مهربان و خیرخواه است، به الیورا داده است. کلاه روی سر الیورا روشن میشود اما وقتی که خرگوش و خرس و باقی حیوانات آن را به زور و کلک از سر الیورا در میآورند و بر روی سر خود میگذارند، کلاه روشن نمیشود. هدف این است تا کودکان را با معجزه خوشقلببودن و تأثیر مثبت آن بر روی اطراف و اطرافیان آشنا کند.
طوطی و شکر
معرفی کتاب
این کتاب، مجموعه ای شامل 14 قصه ادبیات کهن ایران است که از میان کتاب های گوناگون و قصه های عامیانه انتخاب و بازنویسی شده اند. هر یک از این قصه ها نکته ای اخلاقی و پندآموز دارد. برخی داستان های این کتاب عبارتند از: "طوطی و شکر"، "دختر باهوش"، "مسافر گمشده چه کرد"، "میمون شطرنج باز"، "معلم و امیرگ، "غلام و خروس" و ....
دزد و آرزو
معرفی کتاب
این کتاب مجموعه ای از قصه های ادبیات کهن ایران است که از میان کتاب های گوناگون و قصه های عامیانه انتخاب و بازنویسی شده اند. در دومین کتاب از مجموعه"روزی بود و روزی نبود" چهارده قصه کهن برای نوجوانان نگاشته شده که عنوان برخی عبارتاند از :"پنیری که آب شد"، "کیسه گم شده"، "پهلوانی که ترسید"، "عطار و امانت"، "آدمی که غذای ماهی شد"، "کودک باهوش" و....
کوزه عسل
معرفی کتاب
کتاب حاضر مجموعهای از قصههای ادبیات کهن ایران است که هر یک، از میان کتابهای گوناگون و قصههای عامیانه انتخاب و بازنویسی شدهاند. هر یک از این قصهها، برای مخاطبان نکتهای اخلاقی و پند آموز دارد. "روزی بود، روزی نبود"، " پسری که هر روز گریه می کرد"، "گرگها و گوسفندها"، " کوزه عسل و یک آرزو" عنوان برخی از این قصه هاست.