پانصد صندلی خالی
معرفی کتاب
کتاب «پانصد صندلی خالی»یک سفر عمیق و انسانی به دل تاریکیهای جنگ و محاصره است. این اثر، روایت واقعی و مستند زنی است که در محاصره سه ساله الفوعه سوریه زندگی میکند و با قلمی پر احساس، لحظات تلخ و شیرین زندگی در شرایطی غیرقابل تصور را به تصویر میکشد. کتاب نه تنها داستانی از انتظار مرگ و گرسنگی است، بلکه نوری است بر تاریخ مظلومیت شیعه و زندگی روزمره مردمی که در شرایطی سخت و طاقتفرسا به سر میبرند. نویسنده، معلمی از الفوعه، با دو دختر و همسرش، در این روزنوشتها، جزئیات زندگی در محاصره را به تصویر میکشد و احساسات عمیق خود را از ترس، امید و مقاومت به اشتراک میگذارد. این اثر، نه تنها یک روایت از محاصره، بلکه یک درس از مقاومت و امید است و شما را به تفکر و تأمل در مورد زندگی و انسانیت وادار خواهد کرد.
ام علاء
معرفی کتاب
کتاب «ام علاء»، به زندگی فخرالسادات طباطبایی، ملقب به ام علاء، میپردازد. او زنی مؤمن، صبور و متواضع است که در نجف متولد شده است و در کنار حرم امام علی (ع) زندگی میکند. این کتاب روایتگر رشادتها و فداکاریهای این بانو و خانوادهاش در دوران حکومت صدام است. چهار پسر و همسرش در راه اعتلای اسلام به شهادت میرسند و خود او نیز به همراه همسرش مدتی را در زندان حزب بعث سپری میکند. کتاب همچنین به مظلومیت شیعیان عراق و جنایات صدام در حق آنها اشاره دارد.
دختران ایران
معرفی کتاب
تا حالا شده دنبال راهرسیدن به موفقیت باشی ولی ندانی باید از کدام طرف بروی؟ یا برایت پیش آمده که بین مسیرهای مختلف سردرگم شده باشی و نتوانی راه درست را انتخاب کنی؟ یا ندانی اصلا چه استعدادی داری و چهجوری میتوانی به آن پیببری؟ کتاب دختران ایران میخواهد یک نقشهی راه نشان دهد. چهجوری؟ با روایت زنانی از سرزمینمان که هرکدام راهی را رفتهاند و به موفقیت رسیدهاند. از داستان خانم قاضی، کارآفرین، ورزشکار تا شاعر، معلم، فرمانده. از داستان دختری که وکیل میشود و سر از دادگاههای آلمان درمیآورد تا زنی که اولین فرماندار شمال کشور میشود. با خواندن هرکدام از شانزده ماجرای کتاب دختران ایران، میتوانید دنبال خودتان بگردید و مسیر آینده را پیدا کنید.
میریام: خاطرات رباب صدر
معرفی کتاب
کتاب میریام مجموعه مصاحبههایی است که با خواهر امام موسیصدر، بانو رباب صدر، انجام گرفته تا در خصوص سالهای فعالیت و همکاری در امور فرهنگی و سیاسی مسلمانان با برادرش در لبنان به تبیین بنشیند. قالب نوشتاری این اثر، تاریخ شفاهی است که نشستن پای صحبت مطلعان و افراد باتجربه از موضوعات و وقایع را به مخاطب خود میچشاند، تا با زوایای تازهای از زندگی امام موسیصدر و نقشآفرینی اجتماعی خواهر ایشان، با وضوح بیشتری آشنا شده و تجربهها و خاطرات ایشان، از خطر زوال و فراموشی رهانیده شود. همچنین علاوه بر جنبههای تازهای از زندگی و مبارزات امام موسیصدر، خود او نیز بهعنوان یک زن کنشگر و دغدغهمند به جهان معرفی میگردد، تا نقش زینبی(س) خود را در زمانهاش به درستی ایفا نماید. روایت او، حکایت چند دهه کوشش مستمر با حفظ هویت دینی، ذیل ارزشهای اخلاقی، در زمانه و جامعهای است که زن را جدی نمیگرفت و این بانو بر آن بود که در کنار برادر یا در غیاب او این ذهنیت را تغییر دهد.
خاطرات مرضیه حدیدچی (دباغ)
معرفی کتاب
به نظر شما انقلاب ما با کمک چه کسانی به پیروزی رسید؟ چند نفرشان را میشناسید؟ آیا فقط مردان برای آن تلاش کردند و از جانشان مایه گذاشتند؟ زنان چه طور؟ شما زنی را سراغ دارید که در وسط وسط میدان مبارزه با طاغوت از همه چیزش گذشته باشد؟ زخمی شده باشد، بارها به زندان افتاده باشد، ساواک او و خانوادهاش را زیر نظر گرفته باشد، برای حفظ جانش مجبور به فرار از ایران شده باشد؟ کسی به ذهنتان رسید؟ حالا اگر بفهمید همین شخص در برههای کوتاه، محافظ امام خمینی بوده و بعد از پیروزی انقلاب هم باز دست از تلاش و مبارزه نکشیده و مدتی هم فرمانده سپاه یکی از شهرهای ایران بوده، چه تصویری از او در ذهنتان شکل می گیرد؟
بله! این ویژگیها متعلق به خانم مرضیه حدیدچی است که در این کتاب به صورت مبسوط به آن پرداخته شده است. خانم حدیدچی (دباغ) در این کتاب خاطرات خود را خیلی مفصل و دقیق بازگو کردهاند و از سختیها و رنجهایی که در این مسیر متحمل شدهاند گفتهاند. اگر به خواندن خاطرات آدمهای مهم علاقهمندید، این کتاب گزینهی مناسبی برای شماست!
بله! این ویژگیها متعلق به خانم مرضیه حدیدچی است که در این کتاب به صورت مبسوط به آن پرداخته شده است. خانم حدیدچی (دباغ) در این کتاب خاطرات خود را خیلی مفصل و دقیق بازگو کردهاند و از سختیها و رنجهایی که در این مسیر متحمل شدهاند گفتهاند. اگر به خواندن خاطرات آدمهای مهم علاقهمندید، این کتاب گزینهی مناسبی برای شماست!
همه ما فضانورد هستیم!
معرفی کتاب
نویسنده اثر تلاش کرده است تا با زبانی ساده و قابل فهم برای کودکان، دنیای هیجانانگیز سفرهای فضایی را بیان کرده و آنها را با مفاهیم علمی و فنی مرتبط با فضانوردی آشنا میکند. شخصیت داستان، لونا به همراه مادربزرگش به ملاقات زنان پیشگام در فضانوردی می روند و اتفاقات گوناگونی را تجربه میکنند. کتاب شامل بخشهای مختلفی است که هر کدام جنبهای از زندگی و کار یک فضانورد را توضیح میدهند، از آموزشهای سخت و طاقتفرسا گرفته تا زندگی روزمره در فضا که نشان میدهد رؤیای فضانورد شدن برای هر کس رویایش را در سر دارد، امکانپذیر است. این رویکرد به کودکان این پیام را میدهد که محدودیتی برای رؤیاهایشان وجود ندارد و میتوانند به هر چیزی که میخواهند با تلاش و پشتکار دست یابند.
دشمن عزیز
معرفی کتاب
رمان «دشمن عزیز» در قالب نامههای سالی برای چند نفر از دوستانش نوشته شده است. سالی رفیق صمیمی و هماتاقی جودی ابوت، مدیریت پرورشگاهی را قبول میکند. او نامههایی را برای جودی مینویسد و در آنها از احساسات و سختیهای کار در پرورشگاه میگوید. سالی در این نامهها اتفاقاتی که در نوانخانه جان گریر میافتد را برای آنان تعریف میکند. پرورشگاهی که به درخواست جودی و همسرش مدیریت آن را به سالی پیشنهاد دادند تا آنجا را سر و سامان بدهد. در کتاب، به خوبی پیشرفت یک زن را در طول داستان نشان میدهد و در پایان کتاب بعد از تمام شدن مشکلات، سالی را به عنوان یک مدیر اجرایی توانمند معرفی کند.
برفاب
معرفی کتاب
کتاب «برفاب» با نثری زیبا به بررسی زندگی زنان مطلقه جامعه که در رویارویی با مردان هوسباز که قصد فریب و سواستفاده از آنها را دارند، پرداخته است. این کتاب مناسب بزرگسالان است و موضوع اصلی آن خیانت و عدم تعهد در خانواده میباشد. هرکدام از زنان این داستان به نحوی سعی میکنند زندگی خود را نجات دهند اما این مسائل بر زندگی فرزندان آنها اثر گذاشته است. هدف اصلی داستان نمایش چگونگی اثرات خیانت بر خانواده و فرزندان و فروپاشی خانواده است.
بابای قهرمان من
معرفی کتاب
داستان این کتاب دربارهی دختر کوچولویی به نام ریحانه است که پدرش برای جنگ و مبارزه با دشمنان به سوریه رفته و حالا ریحانه خیلی دلش برای بابای قهرمانش تنگ شده است. مامان ریحانه برای اینکه ریحانه را از دلتنگی دربیارود نامههایی را که بابا برای او نوشته است را به ریحانه میدهد. ریحانه نامهها را میخواند و برای آنها جواب مینویسد. بخش زیادی از این کتاب مجموعه نامههای احساسی و زیبای ریحانه و پدرش را دربرمیگیرد...
فکر خوب نوکطلا
معرفی کتاب
کتاب با قلم نرم و بیانی شیوا با الهام از رشادتهای زنان پشتیبان جنگ نگارش شده ست. زنانی که با جان و دل در تمامی فصلهای سال به سختی برای جبهههای نبرد تلاش کردند. زنانی که بافتن شال، کلاه و لباسگرم، حتی جمعآوری خوراکی برای رزمندهها را بدون چشمداشت انجام دادند. در کتاب میخوانیم: «نوک طلا رفت توی فکر و چند دقیقه بعد با خوشحالی گفت: «من یه فکر خوب دارم. الان یه عالمه پر توی لونههامون داریم. باید همه رو جمع کنیم و تا میتونیم شالگردن ببافیم.» همه مادرها توی لانههایشان نشستند و شروع کردن به بافتن. وقتی شالگردنهای گرم آماده شد، هدهد همه آنها را جمع کرد و در کیسه بزرگی ریخت و برد برای کبوترهایی که داشتند با کلاغها میجنگیدند.»