پیش به سوی گروه موزیک!
معرفی کتاب
در جلد نخست از مجموعه داستانی «نیکلاکوچولو»، «نیکلا» و دوستانش تصمیم میگیرند با سازهایشان یک گروه موزیک راهاندازی کنند؛ اما جالب آنجاست که هیچکدام از آنها نمیتوانند ساز بنوازند. آنها نام گروهشان را «رفقا» میگذارند و میخواهند کنسرتی اجرا کنند؛ ولی چگونه میتوانند چنین کاری را انجام دهند؟
دزد یک چشم
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه کتابهای طنز «قصههای عهد بوق» است. در این داستان، دزد یک چشم، به سرزمین خُلها میرود و سر از قصر پادشاه درمیآورد. پادشاه خُلها با دیدن دزد یک چشم از ترس میمیرد و دزد یک چشم تاج او را بر سر میگذارد و پادشاه آن سرزمین میشود.پادشاه یک چشم با تیر و کمانش به چهار طرف دنیا تیرهای آتشین پرتاب میکند و تمام دزدهای یک چشمِ سرتاسر دنیا به آن سرزمین میآیند و جلوی چشم مردم، سرزمین خُلها به سرزمین دزدهای یک چشم تبدیل میشود! پادشاه یک چشم، «مراد شاه دزد» را به عنوان وزیر انتخاب میکند. وزیر به پادشاه پیشنهاد میکند که با دختر شاه پریان ازدواج کند و... .
سرزمین خلها
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه کتابهای طنز «قصههای عهد بوق» است. در سرزمین خُلها آدمهای عجیب و غریبی زندگی میکنند؛ اما خُل نیستند تا اینکه روزی سر و کله پادشاه خُلها پیدا میشود. او دستور میدهد که همه خُلهای روی زمین به آنجا بیایند. خُلها از راههای دور و نزدیک خودشان را به آن سرزمین میرسانند. وقتی همه خُلها جمع میشوند، پادشاه دستور میدهد که بلندترین و محکمترین طناب روی زمین را ببافند و خُلها هم بدون هیچ سوال و جوابی شروع به کار میکنند. این طناب برای چیست و پادشاه آن را برای چه کاری میخواهد؟
به سسها اعتماد نکن!
معرفی کتاب
این کتاب شامل چهارده داستان کوتاه است که ماجراهای عجیب و غریبی را با بیانی طنز روایت میکند. «جوجهتیغی»، «فال نیک»، «دوست جدید»، « درد دندان» و «به سُسها اعتماد نکن» نام بعضی از این داستانهاست. در داستان «به سُسها اعتماد نکن»، قهرمان داستان با مردی خارجی آشنا میشود که برای اولینبار به ایران سفر کرده است و زبان فارسی نمیداند. آنها با هم به رستوران میروند و آنجا اتفاقی رخ میدهد که مرد خارجی، ناسزاگویان رستوران را ترک میکند!
قصه شیرین فرهاد
معرفی کتاب
این کتاب مجموعهای از خاطرات نویسنده است که در قالب داستانهایی کوتاه و طنز آورده شده است. «سخت نگیر»، «گزارش یک قتل»، «اگر دنیا وارونه بود»، «پنجه در پنجه شیطان» و «یک قصه شیرین» نام برخی از این داستانهاست. «یک قصه شیرین» درباره دو پسر سیزده ساله است که میخواهند به جبهه بروند و سوار یک تریلی میشوند. آنها با دیدن قیافه راننده به وحشت میافتند و به فکر راه چارهای هستند تا پیاده شوند؛ ولی... .
لطیفههای شیرین بهلول
معرفی کتاب
این کتاب حاوی لطیفههایی از «بهلول»، یکی از طنزگویان معروف تاریخ اسلام است. او هوشمندی است از یاران امام جعفر صادق (ع) که خود را به دیوانگی زده تا با این تدبیر، جانش را از شّر حکومت هارون حفظ کند. بهلول با کارها و حرفهای سادهلوحانه، هم مخاطب را میخنداند و هم او را به فکر وامیدارد که بسیاری از اعمال و سخنان، معنایی خارج از ظاهر آن دارند.
ویزگول و ویزغول
معرفی کتاب
این داستان از مجموعه داستانهای «مگسک و پسرک»، است. «ویز» و «ویزگول» بازی میکنند و نقاشیهای ترسناک میکشند؛ اما ویز دیگر خسته شده است و میخواهد استراحت کند. او میخوابد؛ ولی ناگهان از خواب بیدار میشود و ویزگول را در حال ساخت هیولای مگسی میبیند!!! هیولای مگسی ترسناک که ممکن است به ویز آسیب برساند و... .
سوپ با طعم ویزگول
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه کتابهای «مگسک و پسرک» است. در این داستان «ویز» به همراه «ویزگول» و خانوادهاش به مسافرت میروند. هنگامی که آنها برای صرف ناهار به رستوران میروند، ویزگول سری به آشپزخانه میزند و البته کسی از دیدن او در آن رستوران تر و تمیز خوشحال نمیشود. جناب ویزگول توی ظرف غذای مشتری سر میز میرود و همان لحظه آتشفشانی از خشم به هوا بلند میشود.
ویزگول و ویز قهرمانهای ریز
معرفی کتاب
«ویز» پسری باهوش و دوستداشتنی است که دوستی به نام «ویزگول» دارد. ویزگول یک مگس است و هیچ کس از دوستی آنها سر درنمیآورد. ویز داستانی نوشته است که قهرمانان آن ویزگول و خودش هستند. آنها باید اژدهای شاخشاخی را شکست دهند و بسیاری از مبارزات دیگر را با موفقیت به پایان برسانند تا بتوانند خانهشان را که به دست دزدان دریایی افتاده است، پس بگیرند.
ببر بنگال و کانگوروی بچهبهبغل
معرفی کتاب
این کتاب شامل چهار داستان طنز است که قهرمانان آن حیوانات هستند. ببر بنگال و کانگوروی بچه به بغل، تمساح زبله و مرغ دندان پاککن، بچههای خاله کرگدن و عمو زرافه و الاغ و انجمن حمایت از حیوانات، نام این داستانهاست. داستان ببر بنگال و کانگوروی بچه به بغل، درباره کانگورویی است که بچهاش را برای گردش به پارک وحش میبرد؛ اما در راه گرفتار ببر بنگال میشود. کانگورو با هوشیاری میتواند ببر را فریب دهد و از دستش فرار کند.