سمندری که آواز خودش را شنید!
معرفی کتاب
داستان این کتاب به خودخواهی بچهها میپردازد. ماجرا از این قرار است که جناب آقای گلدی که سمندری بدصدا، خودشیفته و خودخواه است با صدای نخراشیده و ترسناک خود، حیوانات یک جنگل را کلافه میکند. او نمیداند چقدر صدای بدی دارد و فکر میکند از همه بهتر است؛ اما یک روز صدای ترسناکی را میشنود و با خودش میگوید عجب صدای ترسناکی از دور میآید؛ اما کسی اینجا نیست. گلدی که خیلی میترسد با خودش میگوید چرا صدای این موجود اینقدر زشت و بیخود است؟ ! او داد میزند: «ساکت!» ولی طرف مقابل هم میگوید: «ساکت!» به نظر شما صدای چه موجودی است؟ ...
کبوتر گرسنه و آخرین سیبزمینی سرخکرده
معرفی کتاب
زندگی توی خیابان برای کاکلی خیلی سخت بود. او همیشهی خدا گرسنهاش بود و هیچوقت غذای درست و حسابی برای خوردن پیدا نمیکرد. او هر روز صبح بدوبدو میرفت به ایستگاه راهآهن و منتظر اولین قطار میماند. اگر شانس میآورد، مسافرهایی که باعجله سرکار میرفتند کمی خرده نان برایش میریختند. اما امروز یک مشکلی وجود داشت. انگار کاکلی تنها نبود...
یک جای دیگر
معرفی کتاب
این کتاب تصویری و داستانی درباره سفر، دوستی و غلبه بر ترسهای شخصی روایت میکند. تصاویر رنگی و روایت ساده آن، ماجرای یک اردک به نام «جورج» را دنبال میکند که برخلاف دیگر پرندگان، علاقهای به سفر ندارد و همیشه بهانهای برای نرفتن پیدا میکند. این اثر داستانی و تصویری با محوریت شخصیتهای حیوانی، بهویژه پرندگان، به موضوعاتی مانند سفر، تغییر، دوستی و مواجهه با ناشناختهها میپردازد. نویسنده با بهرهگیری از تصاویر رنگی و روایت طنزآمیز، دنیای یک اردک به نام «جورج» را به تصویر کشیده است که برخلاف سایر پرندگان، تمایلی به ترک خانه و تجربه سفر ندارد. ساختار کتاب بهصورت داستانی و مصور است و هر صفحه با تصویرگریهای جذاب و دیالوگهای کوتاه، مخاطب را با احساسات و دغدغههای جورج همراه میکند. این کتاب در قالب داستان کودکانه، بهگونهای طراحی شده که هم برای خواندن مستقل کودکان و هم برای خواندن گروهی مناسب باشد. روایت کتاب در فضایی فانتزی و با زبانی کودکانه، به موضوعات مهمی چون ترس از تغییر، اهمیت دوستی و لذت تجربههای تازه میپردازد.
مارسی و احساسات رنگارنگش
معرفی کتاب
مارسی دوست داشت همیشه شاد و خوشحال باشد. همهی چیزی که از دنیا میخواست همین بود. اما او یکعالمه حسهای دیگر هم داشت که همیشه در بدترین زمان ممکن خودشان را نشان میدادند! آنها هر روز صبح اول وقت به مارسی سلام میکردند و در طول روز هم سایهبهسایه دنبالش بودند. بعضی روزها مارسی کلافه میشد و دلش میخواست از دست همهی آنها قایم شود! اما یک روز صبح که از خواب بیدار شد، هیچکدام از احساساتش نبودند تا به او صبحبهخیر بگویند. یعنی احساساتش کجا رفته بودند؟
پسری که همه را دوست داشت
معرفی کتاب
دیمیتری به همهی دوستانش در مهدکودک، مردمِ توی خیابان، حتی مورچههای توی حیاط، میگوید: «دوستت دارم.» اما هیچکس جوابش را نمیدهد. دیمیتری نگران است که نکند کسی او را دوست نداشته باشد... تا اینکه متوجه میشود، آدمها هر کدام یکجور احساساتشان را نشان میدهند و راههای زیادی برای ابزار عشق و محبت وجود دارد.
کولهپشتی نامرئی
معرفی کتاب
هرکسی در این دنیا یک کولهپشتی نامرئی دارد که پر از ابزارهای مختلف است. این ابزارها در زندگی به انسان کمک زیادی میکنند. ابزارهایی که نگرانیها، ضعفها و ترسهای ما را از بین میبرند. میلا کوچولو دخترکی که تازه اولین روزی است که میخواهد به مدرسه برود، وقتی دربارهی دلواپسیهایش با خانوادهاش صحبت میکند همه او را به آرامش و استفاده از کولهپشتی نامرئیاش دعوت میکنند. این داستان خودباوری، شجاعت، اعتمادبهنفس و مهربانی را در کودکان تقویت میکند.
میمون کوچولو
معرفی کتاب
میمون کوچولو عاشق زندگی توی جنگل بود. آنجا کارهای خیلی زیادی برای انجام دادن و چیزهای زیادی برای دیدن وجود داشت. اما گاهی وقتها... کارها آنطور که دلش میخواست، پیش نمیرفت. او از اینکه نمیتوانست خیلی کارها را انجام بدهد، حسابی خسته شده بود. برای همین، روزی میمون کوچولو تصمیمی گرفت؛ یک تصمیم خیلی شجاعانه و خیلیخیلی بزرگ...
شب بهخیر پروانه!
معرفی کتاب
در این داستان، ما شاهد تلاشهای یک کرم ابریشم برای خوابیدن هستیم. اما مشکل اینجاست که او نمیتواند بخوابد! هر بار که سعی میکند چشمانش را ببندد، چیزی حواسش را پرت میکند. از صدای جیرجیرکها گرفته تا نور ماه و ستارهها، همه چیز باعث میشود تا خواب از سر این کرم کوچولوی بیقرار بپرد. کتاب با استفاده از تصاویر رنگارنگ و زنده و متنی ساده اما پر از طنز، داستانی را خلق کرده که هم برای کودکان و هم برای والدین لذتبخش است. او به زیبایی احساسات و هیجانات یک کودک را در زمان خواب به تصویر کشیده و نشان میدهد که چطور کنجکاوی و اشتیاق میتواند گاهی باعث بیخوابی شود.
هیولای خشم: دوست عجیب من
معرفی کتاب
مواجهه با احساسات مختلف که در اثر عوامل درونی یا بیرونی در انسان ظهور و بروز پیدا میکند، به رشد فردی و اجتماعی انسان کمک میکند. همان اندازه که شناخت دقیق این احساسات و علائم آنها، میتواند رشددهنده و پیشبرنده باشد، عدم شناخت و بیتوجهی به آنها میتواند اثرات مخرب و گاهی جبرانناپذیری بر جای بگذارد. داستان «هیولای خشم، دوست عجیب من» در خصوص احساس خشم است که شاید برا کودکان ناشناخته باشد و مدیریت ان برایشان کاری دشوار به نظر برسد. این کتاب تلاش میکند کودکان را با ماهیت این احساس آشنا کند و راههای مدیریت آن را آموزش دهد
شهاب و شپلو در باغوحش
معرفی کتاب
شهاب پسر خوب و مهربانی است. همه او را خیلی دوست دارند.امروز پدر شهاب به او قول داده است که با هم به باغوحش بروند. حالا شهاب با خوشحالی لباس پوشیده و شپلو را هم داخل جیب لباسش گذاشته تا با پدر برای تماشای حیوانات به باغوحش بروند. شهاب به سمت قفس خرگوشها رفت و خوراکیهایش را به آنها داد. شپلو که حسابی عصبانی شده بود بالاخره فریاد زد: «بس کن پسر جون! تو چقدر کارهای زشت و بدی انجام میدهی!»...