Skip to main content

کوله‌پشتی نامرئی

معرفی کتاب
هرکسی در این دنیا یک کوله‌پشتی نامرئی دارد که پر از ابزارهای مختلف است. این ابزارها در زندگی به انسان کمک زیادی می‌کنند. ابزارهایی که نگرانی‌ها، ضعف‌ها و ترس‌های ما را از بین می‌برند. میلا کوچولو دخترکی که تازه اولین روزی است که می‌خواهد به مدرسه برود، وقتی درباره‌ی دلواپسی‌هایش با خانواده‌اش صحبت می‌کند همه او را به آرامش و استفاده از کوله‌پشتی نامرئی‌اش دعوت می‌کنند. این داستان خودباوری، ‌شجاعت، ‌اعتمادبه‌نفس و مهربانی را در کودکان تقویت می‌کند.

میمون کوچولو

معرفی کتاب
میمون کوچولو عاشق زندگی توی جنگل بود. آنجا کارهای خیلی زیادی برای انجام دادن و چیزهای زیادی برای دیدن وجود داشت. اما گاهی وقت‌ها... کارها آن‌طور که دلش می‌خواست، پیش نمی‌رفت. او از اینکه نمی‌توانست خیلی کارها را انجام بدهد، حسابی خسته شده بود. برای همین، روزی میمون کوچولو تصمیمی گرفت؛ یک تصمیم خیلی شجاعانه و خیلی‌خیلی بزرگ...

شهاب و شپلو در باغ‌وحش

معرفی کتاب
شهاب پسر خوب و مهربانی است. همه او را خیلی دوست دارند.امروز پدر شهاب به او قول داده است که با هم به باغ‌وحش بروند. حالا شهاب با خوشحالی لباس پوشیده و شپلو را هم داخل جیب لباسش گذاشته تا با پدر برای تماشای حیوانات به باغ‌وحش بروند. شهاب به سمت قفس خرگوش‌ها رفت و خوراکی‌هایش را به آن‌ها داد. شپلو که حسابی عصبانی شده بود بالاخره فریاد زد: «بس کن پسر جون! تو چقدر کارهای زشت و بدی انجام می‌دهی!»...

شهاب و شپلو و لباس زمستانی

معرفی کتاب
شهاب پسر خوب و مهربانی است. همه او را خیلی دوست دارند. ولی امروز از وقتی از مدرسه برگشته با همه قهر کرده و به اتاقش رفته است. شهاب دلش نمی‌خواهد با کسی حرف بزند. می‌دانید چرا؟ امروز صبح هوا سرد شده بود و کمی هم باران می‌بارید. مامان شهاب، کاپشن سال گذشته‌ی او را از کمد بیرون آورد تا شهاب آن را بپوشد. اما شهاب با دیدن کاپشن، اخم‌هایش را در هم کرد و مادرش با مهربانی به او گفت: «پسر عزیزم! کاپشن تو سالم و تمیز است و از همه مهم‌تر، اندازه‌ی تو است و برایت کوچک نشده است. پس امسال هم می‌توانی از آن استفاده کنی.» اما شهاب قهر کرد و بدون اینکه کاپشن را بپوشد به مدرسه رفت. وقتی هم که از مدرسه برگشت...

ماپیت قورباغه‌‌ی مغرور

معرفی کتاب
توی یک جنگل سرسبز و قشنگ، کنار یک برکه‌ی زیبا، قورباغه‌ای به نام "ماپیت" زندگی می‌کرد. ماپیت عاشق آواز خواندن بود. هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شد تا شب کارش فقط این بود که با صدای بلند آواز بخواند. هر بار که ماپیت شروع به آواز خواندن می‌کرد، همه‌ی حیوانات برکه گوش‌هایشان را می‌گرفتند. اما صدای ماپیت آن قدر بلند بود که هیچ فایده‌ای نداشت. همه‌ی همسایه‌های ماپیت از دستش ناراحت بودند. هر روز از او شکایت می‌کردند؛ اما ماپیت به حرف‌هایشان اهمیتی نمی‌داد. یک روز که همه از دست آوازهای قورباغه‌ی مغرور خسته شده بودند، دور هم جمع شدند و به اتفاق هم به خانه‌ی ماپیت رفتند و به او گفتند: «ما همه از دست آوازهای تو خسته شده‌ایم» ماپیت صدایش را صاف کرد و گفت: «همه‌ی شما به صدای زیبای من حسادت می‌کنید؛ چون نمی‌توانید مثل من آواز بخوانید...»
سپس ادامه داد: «هر کسی که ناراحت است، می‌تواند از اینجا برود!»

کاش یکی با من بازی کنه!

معرفی کتاب
توی یک جنگل خیلی دور، زرافه کوچولویی به اسم «لویی» همراه خانواده‌اش زندگی می‌کرد. لویی دوستان زیادی نداشت. او همیشه دلش می‌خواست کنار بقیه‌ی بچه‌ها بتواند توپ بازی کند؛ اما به خاطر گردن درازش نمی‌توانست، برای همین کسی با او بازی نمی‌کرد.
لویی هر روز یواشکی لابه‌لای درخت‌ها قایم می‌شد و از دور و با حسرت، توپ بازی بچه‌ها را تماشا می‌کرد و با خودش می‌گفت: «آخه این گردن دراز من به چه دردی میخورد؟ خوش به‌حال بچه‌ها که می‌توانند بدون داشتن این گردن دراز، راحت بازی کنند... » یک روز فیل کوچولو با یک ضربه‌ی محکم توپ را به طرف درخت‌ها پرتاب کرد. توپ رفت و رفت و رفت تا روی یک درخت بلند لای یک شاخه گیر کرد...

پرواز

معرفی کتاب
مجموعه «با بابام» 5 داستان ساده از تجربیات ساده‌ پدردختری را به تصویر می‌کشد. در این مجموعه تصویر درست و زیبایی از یک خانواده سالم و روابط پدر و مادر و فرزندی ایمن و به‌طور ویژه نقش پدر به نمایش درآمده است. در داستان «پرواز»، همراهی والدین با کودکان در رؤیاپردازی و پذیرش نقش‌های مختلف اثرگذار در رشد اجتماعی کودکان، به تصویر کشیده شده است. خواندن این سری کتاب، علاوه بر کودکان، برای والدین نیز مفید است تا به شخصیت فرزندان اهمیت داده و در تجربه آن‌ها از مواجهه با موقعیت‌های اجتماعی کنارشان قرار گرفته و همدلی و همراهی کنند.

شهربازی

معرفی کتاب
مجموعه «با بابام» 5 داستان ساده از تجربیات ساده‌ پدردختری را به تصویر می‌کشد. در این مجموعه تصویر درست و زیبایی از یک خانواده سالم و روابط پدر و مادر و فرزندی ایمن و به‌طور ویژه نقش پدر به نمایش درآمده است. در داستان «شهربازی»، روایت همراهی پدر با دخترش در شهربازی است که مفاهیمی همچون: تعهد، پذیرش داشته‌ها و بهره‌مندی از آن‌ها در زمان حال را نشان‌ می‌دهد. همچنین حدیث امام هادی(ع) را یادآوری می‌کند که می‌فرماید: خوشبختىِ شکرگزارى براى شاکر بیشتر از خوشبختى او به نعمتى است که موجب شکر شده است؛ زیرا نعمت متاعى فانى است اما شکر، نعمت و عاقبت است.

زیارت

معرفی کتاب
مجموعه «با بابام» 5 داستان ساده از تجربیات ساده‌ پدردختری را به تصویر می‌کشد. در این مجموعه تصویر درست و زیبایی از یک خانواده سالم و پدر و مادر و فرزندی ایمن و به‌طور ویژه نقش پدر به نمایش درآمده است. در داستان «زیارت»، علاوه بر آموزشِ روحیه خستگی‌ناپذیری، به کودکان می‌آموزد آرامش حقیقی در سایه معنویت، دعا و توسل به دست می‌آید. همچنین می‌آموزد بهترین تکیه‌گاه کودکان، والدین هستند که در شرایط تهدید خطر از طرف دیگر انسان‌ها و عوامل محیطی، امنیت را برای فرزندان به ارمغان می‌آورند.

باغ بستنی

معرفی کتاب
مجموعه «با بابام» 5 داستان ساده از تجربیات ساده‌ پدردختری را به تصویر می‌کشد. در این مجموعه تصویر درست و زیبایی از یک خانواده سالم و روابط پدر و مادر و فرزندی ایمن و به‌طور ویژه نقش پدر به نمایش درآمده است. در داستان «باغ بستنی»، به کودک آموزش می‌دهد که هر نعمتی، هرقدر هم خوب باشد و به وفور در دسترس باشد، ظرفیت انسان برای استفاده از آن محدود است؛ پس مطلوب است به قوانینی که توسط والدین وضع می‌شود، پایبند بود. همچنین این داستان قدرت خیال و رؤیاپردازی را در کودکان تقویت می‌کند.