خود شجاع تو
معرفی کتاب
«آنجلینا» در کلاسش شبیه هیچکس نیست، شاید به خاطر رنگ پوستش، لباسهایش یا موهای فرفریاش است. «ریگوبرتو» اهل «ونزوئلا» است و در کلاس هیچکس حرفهای او را نمیفهمد و همه به او میخندند. در کلاس همه از سفر تابستان خود حرف میزنند؛ اما آنجلینا تمام تابستان را در خانه گذارنده است و برای خواهر کوچکش کتاب خوانده است... . مؤلف کتاب میکوشد به خواننده بیاموزد که برای شکست فاصله، و کمرنگ کردن تفاوتها، باید بتواند خاطرههایش را با دیگران شریک شود.
برگرد خونه دیگه!
معرفی کتاب
اردک دلش میخواهد تمام وقتش را با خرس بگذراند؛ اما وقتی به خانه او میرود، خرس به ماهیگیری رفته و تا یک هفته برنمیگردد. اردک تصمیم میگیرد تا آمدن خرس به تنهایی از روزهایش لذت ببرد. او کتاب میخواند، نوشیدنی درست میکند و...؛ اما تنهایی هیچکدام از این کارها جذاب نیستند. خرس هم در جنگل، کنار رودخانه به تنهایی نمیتواند چادر بزند، ماهی بگیرد و... . او هم دلش برای اردک تنگ شده است و... .
موش راهزن
معرفی کتاب
موش راهزن، موجودی شرور و مخوف است. او جلوی دیگران را میگیرد و غذایشان را میدزدد. همه حیوانات جنگل، از دست موش راهزن خسته شدهاند؛ اما نمیتوانند با او مبارزه کنند. روزی موش راهزن اردک لاغر و ضعیفی را میبیند که هیچچیزی ندارد تا به او بدهد. برای همین، تصمیم میگیرد اردک را بخورد! اما اردک میگوید خواهرش غذاهای خوشمزهای دارد. میتواند او را به نزد خواهرش که در غاری زندگی میکند، ببرد. موش راهزن برای گرفتن غذاها وارد غار میشود و ... .
فقط همه ما
معرفی کتاب
گوزن موش را میبیند که در حال جست و خیز روی شاخه درخت است. او فکر میکند موش بازی میکند؛ اما موش میگوید تمرین ورزشی است. گوزن از موش میخواهد همراه او ورزش کند؛ اما گوزن سنگین است و نمیتواند روی شاخه بالا و پایین بپرد. گوزن پیشنهاد میکند که نام تمرین را تغییر دهند و نامش را بگذارند «پاهایت را خشک نگه دار» و موش میپذیرد. هنگامیکه موش روی شاخهای گوزن جست و خیز میکند و گوزن در حال پریدن از روی رودخانه است، ماهی میخواهد با آنها تمرین کند؛ اما ماهی نمیتواند این کار را انجام دهد؛ پس نام تمرین را تغییر میدهند و نامش را سفر میگذارند. بعد... .
اما و مامان و مامانی
معرفی کتاب
اِما یک آفتابپرست است. او با مادر و مادربزرگش، «مامانی» زندگی میکند. اِما از مامانی میخواهد تا با هم «قایمباشک» بازی کنند. مامانی میداند که آنها درواقع همیشه پنهان هستند؛ ولی قبول میکند. مامانی تا شماره چهل میشمارد تا اِما قایم شود. اِما دنبال یک جای عالی برای مخفی شدن است. اول فکر میکند بین خفاش آویزان شود؛ اما جایش راحت نیست! لابهلای جوجه تیغیها هم نمیتواند پنهان شود. اِما بین «لِمورها» جای گرم و نرمی پیدا میکند؛ ولی... . بعد او تمساحی را با تنه درخت اشتباه میگیرد و... .
پرندگان از سر تا دم
معرفی کتاب
در این کتاب هشت تصویر رنگی از پرندگان، از نزدیک نشان داده شده و از کودک خواسته میشود تا حدس بزند که تصویر مربوط به کدام پرنده است. در صفحه بعد، جواب مشخص شده است و کودک مطالب بامزهای هم درباره پرندگان یاد میگیرد. کودکانی که به پرندگان علاقهمندند و میخواهند درباره پرندگان مطالعه کنند، با کمک این کتاب میتوانند بارها و بارها از سر تا دُم پرندگان مختلف را با دقت ببینند. «جغد شاخدار»، «مرغ شهدخوار»، «عقاب سرسفید» و «کیوی» ازجمله این پرندگان هستند.
حق دارم کودک باشم
معرفی کتاب
آشنایی کودکان با حقوق خود میتواند آنها را با اعتماد بیشتری نسبت به زندگی پیش ببرد. کتاب حاضر مقدمهای است برای درک مفهوم حقوق بشر و بهخصوص به حقوق کودک، طبق پیماننامۀ حقوق کودک سازمان ملل متحد، میپردازد. متن کتاب با تصویرهای مرتبط، برای کودکان توضیح میدهد حق داشتن یعنی چه و حقوق آنها را تک به تک برمیشمارد. در انتهای کتاب نیز خلاصهای از پیماننامه و فهرست کشورهای عضو آن ارائه شدهاست.
آنتون شعبدهبازی میکند!
معرفی کتاب
«آنتون» یک کلاه شعبدهبازی دارد و حالا میخواهد یک درخت را غیب کند؛ اما چرا درخت غیب نمیشود؟ شاید زیادی بزرگ است؟ شاید بتواند پرنده را که کوچکتر است، غیب کند و بله پرنده غیب میشود! آنتون به دوستش، «لوکاس»، میگوید که میتواند شعبدهبازی کند؛ ولی لوکاس باور نمیکند و آنتون او را غیب میکند و... . حالا آنتون میخواهد لوکاس را ظاهرکند؛ اما چیزی که ظاهر میشود، لوکاس نیست! چه بلایی سرِ لوکاس آمده است؟
آنتون و برگها
معرفی کتاب
در یک روز پاییزی «آنتون» همه برگهایی را که روی زمین ریخته، با شِنکش جمع میکند؛ اما یک برگ جامانده است! آنتون میخواهد آن برگ را هم بردارد که ناگهان باد میآید و برگ را با خود میبرد، آنتون دنبال برگ میدود. «لوکاس» در حال تاپبازی است که برگ از جلویش رد میشود. او سعی میکند برگ را بگیرد؛ اما... . برگ از جلوی «نینا» و «گِرتا» هم رد میشود. حالا همه با هم به دنبال برگ هستند. برگ بین شاخه درختی گیر کرده است و... .