Skip to main content

آتشفشان کاراماکو: اشعه اسرارآمیز

معرفی کتاب
دزدان دریایی «ژو»، «زت» و «ژوکو» را اسیر کرده‌اند و با خود به زیردریایی‌شان برده‌اند. آن‌ها پس از اینکه به جزیره اسرارآمیز می‎رسند، سوار یک تانک آبی ـــ خاکی می‌شوند و سعی می‌کنند از آنجا فرار کنند. آن‌ها به جزیره دیگری می‎رسند که ساکنانش آدمخوار هستند. ژوکو دوستانش را نجات می‌دهد؛ اما دزدان دریایی همچنان در جست‌وجوی ژو و زت هستند.

تو نخندی، من بخندم؟

معرفی کتاب
در این کتاب برای آشنایی کودکان و نوجوانان، قصه‎ ضرب‌المثل‌ها روایت شده است. «دوستی خاله‌خرسه»، «یک کلاغ، چهل کلاغ»، «آستین نو بخور پلو»، «دسته گل به آب داده» و «تو نخندی، من بخندم؟»، از جمله این ضرب‌المثل‌هاست. در ضرب‌المثل «تو نخندی، من بخندم؟»، مردی برای وصول پولش نزد بدهکار می‌رود. بدهکار با دیدن چهره عصبانی طلبکار، می‌گوید گوسفندانی دارد که موقع چرا، مقداری از پشم آن‌ها به بوته‌ها گیر می‌کند او می‌خواهد پشم‌ها را جمع کند... همسرش قالی ببافد... با پولِ قالی برای دخترش جهیزیه بخرد، مسافرت برود و بقیه‌اش را به مرد می‌دهد. مرد طلبکار از شدت عصبانیت می‌خندد. بدهکار با لبخندی می‌گوید طلبت را به این راحتی به دست آوردی... .

بشنو و باور نکن

معرفی کتاب
در این کتاب برای آشنایی کودکان و نوجوانان، قصه‌ ضرب‌المثل‌ها آورده شده است. «بمیر و بِدَم»، «دعا کن گندمت آرد شود»، «شتر دیدی، ندیدی»، «آهسته که آسمان نداند» و «بشنو و باور نکن»، از جمله این ضرب‌المثل‌هاست. در ضرب‌المثل «بشنو و باور نکن»، مردی صندوق پر از شیشه‌ای دارد و می‌خواهد آن را از پله‌ها بالا ببرد؛ اما هیچ‌کس کمکش نمی‌کند. سرانجام شخصی قبول می‌کند؛ ولی دستمزد می‌خواهد. صاحب صندوق می‌گوید سه نصیحت به او می‌کند. در مدتی که از پله‌ها بالا می‌روند؛ صاحب صندوق نصیحت‌هایش را می‌گوید. مردی که کمک کرده است، متوجه می‌شود که صاحب صندوق فریبش داده است، بالای پله‌ها صندوق را به پایین پرت می‌کند و... .

گربه چکمه‌پوش

معرفی کتاب
بعد از مرگ آسیابان پیر، آسیاب به پسر بزرگ، الاغ به پسر دوم و گربه به پسر سوم می‌رسد. پسر سوم غمگین است؛ چراکه هیچ کاری نمی‌تواند بکند. گربه می‌خواهد به صاحبش کمک کند تا زندگی خوبی داشته باشد. او از صاحبش یک کیسه و یک جفت چکمه می‌خواهد. مرد جوان چیزهایی که گربه خواسته است، فراهم می‌کند. گربه با کیسه خرگوشی می‎گیرد و برای پادشاه می‌برد و می‌گوید که اربابش فرستاده است. روز دیگر دو کبک می‎گیرد و نزد پادشاه می‎برد و باز می‎گوید اربابش فرستاده است. قصد گربه از این کارها چیست و چگونه می‌خواهد زندگی خوبی برای مرد جوان فراهم کند؟

سفر به آسیا

معرفی کتاب
از هنگامی که «تام» خانه را ترک کرده است تا با دوچرخه دور دنیا سفر کند، زمان زیادی می‌گذرد. او از انگلستان عبور می‌کند و در طول راه چیزهای زیادی یاد می‎گیرد. سفر آفریقا بسیار هیجان‌انگیز است. او از اقیانوس «اطلس» عبور می‌کند و با دوچرخه تا بالای کوه آند پیش می‌رود، در چادر می‌خوابد و ارزن‌ترین غذاها را می‌خورد. او وارد آمریکا می‌شود و «هالیوود» و ستاره‌های سینما را پشت سر می‎گذارد. حالا او به سمت خانه رکاب می‌زند؛ اما قبل از رسیدن به خانواده و تختخواب گرم و نرمش، باید هزاران کیلومتر از کشورهای روسیه، ژاپن، چین و باقی راهِ آسیا و اروپا بگذرد.

سفر به آمریکا

معرفی کتاب
«تام» مدت‌هاست که خانه‌اش را ترک کرده است تا با دوچرخه دور دنیا را بگردد. او از انگلستان تا آفریقای جنوبی را رکاب زده است و حالا برای ادامه سفر باید از اقیانوس «اطلس» بگذرد. تام نمی‌خواهد با هواپیما سفر کند، برای همین پیشنهاد کاپیتان «هوراکس»، برای سفر به آمریکای جنوبی، با کشتی تفریحی را قبول می‌کند. او تا به حال با کشتی سفر نکرده است و حالا می‌تواند چیزهای زیادی یاد بگیرد؛ اما در همان ساعات اول دریا‌زده می‌شود. واقعاً حالت افتضاحی است!

سفر به آفریقا

معرفی کتاب
«تام» پسری خجالتی و ساکت است. او نه خیلی زور دارد و نه خیلی باهوش است. تام یک پسر معمولی است. تنهای آرزوی او این است که جهانگرد شود و همه دنیا را بگردد. تام همیشه در رویای ماجراجویی است؛ اما بچه‌های کلاس به او می‌خندند و فکر می‌کنند این کار غیرممکن است. تام سرانجام تصمیم می‌گیرد و سفرش را با دوچرخه آغاز می‌کند. او لیستی از وسایل مورد نیازش را تهیه می‌کند و سفر به سوی آفریقا شروع می‌شود. تام در طول سفر متوجه می‌شود که این کار آنقدرها هم که فکر می‌کرد، آسان نیست!

خاطرات نینجا

معرفی کتاب
«جیس کوپر» یازده‌ساله، عاشق کتاب‌های کمیک است و با پدرش فیلم‌های ترسناک نگاه می‌کند. داستان از روزی شروع می‌شود که جیس وارد مدرسه جدیدش می‌شود. او یک تازه‌وارد است و نگران بچه‌های عصبانی مدرسه که به هر تازه‌واردی زور می‌گویند؛ اما او متوجه می‌شود که دختر عمویش، «زویی»، هم در آن مدرسه است. درحالی‌که آن‌ها دور زمین ورزش راه می‌روند، در میان انبوه شاخ و برگ‌ها، یک جفت چشم ترسناک می‌بینند، ترسناک‌ترین چشم‌هایی که تا به حال دیده‌اند! و... .

بدتر، باز هم بدتر، از آن هم بدتر‏‫

معرفی کتاب
پرنسس «امپیریا» دوست ندارد پرنسس باشد و از صبح تا شب برای حضور در مهمانی چای پادشاهان آموزش ببیند. او نام خودش را «پولورایزر» گذاشته است و می‌خواهد یک شوالیه باشد. پرنسس برای شوالیه شدن باید هشت کار خوب و مفید انجام دهد؛ اما تا به حال فقط توانسته جواهرات ملکه «اشمرجرمایستر» را از غول عجیب پس بگیرد. هنوز هفت‌خوان دیگر مانده است. این‌بار او باید جادوگری غریب را شکست دهد و یک آدم‌ربایی را با کمک دوست شوالیه‌اش خنثی کند. آیا او از عهده این کارها برمی‌آید؟

حرکتی نا‌به‌جا!

معرفی کتاب
پرنسس «امپیریا» حوصله پرنسس بودن را ندارد. او می‌خواهد یک شوالیه باشد؛ اما شوالیه شدن اصلاً کار راحتی نیست. او باید به هشت نفر کمک کند تا بتواند وارد مدرسه شوالیه‌ها شود. او و دوستانش باید آدمی را پیدا کنند که به کمک‌شان نیاز داشته باشد؛ اما این‌بار کار او و دوستانش سخت است. آن‌ها سر از روستایی درمی‎آورند که هیچ شیر و پنیر و ماستی در آن باقی نمانده است. «دربیل»، اژدهای عاشق پنیر کبابی، حسابی به پرنسس کمک می‎کند و... .