کودک و نوجوان

کتاب حاضر پدیده‌های علمی را در قالب لطیفه توضیح می‌دهد. انقباض و انبساط، گردش زمین، معنی کلمات و شمارش اعداد از جمله مباحث این کتاب است.

این کتاب دربردارنده لطیفه‌هایی است که بیشتر آن‌ها به مسائل مدرسه و دانش‌آموزان و معلمان می‌پردازد. این لطیفه‌ها درباره دروسی مانند ادبیات، ریاضی، جغرافی و... است.

اثر پیش رو مجموعه داستان‌های صمد بهرنگی است. «پسرک لبو‌فروش»، «پوست نارنج»، «کچل کفترباز» و «یک هلو هزار هلو » از جمله داستان‌های این مجموعه است. در داستان افسانه محبت، دختر پادشاه آنقدر مغرور است که هیچ‌کس حق ندارد با او حرف بزند یا حتی او را نگاه کند. دختر پادشاه هر روز تنهاتر می‌شود تا اینکه کبوتری عاشق او می‌شود و... .

«پروانه» دختر کوچولویی است که خواندن و نوشتن نمی‌داند؛ ولی هر روز برای پدرش که در جبهه است، نامه می‌نویسد. او هر روز چندین نامه می‌نویسد و مادر همه را پست می‌کند و هر هفته پدر، نامه‌های پروانه را جواب می‎دهد. درست به همان تعدادی که او برایش فرستاده است؛ اما هر شب این مادر است که برای نامه‌های پروانه جواب می‌نویسد!

در فصل بهار زن و شوهر تصمیم می‌گیرند به باغ سر و سامان بدهند؛ اما با تعجب می‌بینند که در هر گوشه از باغ، حیوان کوچکی زندگی می‌کند. زن و شوهر نمی‌خواهند لانه حیوانات را از بین ببرند و زندگی آن‌ها را نابود کنند؛ بنابراین تصمیم می‌گیرند باغ را به روش جدیدی اداره کنند.

کودکی با آوردن بهانه‌های گوناگون و تخیلی، سعی می‌کند دیر رسیدن به مدرسه را توجیه کند. از گیر کردن در تار عنکبوت و کمک کردن به دختر همسایه و زدن اشتباهی دکمه زمان تا نان قرض گرفتن برای صبحانه!. داستان به صورت غیر مستقیم، به منظم بودن و بهانه‌تراشی نکردن و راست‌گویی اشاره می‎کند.

این مجموعه شامل ضرب‌المثل‌هایی است که مناسب درک و دریافت کودکان و نوجوانان بوده و به زبان امروزی و در نهایت سادگی روایت شده است. در این کتاب ضرب‌المثل‌های «دو قورت و نیم»، «سفر، خام را پخته می‌کند»، «در پس پرده، بسی حادثه‌ها پنهان است» و... آورده شده است.

«موریس» عاشق قصه و کتاب است. او هر روز تمام اتفاقات و احساساتش را می‌نویسد. روزی توفان بزرگی به پا می‌شود و همه چیز را به هم می‌ریزد. موریس خانمی را می‌بیند که کتاب‌های پرنده، او را به دنبال خودشان، به بالا می‌کشند. خانم پرنده داستانی را که خودش بیشتر از همه دوست دارد، برای موریس می‌فرستد و آن کتاب موریس را به دنبال خود، به اتاق عجیب و غریبی می‌برد که پُر از کتاب است.

این داستان درباره پسر کوچولویی است که در کشور «غنا» با نقص عضو به دنیا می‌آید. او فقط یک پا دارد. مادرش نام او را «امانوئل» می‎گذارد. امانوئل هیچ‌وقت ناامید نمی‌شود و همواره تلاش می‌کند تا سرانجام به قهرمانی می‌رسد.

کشتی باری که حامل صدها ربات است، در توفان غرق می‌شود و چهار جعبه روی آب شناور می‌ماند. یکی از جعبه‌ها به ساحل می‌رسد و خیلی اتفاقی، رباتی که رُزا نام دارد، سالم از آن بیرون می‌آید. رُزا باید از خودش مراقبت کند، برای همین از اقیانوس فاصله می‌گیرد؛ ولی او چطور می‌تواند از صخره‌ها بالا برود؟