کودک و نوجوان

کتاب حاوی ده شعر برای کودکان است و موضوع آن درباره مهارت استفاده درست از انرژی برق است. در این شعرها، کودکان ضمن آشنایی با وسایل برقی، می‌آموزند که چه کارهایی باید انجام دهند تا برق بیهوده مصرف نشود. در یخچال را باز نگذارند، تلویزیون و کامپیوتر را پس از مصرف خاموش کنند و...

کتاب حاضر دربردارنده ۱۰۰ قصه و داستان از افسانه‌های نقاط مختلف جهان، از اقوام کشورهای همسایه ایران و آسیا تا مردم اروپاست که مجموعه متنوع و آموزنده‌ای را تشکیل داده است. از جمله داستان‌های مردم فرانسه می‌توان به داستان سنگ دریایی و مادر غازها اشاره کرد. همچنین داستان‌هایی از مردم ترکیه، مغولستان، ژاپن، ایتالیا و... ارائه شده است.

«سینا» همیشه به جای درس‌ خواندن، کتاب داستان می‌خواند و خیال‌پردازی می‌کند و در مدرسه نمره‌های خوبی نمی‌گیرد. «علی» و «پویا»، دوستان سینا، بچه‌های زرنگی هستند و همیشه نمره‌های خوبی می‌گیرند و تشویق می‌شوند. برگه امتحانی سینا به دست آقای همسایه می‎افتد و سینا نگران است که هر لحظه ممکن است آقای همسایه موضوع را به پدرش بگوید.

روباه پیر راسوی لاغری را به دام می‌اندازد. راسو از روباه می‌خواهد که او را آزاد کند و راسو هم در عوض آرزوی روباه را برآورده کند. روباه می‌پذیرد و آرزو می‌کند که هر کس روی درخت سیب او بپرد یا از آن بالا برود، گیر کند. آرزوی روباه برآورده می‌شود. بعد از مدت‌ها، مرگ به سراغ روباه می‌رود. روباه سعی می‌کند مرگ را بفریبد و... .

بچه‌ها نخ بادبادک را می‌کشند که زودتر آن را جمع کنند و به خانه بروند؛ اما بادبادک فریاد می‌زند که پایین نمی‌آیم. بچه‌ها از نسیم و باد خواهش می‌کنند تا بادبادک را پایین بیاورند؛ ولی از آن‎ها هم کاری ساخته نیست و بادبادک مغرور، همچنان در حال پرواز است. سرانجام بچه‌ها نخ بادبادک را رها می‌کنند. بادبادک خوشحال است و آدم‌ها را خیلی کوچک می‌بیند؛ ولی... .

کتاب حاضر داستان پینوکیو است. عروسک چوبی‌ایی که آرزو دارد به پسربچه‌ای واقعی تبدیل شود؛ اما پینوکیو باید ثابت کند که پسر خوب و مؤدبی است. در این راه طولانی و دشوار، جیرجیرکی سخنگو و فرشته مهربانی به او کمک می‌کنند.

«هایدی» در کوه‌های آلپ، با پدربزرگش زندگی می‌کند. روزی متوجه می‌شود که باید درس بخواند. به همین دلیل قبول می‌کند که برای رفتن به شهر، ندیمه دختری به نام «کلارا» شود. کلارا نمی‌تواند راه برود و همیشه روی صندلی چرخ‌دار نشسته است. هایدی و کلارا خیلی زود به دوستان صمیمی تبدیل می‌شوند؛ ولی هایدی همیشه دلش می‎خواهد نزد پدربزرگش بازگردد.

آسیابان پیر، هنگام مرگ، گربه‌اش را به پسر کوچک خود می‌دهد. پسر نگران است و نمی‎داند با گربه چه کند. در همین هنگام گربه به سخن می‌آید و از اربابش می‌خواهد به او فرصت بدهد. در ادامه داستان، گربه با یک جفت چکمه و یک کوله‎پشتی، کاری می‎کند که ارباب جوانش با دختر پادشاه ازدواج می‌کند.

«علی‌بابا» هیزم‌شکن فقیری است. روزی او راهزنان را می‌بیند که با گفتن کلمه‌ای، وارد کوه می‌شوند. بعد از رفتن دزدان، علی‌بابا هم همان کلمه را تکرار کرده و وارد کوه می‌شود و گنج بزرگی پیدا می‌کند. در ادامه داستان، راهزانان، علی‌بابا را پیدا می‌کنند؛ اما او با نقشه‌ زیرکانه‌ای، خود را نجات می‌دهد.

«علا الدین» پسر بازیگوشی است که پدر خود را از دست داده است. روزی مردی به خانه آن‌ها می‌آید و ادعا می‎کند که عموی علا الدین است و او را با خود می‌برد. فردای آن روز مرد که درواقع یک جادوگر است، آتش بزرگی را تبدیل به سنگی می‌کند که یک در ورودی دارد. مرد از علا الدین می‌خواهد که به داخل سنگ رفته و یک چراغ قدیمی را برایش بیاورد و... .