کودک و نوجوان

«چارلی» برنده کارخانه شکلات‌سازی آقای «وانکا»، حالا سوار بر آسانسوری بزرگ و شیشه‌ای شده و ماجراهای تازه‌ای انتظارش را می‎کشد. وقتی آقای وانکا سرعت آسانسور را زیاد می‎کند، چارلی همراه خانواده‌اش از جوّ زمین عبور می‎کند و چشمش به اولین هتل فضایی دنیا می‎افتد. او و همراهانش در این هتل با موجودات بدجنسی روبه‌رو می‎شوند و بین آن‌ها درگیری سختی پیش می‌آید.

«جیمز» چهار سال دارد و با پدر و مادرش کنار دریا زندگی می‌کند. او همه چیز دارد و خوشبخت است تا اینکه روزی کرگدن بزرگی که از باغ وحش فرار کرده است، پدر و مادر جیمز را می‌خورد. حالا او مجبور است با عمه‌های بدجنسش زندگی کند. آن‌ها جیمز را اذیت می‌کنند تا بالاخره اتفاق عجیب و غریبی می‌افتد.

تمساح غول‌پیکر، شکموترین حیوان در سراسر جنگل است که عاشق خوردن بچه‌هاست. او از آن خالی‌بندهای نابکار است که خیال می‎کند با نقشه‌های پنهانی و کلک‌های زیرکانه‌اش، واقعاً هوش سرشاری دارد؛ اما او به اندازه دیگر حیوانات جنگل باهوش نیست. آن‌ها تصمیم دارند کلک‌های او را نقش بر آب کنند و به او درسی بدهند که هیچ‌وقت از یادش نرود.

داستان‌های کوتاه این کتاب به موضوعات فرهنگی، تربیتی و اجتماعی گوناگون می‌پردازد. در پایان هر داستان، بخشی به عنوان «ایستگاه فکر» وجود دارد که با طرح پرسش‌هایی در راستای محتوای موضوعی داستان، کودکان را به تفکر و تحلیل درباره آن موضوع وا می‌دارد.

در این کتاب گوشه‌هایی از زندگی قوم عاد به پیامبری حضرت هود (ع)روایت شده است. این داستان از بت‌پرستی قوم عاد و چگونگی دعوت هود (ع) به یکتاپرستی و معجزه الهی برای این قوم سخن می‌گوید. داستان با تأملی در قرآن مجید و به‌طور ویژه سوره هود نوشته شده است.

مردی به‌ نام هارون از قبیله بنی‌اسرائیل، دختر عمویش را خواستگاری می‌کند؛ ولی جواب منفی است. هارون با خشم عموی خود را می‌کشد؛ اما هیچ‌کس قاتل را نمی‌شناسد. حضرت موسی (ع) به مردم می‌گوید که چگونه می‌توانند قاتل را پیدا کنند.

کتاب حاضر به باز روایی جنگ اُحد پرداخته است. این جنگ در سال سوم هجرت میان لشکر قریش و سپاه اسلام، به فرماندهی حضرت محمد (ص) رخ داد. در این جنگ حمزه، عموی پیامبر، به شهادت رسید و دشمنان پیروز شدند.

«عاتکه» عمه پیامبر (ص) خوابی می‎بیند که به سبب آن ابوجهل تصمیم دارد قوم بنی‌هاشم را دروغگو بخواند؛ اما پیامبر (ص) تصمیم می‌گیرد با ابوسفیان که با کاروانی در راه مدینه است، وارد جنگ شود. ابوجهل با شنیدن این خبر با سپاهی بزرگ به سمت پیامبر حرکت می‎کند و در جنگی که به بدر معروف است، سپاه اسلام پیروز می‌شود.

در زمان‌های قدیم مردم خوشبختی در سرزمین یمن به‌ نام قوم سبا زندگی می‎کردند. آن‌ها بسیار ثروتمند بودند؛ ولی ثروت خود را در راه درست استفاده نمی‎کردند و به عیاشی می‌پرداختند و زیردستان خود را آزار می‌دادند. یک روز با بلای الهی مواجه شدند و ثروت خود را ازدست دادند.

در این داستان جریان لیلة‌المبیت (خوابیدن حضرت علی «ع» در بستر پیامبر اکرم «ص»، در نقشه کشتن ایشان توسط ابوجهل و دیگران)، پنهان شدن پیامبر «ص» در غار ثور ، تنیده شدن تار عنکبوت بر در غار و فریب دشمنان روایت می‌شود.