Skip to main content

من یک گوزن بودم

معرفی کتاب
در این داستان مخاطبان نه‌تنها به اختصار با زندگی گوزن‌ها آشنا می‌شوند، بلکه می‎آموزند که در تنگنا و سختی نیز به فکر کمک کردن به دیگران باشند. گوزنی زخمی درصدد است تا به پادشاه که او هم صدمه دیده، کمک کند؛ اما در این راه گوزن با اتفاق ناگواری مواجه می‌شود.

گرگ و یوسف

معرفی کتاب
در این نمایشنامه عروسکی، داستان حضرت یوسف به گونه‌ای دیگر روایت می‌شود. گرگ پیر که از طرف حیوانات جنگل متهم به خوردن یوسف است، حقیقت ماجرا را نقل می‌کند. او تعریف می‌کند که چگونه برادران یوسف بر اثر حسادت او را به چاه می‌اندازند و به پدرشان دروغ می‌گویند.

میهمانی سلیمان

معرفی کتاب
در این نمایشنامه عروسکی، داستان فرمانروایی سلیمان پیامبر به همه موجودات به تصویر کشیده شده است. سلیمان به اذن خداوند بزرگ تمام حیوانات را مهمان می‌کند. از همه جا و از هر نوع حیوانی همه به مهمانی او می‌آیند. سلیمان که دچار غرور شده، متوجه می‌شود که قدرت مطلق خداوند است و اوست که روزی‌دهنده همه موجودات جهان است.

من، بامزه‌تر بود!

معرفی کتاب
داستان این کتاب درباره «جیمی گریم» پسر شاد و شوخ‌طبعی است که نمی‌تواند راه برود. جیمی اهل نیویورک است و قصد دارد در مسابقه بانمک‌ترین بچه کُمدین دنیا شرکت کند. در این مسیر برای او مسائلی به‌وجود می‌آید که او را وادار به تلاش برای به حقیقت پیوستن رؤیایش می‌کند. او در این داستان مخاطبانش را به این نتیجه می‌رساند که هرگز چیزی را بیش از حد جدی نگیرند.

در آینه

معرفی کتاب
مسعود لکنت زبان دارد و امسال به کلاس اول راهنمایی رفته است. در کلاس هنوز کسی نمی‌داند که او لکنت دارد. مسعود از حرف زدن فرار می‎کند؛ ولی تا کی می‌تواند به این کار ادامه دهد. دکتر تنها راه چاره را تمرین می‎داند و مسعود هر بار از تمرین خسته می‌شود و آن را رها می‌کند تا اینکه یک روز تصمیمی می‌گیرد.

بنفشه‌ها هم می‌خندند

معرفی کتاب
این رمان به موضوع دوستی دو دانش‌آموز به نام‌های «امیر» و «طاها» می‌پردازد. طاها در حادثه‌ای توان راه رفتن را از دست می‌دهد و نیاز به کمک دارد. امیر تلاش می‌کند تا ضمن امید دادن به او، دوستی‌اش را در حق طاها تمام و کامل انجام دهد.

عجب اشتباهی!

معرفی کتاب
کم‌کم بهار از راه می‌رسید و حیوانات در فکر تهیه لانه‌های تازه بودند. کلاغ سیاه روی شاخه درخت همسایه، سنجابی دید. آن‌ها با هم دوست شدند و قرار گذاشتند که توشه زمستان آینده را با هم جمع کنند. مدتی بعد کلاغ متوجه شد که دانه‎هایش نصف شده است. کلاغ‌ها که سنجاب را مقصر می‌دانستند، او را به جایی دوردست تبعید کردند، بدون آنکه اجازه دهند سنجاب از خودش دفاع کند.

دایناسور صحرا

معرفی کتاب
دایناسوری غول‌پیکر زیر ماسه‌های بیابانی به خواب رفته است. روزی با عبور کاروانی از آنجا و جنگی که بین چهارتن از کاروانیان رخ می‌دهد، از خواب بیدار شده و همه آن‌ها را می‌بلعد. احترام گذاشتن به یکدیگر، قدرشناسی و گفت‌وگو در هنگام اختلاف، از نکات مهم مطرح شده در این داستان است.

پیرمرد و پیرزن

معرفی کتاب
در این داستان پیرمرد و پیرزنی تنها در یک کلبه روستایی زندگی می‌کنند و هر روز و شب آرزوهایشان را برای یکدیگر بازگو می‌کنند و با نگرشی مثبت به آرزوهای دست‌نیافتنی خود روزگار را می‌گذرانند تا اینکه یک روز با اتفاقی ساده و تلاش آن دو، آرزو‌های ساده؛ اما زیبایشان رنگ تحقق به خود می‌گیرد و نشاطی درونی برای آن‌ها به وجود می‌آورد.

دو قرص نان

معرفی کتاب
مرد فقیری نزد امام سجاد (ع) می‌رود تا از ایشان کمک بخواهد. امام فقط دو قرص نان دارد و آن را هم به مرد می‌دهد. مرد فقیر در بازار نان‌ها را با یک ماهی عوض می‎کند. او ماهی را به خانه می‌برد و هنگام تمیز کردن آن، دو مروارید درشت پیدا می‌کند. در همین موقع ماهی‌فروش به سراغ مرد می‎آید. آیا او آمده تا ماهی‎اش را پس بگیرد؟