کودک و نوجوان

قهرمان این داستان شخصیتی به نام «گارسیا» است؛ اما هیچ‌کس او را با این نام صدا نمی‌کند. او به دروغگو معروف است؛ ولی شاید او دروغگو نباشد. قدرت تخیل گارسیا آن‌قدر زیاد است که هزاران داستان برای‌تان تعریف می‌کند. درست مثل کودکانی که ذهن‌ خلاقی دارند؛ ذهنی که به هر کجا که بخواهند پرواز می‌کنند و ماجراهای عجیب و غریبی می‌سازند. این کتاب برای کودکان ۹ تا ۱۲ سال مناسب است.

این کتاب ادامه داستان «هیولای کوه به دوش» یا «عمه گیلاس» است که در آن نویسنده با بازی‌های فرامتنی و تعامل مخاطب و مشارکت دادن او دنیایی از تخیل و ترس را ترسیم می‌کند که پسری به کمک جادوگری به نام «عمه گیلاس» به کشف هویت واقعی اطرافیان و خانواده‌اش می‌پردازد. درون‌مایه‌های کوتاهی از طنز نیز در داستان وجود دارد که سبب خنداندن مخاطب می‌شود.

کتاب حاضر داستان پسری است که در ۵۰ سالگی به دنیا می‌آید و باید تصمیم مهمی در زندگی‌اش بگیرد؛ یا باید به‌سوی پیری برود یا به‌سوی کودکی. عمه گیلاس، جادوگری است که به کمک او می‌آید... . نویسنده تلاش کرده است با استفاده از اساطیر و افسانه‌های ایرانی به خلق شخصیت‌ها بپردازد و داستانی وهم‌انگیز ارائه کند.

مجموعه داستان‌های این کتاب، کودکانی را که بیماری‌های خاص دارند، به زندگی امیدوار می‌کند و این نکته را تذکر می‌دهد که فقط آن‌ها نیستند که در موقعیت سختی قرار دارند. این داستان‌ها احساسات ناب و لطیف کودکانه را بیدار می‌کند و حس انسان‌دوستی را در آن‌ها برمی‌انگیزد. در عین حال درک متقابل احساسات دیگران را به کودکان می‌آموزد.

سوگل دختر کوچکی است که گاهی دروغ‌هایی می‌گوید که موجب تعجب همه می‌شود. مواجهه با یک دیو، همراهی با یک مارمولک سبز یا پرنده خاکستری رنگ مرموز در سرزمین‎های جادویی کار آسانی نیست. سوگل باید خودش تصمیم بگیرد که چه راهی را انتخاب کند و همین مسئله او را ناراحت کرده است.

«دوغدو» دختر کوچولویی است که رنگ چشم‌هایش را از مادر فرانسوی‌اش به ارث برده و رنگ سبزه پوستش را از پدر ایرانی‌اش. او مجبور می‌شود از فرانسه به ایران بیاید و با مادربزرگش زندگی کند. مادربزرگ عجیب و غریبی که تا حالا فقط عکسش را دیده است. این داستان پر از ماجراهای خواندنی و پر از رمز و راز میان جادوگران، اژدها، غول و جن و پری است و اتفاقاتی که برای این دختر دورگه و مادربزرگش می‌افتد.

این رمان داستان دخترکی است که تا ۴ سالگی هیچ کلامی از دهانش بیرون نمی‌آید. تلاش دیگران و دارو و درمان هم اثری ندارد، تا اینکه روزی نگاه دخترک به فواره‌ای بلند می‌افتد و... . این داستان پر از رمز و راز و تمثیل است که با افسانه نیز همراه می‌شود؛ اما شخصیت‌های آن شخصیت‌های حقیقی هستند که در دنیای واقعی هم حضور دارند. در این داستان تخیل و واقعیت در هم می‌آمیزند.

آقای گربه از شغل آشغال‌گردی استعفا داده و دنبال کار بهتری است. او آگهی‌های استخدام روزنامه را می‎خواند و تصمیم می‌گیرد رئیس اداره شود؛ ولی هیچ‌ کارمندی رئیس دُم‌دار نمی‌خواهد. آقای گربه ناراحت و نگران است و با این دُم هیچ کاری نمی‎تواند بکند تا اینکه فکری به ذهن خانم گربه می‌رسد.

در یک خیابان معمولی در شهر استکهلم، خانواده اریکسون زندگی می‌کنند، یک خانواده پنج نفره. بین همه ساکنان این خانه، کارلسون اصلاً معمولی نیست! او در یک خانه کوچک ، روی پشت‌بام زندگی می‌کند. کارلسون به شما می‌گوید که می‌شود دنیا و شهر و خانه را جور دیگری دید و زیبا زندگی کرد.

در این داستان سه پسر نوجوان و بازیگوش در مدرسه شیطنت و خرابکاری کرده‌اند و دیگر نمی‌توانند به مدرسه بازگردند. به‌همین‌دلیل با طرح نقشه‌ای به شهر طالقان و به خانه‌ای متروکه فرار می‌کنند. بچه‌ها با پیرمردی جادوگر آشنا می‌شوند و او با دادن یک دی‌وی‌دی مشکل آن‌ها را حل می‌کند.