درباره مسجد
معرفی کتاب
کودکان دربارۀ مسجد سؤالات زیادی دارند که به پاسخهای دقیق بزرگترها نیاز دارند. کتاب حاضر از مجموعهای چند جلدی است که همۀ مجلدات آن به پرسشهای مذهبی پاسخ میدهند. نویسنده در این جلد نمونههایی از سؤالاتی را که سؤالات عموم بچهها میداند و موضوع آن «مسجد» است مطرح میکند و به آنها پاسخ میدهد. بعضی از این سؤالات عبارتاند از: مسجد مال کیست؟ مسجد رفتن چه فایدههایی دارد؟ چرا در مسجد مردها و زنها جدا مینشینند؟ چرا بعضی وقتها مسجد شلوغ میشود؟
درباره نماز
معرفی کتاب
نماز خواندن از واجبات مسلمانی است و لازم است به سؤالات کودکان دربارۀ این عمل عبادی به درستی پاسخ داده شود. کتاب حاضر از مجموعهای چند جلدی است که همۀ مجلدات آن به چنین پرسشهایی پاسخ میدهند. در این جلد، نمونههایی از سؤالاتی که به عموم بچهها مربوط اند و موضوع آن ها «نماز» است، پاسخ داده می شوند. بعضی از این سؤالات عبارتاند از: چرا باید نماز بخوانیم؟ چرا نماز ستون دین است؟ آیا خدا نماز بچه ها را قبول میکند؟ نماز جماعت بهتر است یا نماز تنهایی؟
درباره دعا
معرفی کتاب
دعا کردن دنیایی پر رمز و راز را روبهروی کودکان قرار میدهد. کتاب حاضر از مجموعهای چند جلدی است که همۀ مجلدات آن به پرسشهای اخلاقی و اسلامی کودکان پاسخ میدهند. نویسنده در این جلد نمونههایی از سؤالاتی را که سؤالات عموم بچهها میداند و موضوع آن «دعا» است مطرح میکند و به آنها پاسخ میدهد. بعضی از این سؤالات عبارتاند از: خدا از آسمان چطور دعاهای ما را میشنود؟ آیا برای دعا کردن حتماً باید دستهایمان را بالا بیاوریم؟ آیا هر وقت دلمان خواست میتوانیم دعا کنیم؟
درباره خدا
معرفی کتاب
کودکان پرسشهایی مذهبی دارند که لازم است به آنها پاسخهای دقیقی داده شود. کتاب حاضر از مجموعهای چند جلدی است که همۀ مجلدات آن به چنین پرسشهایی پاسخ میدهند. نویسنده در این جلد نمونههایی از سؤالاتی را که سؤالات عموم بچهها میداند و موضوع آن «خدا» است مطرح میکند و به آنها پاسخ میدهد. بعضی از این سؤالات عبارتاند از: از کجا بفهمیم خدا وجود دارد؟ چه کسی خدا را آفریدهاست؟ آیا خدا هم روزی خواهد مرد؟ خدا زن است یا مرد؟ آیا خدا در آسمان است؟
مسافر خوشبخت
معرفی کتاب
خواندن و شنیدن قصههای زندگی امامان برای کودکان جذاب و سرگرمکنندهاست. کتاب حاضر از مجموعهای چند جلدی، به شرح ماجراهایی از زندگی امام باقر (ع) اختصاص دارد. در این جلد ماجرای همسفر شدن یکی از یاران امام با ایشان را میخوانیم. ابوعبید با امام همراه میشود، به این امید که به امام خدمت کند، اما در طول سفر مدام امام پیشقدم میشود و او به همسفرش کمک میکند.
اسب چوبی
معرفی کتاب
خواندن و شنیدن قصههای زندگی امامان برای کودکان جذاب و سرگرمکنندهاست. کتاب حاضر از مجموعهای چند جلدی، به شرح ماجراهایی از زندگی امام باقر (ع) اختصاص دارد. در این جلد ماجرای دو تن از دوستان امام باقر را میخوانیم که برای دیدن ایشان به شهر آمدهبودند و حاکم میخواست یکی از ایشان را که دانشمند بود بکشد. امام باقر از موضوع باخبر میشود و با تدبیر او را خبر میکند و نجاتش میدهد.
رفیق مردم
معرفی کتاب
قصههای زندگی امامان و شیوههای رفتار آنان، برای کودکان جذاب و شنیدنی است. کتاب حاضر از مجموعهای چند جلدی، به شرح ماجراهایی از زندگی امام باقر (ع) اختصاص دارد. در این جلد میخوانیم که امام در مکه با یک نفر که دلشکسته بود و نیاز به همدردی داشت، دوست میشود. مدتی بعد امام از مکه میرود و بعد از آن، دوستش بارها به مدینه میرود تا امام را ببیند. در یکی از سفرها، او دیر وقت میرسد و خجالت میکشد امام را از خواب بیدار کند. امام باخبر میشود و خدمتکارش را به دنبالش میفرستد.
حق با او بود
معرفی کتاب
خواندن و شنیدن قصههای زندگی امامان برای کودکان جذاب و سرگرمکنندهاست. کتاب حاضر از مجموعهای چند جلدی، به شرح ماجراهایی از زندگی امام باقر اختصاص دارد. در این جلد از ماجرای بحث و گفتوگوی امام با گروهی از خوارج، دربارۀ ماجرای حکمیت در جنگ صفین و اینکه چرا حضرت علی حکمیت را پذیرفت، میخوانیم .
مردهای که برگشت
معرفی کتاب
خواندن و شنیدن قصههای زندگی امامان برای کودکان جذاب و سرگرمکنندهاست. کتاب حاضر از مجموعهای چند جلدی، به شرح ماجراهایی از زندگی امام باقر (ع) اختصاص دارد. در این جلد، دربارۀ مردی میخوانیم که برای کسب علم و دانش به محضر درس امام باقر میرود، اما خود امام را دوست ندارد. روزی مرد از دنیا میرود، اما به خواست امام روح به بدنش بازمیگردد و او زنده میشود.
کبوتر بال شکسته
معرفی کتاب
قصههای زندگی امامان و شیوههای رفتار آنان، برای کودکان جذاب و شنیدنی است. کتاب حاضر از مجموعهای چند جلدی، به شرح ماجراهایی از زندگی امام باقر (ع) اختصاص دارد. در این جلد میخوانیم، همسر ابوحمزه از تنهایی گلهمیکند و شوهرش، به پیشنهاد امام باقر، برایش تعدادی مرغ و خروس و کبوتر میخرد. روزی ابوحمزه از روی ناراحتی چند تا از کبوترها را زخمی میکند. امام به او تذکر میدهد و میگوید باید صدقه بدهد.