شیر موز هویج
معرفی کتاب
در این داستان خرگوش کوچولو و دوستش یک موز له شده پیدا میکنند که نمیتوانند آن را بخورند. آنها موز را با کمی شیر در مخلوطکن میریزند. یک هویج اشتباهی داخل مخلوطکن وارد میشود و آنها به جای شیرموز «شیر هویجموز» درست کردند.
هدف نویسنده این است که به کودکان بگوید اگر میوهای پلاسیده و له شده است هنوز هم قابل خوردن است. علاوه بر این نویسنده سعی دارد تا نحوه کارکردن ایمن با مخلوطکن را یاد بدهد.
هدف نویسنده این است که به کودکان بگوید اگر میوهای پلاسیده و له شده است هنوز هم قابل خوردن است. علاوه بر این نویسنده سعی دارد تا نحوه کارکردن ایمن با مخلوطکن را یاد بدهد.
من آشپزم
معرفی کتاب
در این کتاب، دستورهای آشپزی متنوع با نامهای جذاب و کودکانه همچون: توتفرهنگیهای آفتابی، نان تابان، سبزترین گواکامولی آمدهاند.
بسیاری از کودکان و بزرگسالان بدون توجه به جزئیات مواد اولیه، رنگ غذاها، صدای پختوپز، بوی غذا و حواسی که هنگام آشپزی درگیر هستند غذا میپزند، به همین دلیل در صفحههای آغازین کتاب درباره تأثیراتی که آشپزیکردن بر حواس پنجگانه میگذارد توضیحاتی ارائه شدهاند.
بسیاری از کودکان و بزرگسالان بدون توجه به جزئیات مواد اولیه، رنگ غذاها، صدای پختوپز، بوی غذا و حواسی که هنگام آشپزی درگیر هستند غذا میپزند، به همین دلیل در صفحههای آغازین کتاب درباره تأثیراتی که آشپزیکردن بر حواس پنجگانه میگذارد توضیحاتی ارائه شدهاند.
بره کوچولو و زنبور مهربان
معرفی کتاب
این داستان درباره برهای است که از گله دور شده و در چاه افتاده است. بره آنقدر فریاد میزند تا بالاخره زنبور صدای او را میشنود و به سراغش میرود. بره به زنبور میگوید که از گله جدا افتاده و به کمک نیاز دارد. زنبور پرواز میکند تا به سگ گله میرسد و برای او تعریف میکند که بره در چاه افتاده است. سگ گله و گوسفندان کنار چاه میآیند و بره را بیرون میآورند. در انتهای کتاب، تصویری از یک هزارتو وجود دارد که کودک باید مسیر پرواز زنبور را تا پیش سگ گله، از روی آن مشخص کند.
آواز ذرتها
معرفی کتاب
داستان درباره دختری به نام آنا است که تصور میکند صدای وزیدن باد میان ساقههای خشک ذرت شبیه صدای پدربزرگش خشدار است. بعد از اینکه پدربزرگ آنا میمیرد، آنا دانههای ذرت را که از پدربزرگش گرفته بود میکارد تا بتواند صدایی شبیه صدای پدربزرگش بشنود. او با تلاش و سختی دانهها را میکارد و مزرعه را سرسبز میکند. مدتها صبر میکند تا دوباره پاییز شود و ساقههای ذرتها خشک شوند. یک روز عصر پاییز، وقتی که باد در مزرعه میپیچد، آنا صدای ساقههای ذرت را میشوند، صدایی شبیه صدای پدربزرگش.
شادی
معرفی کتاب
«زندگی واقعی درست در کنار ماست، نه در آینده و نه در گذشته»؛ این جمله مفهوم کلی کتاب «شادی» است. نویسنده در تلاش است با بیانی کودکانه و صمیمی مخاطب را به لذتبردن از پدیدهها، صبوربودن در برابر مشکلات، امیدواربودن و توجهکردن به داشتههای بزرگ و کوچک مثل وزش باد، نور خورشید، نور ستارهها و... تشویق کند.
این قلعه منه!
معرفی کتاب
میمون و کیک با هم به ساحل میروند. کیک قلعه میسازد و میمون را به قلعهاش راه نمیدهد. میمون تلاش میکند تا کیک را راضی کند و به قلعهی او برود، اما فایده ندارد. میمون هم فکری میکند و تصمیم میگیرد قلعه خودش را بسازد؛ قلعهای به بزرگی دنیا... کتاب «این قلعهی منه!» از مجموعه «ماجراهای میمون و کیک» ماجراهای دو دوست بامزه و ساده است. آنها به دنبال یافتن پاسخ سؤالهایشان هستند. در این داستان کودک با مفهوم همزیستی و کنار آمدن با یکدیگر آشنا میشود.
دندان من گم شده!
معرفی کتاب
میمون و کیک دو دوست بامزه هستند. بعضی وقتها با همدیگر موافقند. بعضی وقتها، نه. اما همیشه دوستهای خوبی برای هم هستند. میمون ناراحت است. دندانش گم شده است. کیک سعی میکند به او کمک کند... کتاب «دندان من گم شده!» از مجموعه «ماجراهای میمون و کیک» است. آنها به دنبال یافتن پاسخ سؤالهایشان هستند. در این داستان کودک با چیزهایی که با ارزشتر از پول هستند آشنا میشود. مثل: دندان، دوستان و...
توی جعبه چیه؟
معرفی کتاب
میمون و کیک دو دوست بامزه هستند. بعضی وقتها با همدیگر موافقند. بعضی وقتها نه. اما همیشه دوستهای خوبی برای هم هستند. کتاب «توی جعبه چیه؟ » از مجموعه «ماجراهای میمون و کیک» است. آنها یک جعبه جادویی پیدا میکنند که وقتی درش بسته است یک بچه گربه درونش است. اما چهطوری؟ ... در این داستان کودک با مفهوم درک چیزهایی که نمیبینیم آشنا میشود.
کی با من جورتره؟
معرفی کتاب
نویسنده در تلاش است تا کودکان را نسبت به اهمیت کار تیمی و چگونگی حفظ دوستیها در عین پذیرش تفاوتهایشان آگاه بکند. او برای اینکه کودکان بهتر متوجه منظورش شوند، از نمادهایی مانند اشکال هندسی استفاده کرده است. در این داستان مثلث نمیتواند بهراحتی با دایره و مربع بازی کند چون با آنها بسیار متفاوت است، اما زمانی که باقی مثلثها را پیدا میکند متوجه میشود مثلثها و باقی اشکال با همدیگر میتوانند دنیا را بسازند، سپس همه آنها با هم تیم تشکیل میدهند و بازی میکنند.