Skip to main content

باشه، می‌گم لطفا!

معرفی کتاب
«شازده‌ فرفره» می‌گوید: «من شامم را می‌خواهم، من این را می‌خواهم، من آن را می‌خواهم»؛ ولی باید یاد بگیرد که بگوید لطفا... . در این داستان، کودکان می‌آموزند که هرگاه درخواستی از کسی دارند از واژه‌های مؤدبانه مانند «لطفا» استفاده کنند.

فقط، مامانم رو می‌خوام!

معرفی کتاب
«شازده فرفره»، مُدام بهانه می‌گیرد و مادرش را می‌خواهد. دوست دارد همیشه پیش مادرش باشد؛ موقع بازی، نقاشی‌کردن، خوابیدن، حتی زمان‌هایی که زمین می‌خورد و می‌ترسد، ناراحت می‌شود، و گریه و زاری می‌کند. تا‌اینکه روزی به یک مهمانی می‌روند و... . این داستان به کودکان می‌آموزد که چگونه بدون حضور والدینشان زندگی کنند و با دیگران ارتباط برقرار کنند.

من دیگه ورجه وورجه نمی‌کنم

معرفی کتاب
در کلاس درس، حواس «دیوید» همیشه پرت است و معلمش مرتب او را برای بی‌توجه بودن در کلاس سرزنش می‌کند. دیوید می‌خواهد توجه کند ولی وقتی ایده‌ها و فکرهای هیجان‌انگیزی به سرش می‌زند، توجه کردن برایش خیلی سخت می‌شود و معمولا متوجه نیست که دارد اشتباه می‌کند تازه بعد از اینکه مرتکب اشتباه شد، می‌فهمد که اشتباه کرده است. اما بعد از یک اشتباه، دیوید متوجه موضوع شده و نقشه‌ای می‌کشد تا ورجه‌وورجه‌هایش را کم کند... . این کتاب، مقدمه‌ای کوتاه بر اختلال بیش‌فعالی در کودکان است و راه‌حل‌های خلاقانه برای کنار آمدن با آن، ارائه می‌کند.

بتی ‌خرگوشه همه چیز می‌خواد

معرفی کتاب
«بتی‌خرگوشه»، خرگوش شیطان و بازیگوشی است و هر کاری دلش می‌خواهد انجام می‌دهد. اصلا هم کاری به حرف بزرگ‌ترها ندارد. وقتی می‌روند خرید می‌خواهد هر چیزی را که دوست دارد بخرد. خواهر و برادرهایش خیلی نصیحت‌اش می‌کنند، اما گوشش بدهکار نیست. او فکر می‌کند که پدر و مادرش بدجنس هستند که برایش خرید نمی‌کنند اما... .

بتی خرگوشه می‌خواد گل بزنه

معرفی کتاب
«بتی‌خرگوشه»، خرگوشی شیطان و بازیگوشی است. او می‌خواهد ستاره فوتبال بشود تا مربی‌اش از او تعریف کند. بتی، تصمیم دارد در اولین مسابقه فوتبالش 10تا گُل بزند، اما چون نمی‌تواند این کار را انجام بدهد؛ ناامید می‌شود و حتی تصمیم می‌گیرد دیگر فوتبال بازی نکند. اما... .

به من نچسب! (رعایت فاصله‌ اجتماعی)

معرفی کتاب
«هریسون» وقتی می‌نشست، به بغل‌دستی‌اش می‌چسبید. با همه محکم دست می‌داد و همه را خیلی محکم بغل می‌کرد. خلاصه اینکه فاصله اجتماعی را رعایت نمی‌کرد، تااینکه معلم و والدین بچه‌ها با پدرش تماس می‌گیرند و... . کودکان در این کتاب با دلایل رعایت فاصله اجتماعی در روابط بین‌فردی، آشنا می‌شوند.

کسی این کلاغ آبی را نمی‌خواهد؟

معرفی کتاب
این کتاب، داستان کلاغ کوچکی است که در جست‌وجوی یک وطن جدید تک‌وتنها اما با کوله‌باری از امید، شجاعانه پای در راه سفر می‌گذارد؛ در پیِ یافتن جایی که در آن «امنیت» داشته باشد و او را «همان‌طوری که هست»، بپذیرند. این کتاب، کودکان را با احساس طرد شدن، غریبگی، درماندگی و تنهایی در غربت آشنا می‌کند و به آن‌ها نشان می‌دهد که چگونه می‌توان با درک تفاوت‌ها و پذیرش آن‌ها و نیز با تکیه بر دانسته‌ها و توانایی‌های خود، چالش‌های مهاجرت را به فرصت تبدیل کرد.

بابا و مامانم دیگر باهم دوست نیستند!

معرفی کتاب
در این داستان، پدر و مادر یک کودک قبلا مثل دوتا دوست بودند و آن‌ها خانواده خوشبختی بودند، اما نمی‌داند چرا همه چیز تغییر کرد. پدر و مادر کودک شروع به دعوا با هم کردند و اعصاب همه توی خانه به‌هم ریخته بود و... .
در این کتاب، هدف، آگاهی بخشیدن به کودک درباره نگرانی‌ها و اضطراب‌هایی است که ممکن است در دوران گذار و تغییر، درون خانواده تجربه کنند.

فرانکلین و پتوی آبی

معرفی کتاب
«فرانکلین» پتوی دوران کودکی‌اش را خیلی دوست دارد. او هر جا می‌رود پتویش را هم با خودش می‌برد. هرچه فرانکلین بزرگ‌تر می‌شود، پتویش کوچک‌تر و کهنه‌تر می‌شود. با این حال هر شب وقت خواب باید پتوی آبی‌اش را بغل کند و بخوابد، اما... . این داستان به وابستگی کودکان به اشیا می‌پردازد. کودکان با خواندن این داستان با فرانکلین همزاد‌پنداری می‌کنند و متوجه می‌شوند که این علاقه و وابستگی به اشیا طبیعی است.

فرانکلین و باشگاه ‌سری

معرفی کتاب
«فرانکلین» از بازی‌های گروهی خوشش می‌آید و در بازی‌ها شرکت می‌کند. او در گروه‌های سرود و هنری و کارهای دستی مدرسه عضو است. فرانکلین از عضو شدن در گروه‌ها لذت می‌برد. برای همین تصمیم می‌گیرد تا باشگاه سرّی فرانکلین را راه‌اندازی کند. او یک مخفیگاه کوچک نزدیک خانه‌شان پیدا می‌کند که تنها برای چهار نفر جا دارد و برای همین نمی‌تواند سگ آبی را در باشگاهش بپذیرد و... .