پسر خیلی خیلی خیلی کنجکاو!
معرفی کتاب
داستان این کتاب به توضیح کنجکاوی در کودکان میپردازد. وقت خواب است، مامان به «آرمان» کمک میکند که آماده خواب شود، اما آرمان کلی سؤال دارد؛ مثلا چرا خورشید غروب میکند و اصلا از کجا میآید؟ آدامس بادکنکی را چطوری درست میکنند؟ و... . مامان با صبر و حوصله به سؤالهایش جواب میدهد و به او یادآوری میکند که... .
از اینها نمیخورم!
معرفی کتاب
«لویی» یک فیل قهرمان است که در این کتاب با دنیای جدیدی از غذاهای سالم آشنا میشود، غذاهایی که هر وقت جلویش میگذاشتند، غُر میزده و میگفته که «من اینها را نمیخورم». اما حالا میداند که سبزیجات بهترین دوستهای یک قهرمان هستند، مثلا هویج برای تقویت بیناییاش لازم است و بروکلی کمکش میکند که قلبش سالم بماند و نخودفرنگی استخوانهایش را سالم نگه میدارند و... .
از نگرانیت بگو!
معرفی کتاب
نویسنده در این کتاب با زبان داستان کودکان را با احساس نگرانی آشنا میکند و با پیشنهادهایی در مورد مدیریت نگرانی هم میدهد. «یوهوهاها» همان احساس نگرانی است که همه جا میتواند باشد: یک جای تازه، در تاریکی، هنگام توفان، هنگام تنهایی و... اما نگران نباشید این کتاب با تصاویر و شعر راههای غلبه بر نگرانی را به کودکان آموزش میدهد.
آقاشتره به سامیفیله چه گفت؟
معرفی کتاب
داستان این کتاب دربارة فیل کوچکی است که برخلاف سایر فیلها نمیتواند با خرطومش سطل آب را بلند کند. او در آخر با تمرین و تلاش و کمکهای آقا شتره توانست موفق شود.
در این کتاب تلاش شده است تا کودکان به جای ناامیدشدن، تلاشگر و با پشتکار باشند و تا رسیدن به نتیجة نهایی دست از تمرین و ممارست نکشند.
در پایان کتاب مقالة کوتاهی به قلم جین آنونزیاتا، روانشناس بالینی، دربارة مشکل بیاختیاری ادرار در کودکان آمده است.
در این کتاب تلاش شده است تا کودکان به جای ناامیدشدن، تلاشگر و با پشتکار باشند و تا رسیدن به نتیجة نهایی دست از تمرین و ممارست نکشند.
در پایان کتاب مقالة کوتاهی به قلم جین آنونزیاتا، روانشناس بالینی، دربارة مشکل بیاختیاری ادرار در کودکان آمده است.
فرانکلین دوباره دوست میشود
معرفی کتاب
داستان این کتاب به موضوع «دوستی» میپردازد. سمور آبی یکی از دوستان «فرانکلین» است که دارد برای دیدنشان بعد از مدتها به محله میآید. فرانکلین خیلی هیجان دارد که سمور آبی را دوباره ببیند و با او مثل قدیم بازی کند. اما هر دوی آنها تغییر کردهاند و بزرگتر شدهاند. آیا آنها با تمام این تفاوتها باز هم میتوانند با هم دوست و خوش باشند؟
فرانکلین گم میشود
معرفی کتاب
داستان این کتاب به موضوع «خوشقولی و وفای به عهد» میپردازد. «فرانکلین» از مادرش اجازه میگیرد تا به خانهی خرس برود و با دوستانش بازی کند. مادر به فرانکلین گوشزد میکند که حواسش باشد تنهایی به جنگل نرود و سر ساعت 6 برای شام خانه باشد. وقتی فرانکلین به خانهی خرس میرسد، خرس، روباه، غاز و سمور آبی درحال قایمباشکبازی هستند. نوبت فرانکلین است که چشمهایش را ببندد. او خرس را زیر بوتهی تمشک و سمور و غاز را زیر پل پیدا میکند ولی از روباه خبری نیست... .
فرانکلین و کلاه دوچرخهسواریاش
معرفی کتاب
داستان این کتاب به کودکان میآموزد که مطابق نظر خود زندگی کنند و به سلیقه دیگران احترام بگذارند. «فرانکلین» با مادرش به مغازه میرود و یک کلاه ایمنی که رویش چراغ چشمکزن دارد انتخاب میکند و میخرد. روز مسابقه دوچرخهسواری فرانکلین خجالت میکشد کلاهش را سرش بگذارد چون میترسد دوستانش مسخرهاش کنند. آیا فرانکلین باید مطابق نظر و سلیقه دیگران عمل کند و کلاهش را کنار بگذارد یا... .
فرانکلین دیگر فضولی نمیکند
معرفی کتاب
داستان این کتاب به موضوع «امانتداری و رازداری» میپردازد. تولد «خرسی» است و مادر خرسی از مادر «فرانکلین» میخواهد تا کادوی تولد خرسی را برایش پنهان کند، چون نگران است که مبادا خرسی فضولی کند و بداند کادویش چیست. فرانکلینِ کنجکاو نمیتواند جلوی خودش را بگیرد و یک کادوی زردرنگ در کمد پیدا میکند و فکر میکند که کادوی تولد خرسی است. فرانکلین یواشکی کادو را نگاه میکند و... .
چه احساسی داری لویی؟
معرفی کتاب
«لویی» یک فیل قهرمان است که همیشه آماده است تا روی لبهای همه خنده بنشاند. اما گاهی روزها خودش حس عجیبی دارد؛ مثل روزهایی که خواهرش کفشاش را قایم میکند یا روزهایی که مادرش به او میگوید باید لباساش را عوض کند یا... . این حسهای عجیب هر کدام میخواهند با لویی حرف بزنند تا خودشان را به او معرفی کنند. مثلا اولین حسی که خودش را به لویی معرفی میکند، عصبانیت است؛ عصبانیتی که قرمز است و انفجاری و بیاعصاب و اگر به حرفش گوش ندهی و آن را نشناسی، حال خودت و دیگران را خراب میکند و... .
بچه جدید خانه
معرفی کتاب
«لویی» یک فیل قهرمان است که دلش میخواست دوستی داشته باشد؛ چون تنهایی نمیشد دنبالبازی یا الاکلنگبازی کرد. دلش میخواست اَبرقهرمانی مثل خودش باشد تا با او دوست شود و دوتایی با یکدیگر کِیف کنند. تااینکه پدرش به او میگوید بچه دیگری در راه است. اما حالا لویی کلی سؤال برایش پیش آمده است و... .