حیاط پر بود از پرنده و آواز
معرفی کتاب
نعمتهای خداوند سهم تمام موجودات است و هرکس باید به اندازه سهم و روزی خودش از نعمات الهی بهره ببرد. داستان حاضر نیز درباره همین موضوع است. ستاره دختر کوچولویی است که همراه با پدر و مادرش در خانه مادربزرگ مشغول چیدن میوههای درختان هستند. مادربزرگ بسیاری از میوهها را میچیند اما تعدادی از آنها را روی درخت باقی میگذارد. ستاره از مادربزرگ درباره آن میوههای باقیمانده سؤال میکند و به جوابی میرسد که دیدگاه تازهای برایش به وجود میآید.
دندان لق خرگوش کوچولو
معرفی کتاب
این کتاب درباره خرگوش کوچولویی است که دندان لقش میافتد. مادر خرگوش به او میگوید که دندانش را زیر بالشش بگذارد تا پری دندان بیاید و دندان او را با خود ببرد و به جای آن یک سکه بگذارد.
شبهایی که دندان خرگوش کوچولو زیر بالش است، او مدام به این فکر میکند که پری، دندان او را میخواهد چه کار! او با خود فکر کرد شاید قرار است دندانش به ستارهای درخشان در آسمان تبدیل شود، یا اینکه ممکن است پری دندان او را به خرگوش کوچولوی دیگری بدهد.
تخیلات لطیف کودکانه خرگوش کوچولو درباره دندانش باعث میشود کودکانی که مخاطب کتاب هستند، راحتتر با افتادن دندانهایشان که مقولهای طبیعی است کنار بیایند.
شبهایی که دندان خرگوش کوچولو زیر بالش است، او مدام به این فکر میکند که پری، دندان او را میخواهد چه کار! او با خود فکر کرد شاید قرار است دندانش به ستارهای درخشان در آسمان تبدیل شود، یا اینکه ممکن است پری دندان او را به خرگوش کوچولوی دیگری بدهد.
تخیلات لطیف کودکانه خرگوش کوچولو درباره دندانش باعث میشود کودکانی که مخاطب کتاب هستند، راحتتر با افتادن دندانهایشان که مقولهای طبیعی است کنار بیایند.
جوجه خجالتی
معرفی کتاب
این کتاب درباره جوجه کوچولویی است که تازه از تخم بیرون آمده، اما برعکس خواهر و برادرش خجالتی است و از مادرش کمک نمیخواهد. او خجالت میکشید نیازهایش را بگوید و آب و غذا بخواهد. مامان مرغه که میبیند جوجه کوچولو خجالتیست، ناراحت میشود و به او یاد میدهد تا وقتی نیازهایش را نگوید، هیچکس از آنها باخبر نمیشود و باید درباره خواستههایش حرف بزند.
ماهیها پرواز میکنند!
معرفی کتاب
این کتاب، اقتباسی است از یکی از داستانهای «کلیلهودمنه» که در قالب شعر برای گروه سنی «ب» و «ج» به چاپ رسیده است. در برکهای زیبا مرغ ماهیخواری که پیر و ناتوان شده بود، تصمیم گرفت برای شکار ماهیها نقشهای بکشد. او با خبر دروغ آمدن صیادان به برکه برای صید ماهی، ماهیان را به وحشت انداخت. آنگاه به آنها قول داد که هر روز چندتایی از آنها را به برکه جدید ببرد، اما در راه همه آنها را میخورد. روزها گذشت و نوبت خرچنگ رسید، او در راه متوجه اسکلت ماهیهای مُرده شد و به نیرنگ مرغ ماهیخوار پی برد؛ بنابراین ... .
دوستی مثل تو
معرفی کتاب
این داستان مصور درباره پاندایی است که میخواهد به آن طرف کوهها سفر کند. میمون بازیگوش در این مسیر با او همراه میشود. میمون بسیار سریع میرود و از روی درختان میپرد اما پاندا آرام راه میرود و میتواند در آب شنا کند. این دو رفیق به دلیل تفاوتهایشان در آغاز راه نمیتوانند به راحتی با هم کنار بیایند اما پس از مدت کوتاهی تفاوتهای همدیگر را میپذیرند و برای رسیدن به مقصد با هم همکاری میکنند.
این داستان در تلاش است تا کودکان همکاریکردن با دوستان خود و توانایی پذیرش تفاوتها را بیاموزند و در زندگی با دوستان خود مدارا کنند.
این داستان در تلاش است تا کودکان همکاریکردن با دوستان خود و توانایی پذیرش تفاوتها را بیاموزند و در زندگی با دوستان خود مدارا کنند.
چه جشن تولدی؟ !
معرفی کتاب
روز تولد زنبورک است. قرار است جشنی برای او برپا شود اما زنبورک فراموش کرده که باید دوستانش را به مهمانی دعوت کند. او به سمت مزرعه راه افتاد تا سوسک، حلزون، پروانه و باقی دوستانش را به جشن تولد دعوت کند، اما وقتی به خانه آنها رسید یاد بدترین ویژگی دوستانش افتاد و از دعوتکردن آنها منصرف شد؛ اما مادر زنبورک که میدانست اینطوری نمیشود تولد برگزار کرد، برای همین فکر بهتری در سرش بود...
جوجهخان
معرفی کتاب
این کتاب، دنیایی رؤیایی را برای کودکان با ارائه داستانهای کوتاهی با عناوین «یک دوست کوچولو»، «مسابقه»، «جیوجیو»، «گمشده»، و...، به تصویر میکشد. داستانها حول محور اتفاقاتی که برای یک جوجه تازه متولدشده رخ میدهد، شکل میگیرد. در داستان «گلابی»، «جوجه خان» به بیرون از لانه میرود تا غذایی پیدا کند، او یک گلابی پیدا میکند، اما چون سنگین است و نمیتواند آن را با خود به لانه ببرد بخشی از آن را میخورد و بعد بهسراغ مادرش میرود و... .