خر باسواد!
معرفی کتاب
مردی الاغش را به حاکم کوفه پیش کش میکند. یکی از نزدیکان حاکم، ادعا می کند که صاحب الاغ را نمیتوان با سواد کرد؛ اما به الاغش میتوان خواندن یاد داد. ناگهان حاکم از او میخواهد که به الاغ خواندن و نوشتن یاد بدهد و گرنه سرش را از دست خواهد داد. بهلول چه کمکی به این مرد میکند و آیا الاغ میتواند کتاب بخواند.
کتاب ناتمام
معرفی کتاب
خانه آدمها نزدیک جنگل است. آنها آتش بازی راه انداختهاند. صدای بامب بامب باعث میشود دم نارنجی وارد تونل شود. همانجا خوابش میبرد و وقتی بیدار میشود، آفتاب همه جا را روشن کرده است. دم نارنجی دوستش راسویی را میبیند که در حال کتاب خواندن است. او با خودش فکر میکند که خانه خودش بهتر است یا خانه خرسی؟ در داخل کتابی که راسو میخواند. او به فکر می افتد....
ضربه کاری!
معرفی کتاب
عده ای ناجوانمرد سربه سر بهلول می گذارند ومی گویند شاه به او ریاست سگ ها و خوک ها را داده بهلول هم با چوب آنها را می راند و همگی شان را سگ و خوک خطاب می کند.
استادی، امام صادق (ع ) را زیر سوال می برد و به نادانی متهم می کند بهلول با کلوخی به سر استاد می کوبد و جواب هر سه پرسش را آن گونه که امام تصدیق می کند در عمل به استاد و کسانی که پای منبرش بودند، می آموزد.
استادی، امام صادق (ع ) را زیر سوال می برد و به نادانی متهم می کند بهلول با کلوخی به سر استاد می کوبد و جواب هر سه پرسش را آن گونه که امام تصدیق می کند در عمل به استاد و کسانی که پای منبرش بودند، می آموزد.