Skip to main content

آی یای یای یای!

معرفی کتاب
داستان پسری که باید صبح زود از خواب بیدار شود تا همراه مادرش به سرکار برود...خستگی کودک، شبیه یک وروجک شده و او را همراهی می کند و در آخر با کمک وروجک، تصمیم می گیرد شب زودتر بخوابد.

جعبه بزرگ

معرفی کتاب
دم نارنجی موقع گردش صبحگاهی در جنگل یک جعبه می‌بیند. او دوستانش را خبر می‌کنند. با کمک دوستانش جعبه‌ای را که پر از کتاب است به کتابخانه وسط جنگل می‌برند. خانم کتابدار از دیدن جغبه گم شده خوشحال می‌شود و...

هیولای بنفش

معرفی کتاب
دوستان دم نارنجی از هیولایی بنفش نزدیک پمپ بنزین صحبت می کنند. فکر هیولای بنفش دم نارنجی را رها نمی کند. او به فکر می افتد که درباره هیولای بنفش کتاب بخواند و بداند هبوالای بنفش کیست و چه کار می کند. راستی هیولای بنفش کیست؟ ....

خر باسواد!

معرفی کتاب
مردی الاغش را به حاکم کوفه پیش کش ‌می‌کند. یکی از نزدیکان حاکم، ادعا می کند که صاحب الاغ را نمی‌توان با سواد کرد؛ اما به الاغش می‌توان خواندن یاد داد. ناگهان حاکم از او می‌خواهد که به الاغ خواندن و نوشتن یاد بدهد و گرنه سرش را از دست خواهد داد. بهلول چه کمکی به این مرد می‌کند و آیا الاغ می‌تواند کتاب بخواند.

کتاب ناتمام

معرفی کتاب
خانه آدمها نزدیک جنگل است. آنها آتش بازی راه انداخته‌اند. صدای بامب بامب باعث می‌شود دم نارنجی وارد تونل شود. همانجا خوابش می‌برد و وقتی بیدار می‌شود، آفتاب همه جا را روشن کرده است. دم نارنجی دوستش راسویی را می‌بیند که در حال کتاب خواندن است. او با خودش فکر می‌کند که خانه خودش بهتر است یا خانه خرسی؟ در داخل کتابی که راسو می‌خواند. او به فکر می افتد....

انجمن زیرزمینی

معرفی کتاب
صدای بنگ بنگ می آید. دم نارنجی از این صدا ترسیده وارد تونل می شود. او در تونل راه افتاده و به جایی می رسد که حیوانات در حال کتاب خواندن هستند. دم نارنجی تا آن موقع فکر می کرده که فقط خودش می تواند کتاب بخواند. او به خانه اش بر می گردد در حالی که کتابی برای خواندن ندارد و ....

مردی که یک گله مرغ و خروس نداشت!

معرفی کتاب
صاحب کاروانسرایی بابت مرغ سرخ کرده‌ای که در گذشته به یک تاجر هندی داده است، پول هنگفتی طلب می‌کند. بهلول آن تاجر هندی را از شر صاحب کاروانسرا خلاص می کند؛ اما چگونه؟ ماجرای جالبی دارد که قصه‌ آن را می‌توانید در این کتاب بخوانید....

مدرسه آدم‌ها

معرفی کتاب
دم نارنجی دلش می خواهد خواندن و نوشتن یاد بگیرد و برای همین در کانال کولر یک مدرسه مخفی می شود تا از معلم کلاس درسها را باد بگیرد؛ چگوانه این اتفاق می افتد؟ دم نارنجی چگونه وارد کلاس می شود؟

ضربه کاری!

معرفی کتاب
عده ای ناجوانمرد سربه سر بهلول می گذارند ومی گویند شاه به او ریاست سگ ها و خوک ها را داده بهلول هم با چوب آنها را می راند و همگی شان را سگ و خوک خطاب می کند.
استادی، امام صادق (ع ) را زیر سوال می برد و به نادانی متهم می کند بهلول با کلوخی به سر استاد می کوبد و جواب هر سه پرسش را آن گونه که امام تصدیق می کند در عمل به استاد و کسانی که پای منبرش بودند، می آموزد.

گنج بد‌بو!

معرفی کتاب
بقالی از مخفیگاه کیسه پول بهلول با خبر می‌شود و آن را می‌دزدد. آیا بهلول می‌تواند پول‌هایش را از بقال حقه باز پس بگیرد؟

ماجراهای این قصه بسیار جذاب و شیرین است..