روزی که ماه دلش گرفت: احکام نماز 3
معرفی کتاب
آموزش احکام به کودکان مسلمان، هدفی است که این مجموعه در نظر دارد به آن برسد. کتاب حاضر از مجموعهای چندجلدی، احکام را در قالب داستانهایی از زندگی روزمره و به زبان ساده و کاملاً کاربردی به کودکان میآموزد. این جلد احکام نماز و تشخیص جهت قبله را آموزش میدهد. چگونگی خواندن نماز نشسته و خوابیده و نیز نماز آیات هم در کتاب شرح داده شدهاست.
خبر ناگهان پخش شد....
معرفی کتاب
این کتاب مشتمل بر هفت سرود انقلابی است، با عنوانهای: «زمزمه انقلاب»، «مثل سرو»، «بوی زندگی»، «یک خبر خوب»، «رنگ آفتاب»، «خاک از خوشحالی سرشار» و «خبر ناگهان پخش شد». در این اشعار رخدادهای وقوع انقلاب اسلامی، شهدای انقلاب، آمدن امام به ایران، پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، رفتن شاه از ایران و... توصیف شده است.
خداجونم کمک بکن
معرفی کتاب
کتاب حاضر دربردارنده پنج شعر درباره خداشناسی است، شعرهایی درباره آفرینش خورشید و ماه، درباره ستارهها که چشمک میزنند، درباره رعد و برق که باعث بارش باران میشوند و... . در یکی از شعرها، کودک کلاغی را که بالش شکسته است، پیدا میکند، آن را به خانه میبرد و از خدا میخواهد که کمک کند تا کلاغ زودتر خوب شود. در شعر بعدی... .
تاج شاه و کلاهها
معرفی کتاب
این کتاب دربردارنده داستانی انتزاعی و فانتزی در قالب شعر است که به تاج و شاه و فضاهای قدیمی اشاره میکند. تاج پادشاهی که هزاران هزار الماس، زمرد و یاقوت دارد، از دست شاه فرار میکند و به شهری پر از کلاههای پشمی، نمدی، حصیری و... میرود. یکی از کلاهها با دیدن تاج، از او میخواهد تا یکی از هزاران مرواریدش را به او بدهد؛ اما... .
پادشاه کوتوله و چهل دردسر بزرگ
معرفی کتاب
کتاب حاضر حاوی ۴۱ داستان کوتاه و به هم متصل است. داستانها درباره پادشاهی کوتوله است که در هر داستان ماجراهایی را به وجود میآورد. او آنقدر از خود راضی است که انتظار دارد گلهای باغچه هم تحسینش کنند و اگر کسی با او مخالفت بکند، نهتنها آدمها را، بلکه درختها و حتی عروسکها را هم تنبیه میکند! پادشاه از عطرِ بهارنارنج بیزار است و دستور داده تمام درختهای بهارنارنجِ قصر را قطع کنند، حتی درختهای بهارنارنجِ تمام خانههای شهر را؛ اما همچنان بوی بهارنارنج به مشام پادشاه میرسد و... .
راز قلعه سرخ
معرفی کتاب
آدمآهنی، فرمانده لشکری از جنگجویان جنایتکار بود. آنها همهچیز را غارت و همهجا را ویران میکردند. آدمآهنی و افرادش در هیچ جنگی شکست نخورده بودند. روزی آدمآهنی به پیرمردی رسید که در کلبه کوچکی زندگی میکرد. پیرمرد از آدمآهنی خواست که به او کاری نداشته باشد و خانهاش را آتش نزند. پیرمرد گفت در قلعهای که هفت روز از اینجا راه است، ثروت بسیاری وجود دارد که بزرگترین لشکر دنیا از آن مراقبت میکند! آدمآهنی که فکر میکرد خودش بزرگترین و قویترین لشکر را دارد، گفت میتواند در چشمبرهم زدنی قلعه را نابود کند. او به پیرمرد گفت هفت روز دیگر از بالای درختها دودی میبینی و آسمان شب پر از شعلههای سرخ آتش میشود و قول داد که اگر شکست بخورد، تبرزینش را به پیرمرد میدهد. آدمآهنی به قلعه رسید و... .
موش مترو
معرفی کتاب
موش کوچولویی به نام «نیب»، در زیرزمین ایستگاه متروی شهری زندگی میکند. موشها این ایستگاه را «شیرینی باران» مینامند. روزها قطارها غرشکنان عبور میکنند و شبها موشهای پیر، قصههایی از سرزمین افسانهای پایان تونل تعریف میکنند. روزی نیب راهی سفر میشود تا سرزمین پایان تونل را پیدا کند. او در طول سفر با خطراتی روبهرو میشود و دوستی پیدا میکند و جایی را کشف میکند شگفتانگیزتر از تمام چیزهایی که در رویاهای خود دیده است!