چه فکر خوبی!
معرفی کتاب
همۀ آدمها، به خصوص کودکان، گاهی از خودشان راضی نیستند و دلشان میخواهد قیافه یا هیکل یا شرایط زندگیشان طور دیگری باشد. داستان کتاب حاضر کودکی را به تصویر میکشد که از گوشهای بزرگش خوشش نمیآید و میخواهد طور دیگری باشد. او یک ماسک به صورتش میزند تا ایراد خود را بپوشاند. دیگران هم همین کار را میکنند. بعد از مدتی متوجه میشود این اصلاً خوب نیست و تفاوتهای آدمها گاهی حتی قشنگ هم هستند.
دهان نگو؛ کوه آتشفشان!
معرفی کتاب
صحبتکردن جا و مکان دارد. کتاب حاضر با داستانی کودکانه و در اتفاقاتی بسیار عادی، به مخاطب کودک میآموزد که وقتی حرفی دارد، چگونه خود را کنترل و صبر کند تا موقع مناسب آن برسد. کنترل احساسات و سنجیدهحرفزدن عملی است که این کتاب میآموزد. همدلی با دیگران، قطعنکردن کلام آنها، و شنیدن آنها و احترام گذاشتن، ارزشهایی هستند که در طول این داستان تمرین دادهمیشوند.
قصههای هارولد (مجموعۀ شش جلدی)
معرفی کتاب
یکی از اهداف خواندن قصه، پرورش قدرت تخیل کودک است. این کتاب مجموعۀ شش جلدی قصههای هارولد را دربر دارد که به بچهها میآموزد خودشان دنیایشان را بسازند. این ساختن با تخیل آغاز میشود، با بازی استمرار مییابد و با تجربهاندوزی به بلوغ میرسد. یکی از قصههای این کتاب هارولد ر ا به قصر پادشاهی میبرد که غمگین است. هارولد به پادشاه قول میدهد مشکلش را حل کند. مخاطب در حین خواندن این قصه با هارولد همراه میشود، خودش را جای او میگذارد و علاوه بر تخیل، اعتمادبهنفسش هم تقویت میشود.
بسته مهارتی توسعه سواد خواندن اول دبستان، کیک زمستانی
معرفی کتاب
سواد خوندن و فهم آنچه میشنویم، از مهارتهای بنیادین آموزش است. در این کتاب، برای توسعۀ سواد خواندن و افزایش آگاهی دانش آموز سال اول دبستان، داستانی با تأکید بر آموزش مهارت «انصاف و عدالت» طراحی شده است. پس از پایان داستان، فعالیتهایی در زمینههای سنجش و تقویت سواد ادبی و سواد اطلاعاتی در اختیار مخاطب قرار گرفتهاند تا درک عملکردی او سنجیده شود. دانستنیهایی دربارۀ فصلها نیز به مخاطب عرضهشدهاند.
بسته مهارتی توسعه سواد خواندن دوم دبستان، چه کسی رئیس میشود؟
معرفی کتاب
پرستوها آماده کوچ کردن هستند. رهبر آنها «نوکدراز»، پیر و بیمار است و حالا قبل از حرکت، باید رهبر دیگری انتخاب شود. دو پرستو داوطلب رهبری هستند، «سرخبال» و «تیزدَم». همه سرخبال را دوست دارند. او پرندهای راستگو و عادل و زرنگ است؛ اما تیزدَم، کمی عجول و عصبانی است. همهپرسی برگزار میشود و تیزدَم انتخاب میشود! او تصمیم میگیرد پرستوها به طرف غرب حرکت کنند، درصورتیکه سرخبال معتقد است باید به طرف جنوب بروند. سرانجام بنابر تصمیم رهبر گروه، همه به سمت غرب حرکت میکنند؛ اما... .
بسته مهارتی توسعه سواد خواندن پنجم دبستان، پایان قحطی
معرفی کتاب
بچههای «مَنزَکیها»، حرف بزرگترها را گوش نمیکنند و تبدیل میشوند به آدمهای قدکوتاه با دماغهای بزرگ، کله صاف و شکمهای برآمده! آنها روستایشان را ترک میکنند و به جنگلی در دوردست میروند. در نزدیکی جنگل، پیرمردی به نام «بابادانا» زندگی میکند که راه درست را به منزکیها نشان میدهد. آنها سعی میکنند ارزشهای اخلاقی را یاد بگیرند؛ البته کار آسانی نیست. آنها صرفهجویی، رعایت کردن حق همسایه و... را یاد میگیرند؛ اما زمستان سرد و سخت با خودش قحطی میآورد! آیا منزکیها آماده مقابله با قحطی هستند؟
همگام با کلاس اولیها
معرفی کتاب
در این کتاب ۲۶ قصه به گونهای طراحی شده است که کودک، پس از آموختن یازده نشانه الفبا، بتواند بدون کمک دیگران، قصهها را بخواند و آنها را درک کند. این اتفاق برای کودک ششساله مانند فتح دنیایی جدید است و بیاندازه اهمیت دارد؛ چراکه برای او اعتمادبهنفس، استقلال و شجاعت به ارمغان میآورد، عناصری که برای کسب هر موفقیتی لازم و ضروری است. فهرست کتاب نیز بسیار متفاوت، روش کار با این کتاب را برای مربیان و والدین تشریح کرده است، به خصوص که پیام اصلی داستانها حفاظت از محیط زیست است.
اسبابکشی پرماجرا
معرفی کتاب
«پتسون» نام مزرعهداری است که گربهای به نام «فیندوس» دارد. فیندوس هر روز ساعت چهار صبح، روی تخت کوچکش که کنار تخت پتسون است، بپربپر میکند و هر روز پتسون را از خواب بیدار میکند. پتسون که دیگر از این کارهای فیندوس خسته شده است، به او میگوید باید به جای دیگری برود. سرانجام فیندوس به اتاقکی کنار باغچه میرود تا هر قدر میخواهد بپربپر کند؛ اما تنهایی برای هر دوی آنها خستهکننده است. آیا آنها میتوانند طور دیگری با هم کنار بیایند؟
عید پرماجرا
معرفی کتاب
یک روز پیش از کریسمس، «پتسون» و گربه سخنگویش، «فیندوس»، کارهای زیادی دارند که انجام دهند؛ اما اتفاق بدی برای پتسون رخ میدهد. حالا آنها چطور میتوانند این همه کار را انجام دهند؟ آنها نه درخت کریسمس دارند، نه گوشت، نه بیسکویت زنجبیلی و نه... . درست همانموقع که پتسون و فیندوس ناامید شدهاند، «اَکسِل» وارد میشود. او از موضوع خبردار میشود و میخواهد کمک کند؛ اما کمک او کافی نیست و آنها هنوز خیلی چیزها کم دارند؛ اما صبر کنید! بعد از چند دقیقه خانم «اِلسا» وارد میشود و کلی خوراکی میآورد و چند دقیقه بعد، آقای «گوستاوسون» و بعد خانم «اندرسون» و... .
بردن سیرک به کتابخانه؟ هرگز!
معرفی کتاب
قهرمان داستان به کتابخانه میرود. روی پوستری که در کتابخانه چسبانده شده است، نوشته: "میتوانی هر کاری که دلت خواست توی کتابخانه بکنی." برای همین او تصمیم میگیرد یک سیرک در کتابخانه راه بیندازد...کتابدار به او میگوید زیاد سروصدا نکند!و او به کتابدار میگوید نگران نباشد او همه قوانین کتابخانه را میداند؛ ولی...