کتاب کار طرح کرامت پنجم
معرفی کتاب
طرح کرامت چند سالی است در دبستانها اجرا میشود و هدف از آن رشد فضایل اخلاقی، تقویت بینش و مهارت دانشآموزان و طرح مهارتهای زندگی است. کتاب کار حاضر فعالیتهایی را برای دانشآموزان پایۀ پنجم مخاطب این طرح دربردارد؛ از جمله: جمعآوری احادیث ائمه، استفاده از تصویرهای تفکر انگیز، استفاده از حکایتها و داستانهای مرتبط، استفاده از شعر یا ضربالمثل و تحقیق در زمینۀ ویژگیهای واحد کار. هر واحد کار باید در کنار درسهای مرتبط انجام گیرد.
کتاب کار طرح کرامت چهارم
معرفی کتاب
طرح کرامت چند سالی است در دبستانها اجرا میشود و هدف از آن رشد فضایل اخلاقی، تقویت بینش و مهارت دانشآموزان و طرح مهارتهای زندگی است. کتاب کار حاضر فعالیتهایی را برای دانشآموزان پایۀ چهارم مخاطب این طرح دربردارد؛ از جمله: حکایتها و داستانهای مرتبط با واحد کار، جدول، شعر یا ضربالمثل، فعالیتهای آزاد، جمعآوری احادیث ائمه. هر واحد کار باید در کنار درسهای مرتبط انجام گیرد.
کتاب کار طرح کرامت سوم
معرفی کتاب
طرح کرامت چند سالی است در دبستانها اجرا میشود و هدف از آن رشد فضایل اخلاقی، تقویت بینش و مهارت دانشآموزان و طرح مهارتهای زندگی است. کتاب کار حاضر فعالیتهایی را برای دانشآموزان پایۀ سوم مخاطب این طرح دربردارد؛ از جمله: بیان مثالهایی در زمینۀ موضوعات طرح کرامت، استفاده از تصویرها در زمینۀ واحد کار، استفاده از سخنان ائمه، استفاده از حکایتها و داستانهای مرتبط، اجرای نمایش و استفاده از شعر یا ضربالمثل. هر واحد کار باید در کنار درسهای مرتبط انجام گیرد.
کتاب کار طرح کرامت اول
معرفی کتاب
طرح کرامت چند سالی است در دبستانها اجرا میشود و هدف از آن رشد فضایل اخلاقی، تقویت بینش و مهارت دانشآموزان و طرح مهارتهای زندگی است. کتاب کار حاضر فعالیتهایی را برای دانشآموزان پایۀ اول مخاطب این طرح دربردارد؛ از جمله: حکایتها و داستانهای مرتبط با واحد کار، رنگآمیزی تصویرها، شعر کودکانه و استفاده از تصویرهای رنگی برای بیان اهداف. هر واحد کار باید در کنار درسهای مرتبط انجام گیرد.
موسی و شبان
معرفی کتاب
چوپانی سادهدل هر روز گوسفندانش را به صحرا میبرد و در تنهایی با خدا راز و نیاز میکند و حرف میزند. روزی حضرت «موسی» حرفهای چوپان را میشنود. چوپان دلش میخواهد لباسهای خدا را بشوید، کفشهای پارهاش را بدوزد، دستش را ببوسد و پاهایش را بمالد. حضرت موسی چوپان را از این عبادت منع میکند و برایش توضیح میدهد که خداوند بزرگ از همه اینها بینیاز است و او کفر میگوید. چوپان از کرده خود پشیمان میشود و قول میدهد که هرگز این کار را تکرار نکند؛ اما... .
شغالی که طاووس شد
معرفی کتاب
شغالی که نزدیک روستا زندگی میکند، چشم سگ نگهبان را دور میبیند و به طرف روستا میرود تا مرغ یا خروسی شکار کند؛ اما آنقدر عجله دارد که روی سطلهای رنگ میافتد و شغالی رنگارنگ از سطلها بیرون میآید. شغال که از ظاهر جدیدش خوشش آمده است، نزد حیوانات جنگل میرود و خودش را طاووس معرفی میکند. هیچیک از حیوانات حرف او را باور نمیکنند؛ اما شغال همچنان اصرار میکند که ناگهان... .
موش و شتر
معرفی کتاب
موش در مزرعه بزرگی زندگی میکند و همیشه آب و غذای خوشمزه در دسترسش است. او فکر میکند که خیلی شجاع و قوی و زرنگ است و روزی تصمیم میگیرد به سبزهزاری برود که نزدیک لانهاش است. او در سبزهزار، شتر بزرگی را میبیند که در حال خوردن علف است. موش که تا آن روز شتر ندیده است، با صدای بلند سلام میکند؛ اما شتر بدون کوچکترین توجهی، به خوردن ادامه میدهد. موش که از شتر ناراحت شده است، میخواهد قدرت و هوشش را به رخ شتر بکشد و... .
نحوی و کشتیبان
معرفی کتاب
مرد چاقی که علم صرف و نحو را به خوبی میداند، سوار کشتی میشود. ناخدای کشتی مردی باتجربه است که در کارش بسیار ماهر است. مرد چاق با غرور ناخدا را سرزنش میکند که علم صرف و نحو نمیداند. بعد از مدتی، دریا توفانی میشود و... . کشتی در حال غرق شدن است و مرد چاق شنا نمیداند. حالا علم او به کارش نمیآید و چیزی که میتواند نجاتش بدهد، فقط شنا کردن است!
فیل در تاریکی
معرفی کتاب
مرد کشاورزی به هند میرود و با خود فیل بزرگی میآورد. او فیل را در طویله که تاریک است، میگذارد و از مردم روستا که تا به حال فیل ندیدهاند، میخواهد به طویله بروند و آن را لمس کنند و بگویند چیست. مردم یک به یک به طویله میروند، اولی پای فیل را لمس میکند و میگوید ستون است. دیگری خرطوم فیل را لمس میکند و میگوید ناودان است. نفر سوم فکر میکند بادبزن است؛ چون گوش فیل را لمس کرده است و... .
طوطی و بقال
معرفی کتاب
طوطی زیبایی در دکان بقالی زندگی میکرد و با شیرینزبانیاش مشتریهای زیادی را به مغازه بقال میکشاند. مرد بقال طوطی را بسیار دوست داشت و طوطی در مغازه آزاد بود که هرجا میخواهد برود. روزی که بقال در مغازه نبود، طوطی شیشه روغنی را شکست. مرد بقال به شدت عصبانی شد و ضربهای به سر طوطی زد. بعد از آن ماجرا، طوطی دیگر حرف نزد و به مرور زمان مشتریهای بقالی کم شدند تا اینکه روزی درویشی به مغازه آمد و... .