دوستهای جونجونی
معرفی کتاب
یک روز صبح «موشی» کنار رودخانه، روی تخته سنگی مینشیند و منتظر دوستان جونجونیاش میشود. خرگوش و قورباغه و لاکپشت، با دیدن موشی کنار او منتظر دوستانش میشوند و... . خورشید کمکم غروب میکند و خبری از دوستان جونجونی موشی نمیشود. او میخواهد به خانه برود؛ ولی خرگوش و قورباغه و لاکپشت جلوی او را میگیرند. آنها نمیخواهند موشی امیدش را از دست بدهد و حاضرند همراه او منتظر بمانند؛ اما یک اتفاق جالب و دوستداشتنی افتاده است که خرگوش و قورباغه و لاکپشت از آن بیخبرند.
خرس یا اردک
معرفی کتاب
خرس کوچولو بیشتر کارها و رفتارش مثل خرسهای دیگر است. او بزرگ و پشمالو است و سراسر زمستان را میخوابد و خیلی عسل میخورد؛ اما با خرسهای دیگر یک تفاوت بزرگ دارد. او دلش نمیخواهد خرس باشد تا اینکه روزی دستهای جوجهاردک میبیند و تصمیم میگیرد که اردک شود. خرس از اردک خواهش میکند تا به او یاد بدهد که چگونه اردک شود؛ اما اردک شدن اصلاً کار آسانی نیست!
چمدان شگفتانگیز هاپو
معرفی کتاب
«هاپو» چمدانی دارد که همه چیزهای مورد علاقهاش را در آن گذاشته است و با خودش همهجا میبرد. او فکر میکند به هیچچیز دیگری احتیاج ندارد؛ اما یک روز سر و کله «موشی» پیدا میشود. هاپو از او میخواهد که هر چه زودتر از آنجا برود. موش میخواهد فقط کمی با هم بازی کنند و بعد میرود. وقتی موشی میرود، هاپو متوجه میشود که چیزی کم است؛ اما چه چیزی؟
کتاب احساسات
معرفی کتاب
احساسات در وجود همۀ انسانها هست. در این کتاب، مخاطب با احساساتی مثل خوشحالی، خجالت، حسودی و غمگینی آشنا میشود و دربارهشان میآموزد. بعضی از موقعیتها یا مصداقهایی که احساسی به کودک دست میدهد نیز برای نمونه آمدهاند تا مخاطب آگاه شود که این احساسات طبیعی هستند و میتوان بهدرستی از آنها گذر کرد.
زنانی که دنیا را تغییر دادند
معرفی کتاب
نام و یاد زنان و مردانی که کارهای بزرگ کردهاند، در تاریخ ماندگار میشود. کتاب حاضر به معرفی شرح حال و چگونگی مشهور شدن بعضی از زنان بزرگ تاریخ اختصاص دارد. گرترود ادرلی، کوکو شانل، امیلین پنکهرست، ساکه جوویه، رزا پارکر و آنه فرانک از جمله زنانی هستند که هرگز برای جلب توجه دیگران کاری نکردند. آنان از ندای قلبشان پیروی کردند و ناامید نشدند. همین کارها باعث شد مشهور شوند.
نیلی در سرزمین زعفران
معرفی کتاب
بچهها میتوانند بسیاری از موضوعات و بهخصوص اطلاعات تاریخی و جغرافیایی را در خلال داستانها بیاموزند. مجموعۀ چندجلدی «نامه های نیلی» شهرها و استانهای کشورمان و ویژگیهای جغرافی و تاریخی آنها را به زبان کودکانه معرفی میکند. این جلد به سرزمین خراسان و سوغات و جغرافیای آن و نیز آثار باستانی و تاریخیاش اختصاص یافته است.
نامههای سانی
معرفی کتاب
«سانی» یک میرکت یا همان خدنگ دمعصایی است که با خانواده بسیار بزرگش در صحرای «کالاهاری» زندگی میکند. آنها همه کارها را با هم انجام میدهند؛ با هم بازی میکنند، با هم غذا میخورند و حتی با هم میخوابند؛ اما سانی فکر میکند که آنها زیادی به هم نزدیک هستند. به همین علت تصمیم میگیرد به جای دیگری برود. او برای خانوادهاش نامهای مینویسد و راه میافتد. سانی به جاهای زیادی سر میزند و به دیدن افراد زیادی از فامیل میرود؛ اما هیچجا به راحتی خانه نیست! شایان ذکر است که نامههای سانی به شکل کارتپستال در هر صفحه آورده شده است.
پسری که با پیراناها شنا کرد!
معرفی کتاب
«استنلی پاتز» پدر و مادرش را از دست داده است و با عمو «ارنی» و خاله «آنی» زندگی میکند. عمو ارنی در کارخانه کشتیسازی کار میکند و همهچیز خوب و مرتب است؛ اما یک روز کارخانه تعطیل میشود و کارگرهایش بیکار. عمو ارنی تصمیم میگیرد خانه را به کارخانه کنسروسازی تبدیل کند و بعد از مدت کوتاهی، دستگاهها و سطلهای ماهی تمام خانه را اشغال میکنند تا جایی که استنلی مجبور میشود در کمدش بخوابد. بالاخره استنلی تصمیم میگیرد خانه را ترک کند. او در یک سیرک کار میکند و به سفر میرود. آیا استنلی دوباره به خانه بازمیگردد یا به دنبال سرنوشتش میرود؟
بهترین کارلسون دنیا
معرفی کتاب
«کارلسون» پسر کوچولویی است با یک موتور کوچک و پرهای چرخان روی پشتش که آن را با دکمهای که وسط نافش است، روشن میکند. او روی پشت بام خانه «اریک»، در جای خیلی کوچکی، پشت لولههای بخاری زندگی میکند؛ اما مردم شهر او را با بشقابپرنده و پهپاد جاسوسی اشتباه میگیرند. همه شهر دنبال کارلسون هستند و میخواهند دستگیرش کنند. کارلسون از هیچچیز نمیترسد و حاضر است برای کمی خندیدن، هر شوخی خطرناکی بکند؛ اما او در دو قدمی دستگیر شدن است!
پیتزای داغ برای کنت اشرافزاده
معرفی کتاب
جزیره «ماکاموشی»، امنترین جای دنیا برای موشهاست. «جرونیمو»، سردبیر پرفروشترین روزنامه جزیره است. او در نوشتن داستانهای ماجراجویانه مهارت خاصی دارد و کتابهایش در جزیره مثل توپ صدا میکند! پسرعموی او در سرزمین موشهای خونآشام گیر افتاده است و «تهآ»، خواهر جرونیمو، او را به آن سرزمین میبرد تا پسرعمویشان را نجات دهند؛ اما آنها با معماهای ترسناکی روبهرو میشوند و موجودات عجیبی در قلعه «کُنتِ اشرافزاده» منتظر آنهاست!