زنبوری که حرف میزد: دنیای شگفتانگیز بل و زنبور
معرفی کتاب
«بل» دختری فرانسوی است که اغلب برای تعطیلات به دهکده پدربزرگ و مادربزرگش میرود. اینبار او بسیار مشتاق است؛ چراکه میتواند با دوچرخه جدیدش در اطراف دهکده تفریح کند؛ اما هنگامی که سوار بر دوچرخه دور و بر دهکده میگردد، زمین میخورد و متوجه میشود که گم شده است. بل با زنبور سخنگو روبهرو میشود! آنها با هم همراه میشوند و ماجراهای جالبی را به وجود میآورند.
عیدت مبارک، تربچه!
معرفی کتاب
چند روز به کریسمس مانده است. «اشتیگ» که مادرش او را تربچه صدا میکند، دو آرزو دارد. او دلش یک دوچرخه میخواهد و دوست دارد با پدرش آشنا شود؛ ولی مادرش پول کافی برای خرید دوچرخه ندارد و نمیخواهد اشتیگ با پدرش آشنا شود. در دهکده مرد مکانیکی به نام «کارل» هست و مردم شایعه کردهاند که میتواند مرغها را به خواب مصنوعی ببرد. اگر اینطور باشد، پس شاید بتواند مادرها را هم به خواب مصنوعی ببرد و... .
زاک خیرخواه
معرفی کتاب
«هانا» خواهر «زاک»، تصمیم گرفته است در طول روز، چند کار خوب انجام بدهد. زاک هم دوست دارد مانند هانا این کار را انجام دهد؛ اما هر بار مشکلی به وجود میآید. زاک برای شروع، بشقابی شیرینی برای دوستش، «احمد» میبرد؛ اما آنقدر سریع راه میرود که تعادلش را از دست میدهد... و شیرینیها روی زمین پخش میشوند. زاک خیلی ناراحت است؛ ولی مادرش او را با بیان یک حقیقت دینی، خوشحال میکند.
جودی و فهرست آرزوها
معرفی کتاب
این کتاب جلد دوازدهم از مجموعه «جودی دمدمی و دوستان» است. «جودی» در کیف مادربزرگ، دنبال کارتهای مخصوص ماهیگیری میگردد که تکهای کاغذ پیدا میکند. روی آن کاغذ نوشته شده است: «فهرست پیمانهای»! جودی ملکه نوشتن فهرست است، او فهرستی از لقبهایی که به برادرش داده است و فهرستی از هدایای مورد علاقهاش دارد؛ اما فهرست پیمانهای با آنها فرق دارد؛ چراکه در آن کارهای عجیب و غریبی نوشته شده است؛ مثلاً سوار فیل شوم، توی یک قلعه بخوابم و... . جودی سراغ مادربزرگ میرود تا از موضوع این فهرست سر دربیاورد.
استینک و حمله کپک غولی
معرفی کتاب
بعد از دیدن فیلمِ «کپک غولی»، استینک، خواب یک چیز لزجِ بزرگِ گرد و قلنبه را میبیند. او سعی میکند آن را از ذهنش پاک کند؛ اما حتی صبحانهاش شبیه حمله کپک غولی شده است. کلاس امروز علوم، درباره «کپک لجنو» است و قرار است استینک این کپک را در اتاقش پرورش دهد. او حتی برای کپک اسم هم میگذارد؛ آیا ممکن است این کپک، مثل کپک غولی بشود؟
استینک و یک شب خوابیدن کنار کوسهها
معرفی کتاب
پدر و مادر «استینک»، برنده یک شب خوابیدن در آکواریم شدهاند و حالا معلوم نیست این شب معرکهترین خاطره استینک میشود یا عذابآورترین شکنجهاش... . استینک عاشق کوسههاست؛ اما آیا میتواند در همان اتاقی بخوابد که کوسهها در آن شنا میکنند؟ او دیوانه چیزهای ترسناک و هیولاست؛ ولی شاید لازم نباشد به یک ماهی مرکب خونآشام این قدر نزدیک شود!
استینک و قورباغه عجیب و غریب
معرفی کتاب
«جودی» مثل یک کوسه نقرهای شنا میکند؛ اما «استینک» به خوبی او نمیتواند شنا کند و نفسش را زیر آب نگه دارد... . استینک بچه قورباغه سه پایی پیدا میکند و بعد از آن حس قورباغهای در او گُل میکند. او کشمشهایی میخورد که مثل مگس هستند و با کرمها بازی میکند. آیا استینک میتواند به پسر قورباغهای معرکه تبدیل شود؟
استینک و راهپیمایی شبانه زامبیها
معرفی کتاب
چند روز بیشتر به انتشار جلد پنجم کتاب «کابوس در خیابان زامبی» نمانده است. کتاب که چاپ شود، «استینک» اولین نفر در صف است تا هر چه زودتر کتاب را بخرد و به راهپیمایی شبانه زامبیها برود. استینک و دوستانش لباس زامبی درست میکنند و میخواهند رکورد یک میلیون دقیقه مطالعه را به دست آورند؛ اما استینک حرفهایی درباره زنده بودن زامبیها شنیده است؛ یعنی ممکن است سر و کله آنها پیدا شود؟
دختر شاه فرنگ
معرفی کتاب
«حسن کچل» با آنکه خیلی جاها رفته و با دشمنان زیادی جنگیده است؛ اما هنوز تنبل است. حسن خیلی غذا میخورد و هر روز چاقتر میشود و مادرش، «بیبی گلنسا» غصه میخورد و هر روز لاغرتر میشود. همسایهها به بیبی کمک میکنند و نقشهای میکشند تا حسن را دنبال کار و کسب درست و حسابی بفرستند. نقشه آنها کارساز میشود و حسن از تنور بیرون میآید و به دنبال کار میرود؛ اما نمیتواند کاری پیدا کند تا اینکه بیبی گلنسا پیشنهادی به او میکند.