مادر پروانهها
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه «قصههای کوچولوموچولو»، شامل یازده داستان کوتاه است. «دوست خیلی خیلی خوب»، «مادرِ پروانهها»، «آینه»، «پشت بام» و «مهمان» نام بعضی از این داستانهاست. قهرمان داستانِ «مادرِ پروانهها»، دختر کوچولویی است که پروانهای وارد اتاقشان میشود. او دوست دارد آن را بگیرد؛ اما مادرش مانع این کار میشود. پروانه روی روسری مادر مینشیند و دخترک فکر میکند چقدر مادرش زیبا شده است. نماز خواندن، مهماننوازی، نگهداری از حیوانات و شیطنتهای کودکانه از دیگر موضوعهای این داستانهاست.
دوست بانمک، دوست شیرین!
معرفی کتاب
شکر و نمک با هم بحث میکنند؛ چون هر کدام فکر میکند که از آن یکی بهتر است تا اینکه خانم خانه، نمک را برمیدارد و با آن آب نمک درست میکند تا پنیر را در آن نگه دارد. بعد از چند روز شکر که دلش برای نمک تنگ شده است، چای «امیر» کوچولو را شیرین میکند و... . نمک و شکر که حالا هر دو به مزههای شور و شیرین تبدیل شدهاند، سر صبحانه، یکدیگر را میبینند. آنها حرفهای زیادی دارند که به هم بگویند.
بچه زمین
معرفی کتاب
دانه در دل خاک به جوانهاش میگوید به سمت بالا برود و سرش را از خاک بیرون کند؛ اما جوانه کوچک دلش میخواهد همانجا بماند. دانه برای فرزندش، جوانه، توضیح میدهد که بیرون از خاک، نور، گرما، آب و نسیم هست و او میتواند با جوانههای دیگر بازی کند. جوانه متوجه میشود که در آغوش مادرش، «زمین»، قرار دارد و او مواظبش است. جوانه با اطمینان سر از خاک بیرون میبرد و زیر نور خورشید تبدیل به بوتهای زیبا میشود.
موشهای نقاشی و مدادرنگیها
معرفی کتاب
کتاب حاضر حاوی دو شعر درباره رنگهاست. شعرها رنگهای مختلف را معرفی میکنند و به کودکان میآموزد که از مخلوط شدن سه رنگ اصلی، رنگهای دیگری به وجود میآید. در شعر اول، سه موش سفید کوچولو و بازیگوش، برای فرار از گربه به رنگها متوسل میشوند. در شعر دوم مداد رنگیهای داخل جعبه، خودشان نقاشی میکشند و هر یک وظیفه خاصی را به عهده میگیرند.
پسته خندان
معرفی کتاب
همه دوستان پسته رفتهاند و او تنها در گوشهای افتاده است. ساعتها میگذرد؛ اما پسته همانجاست و هیچکس او را نمیبیند تا اینکه دختر کوچولویی با مادرش وارد مغازه میشود و... پسته دنبال دخترک به راه میافتد تا به خانه آنها میرسد؛ اما پشت در میماند. او با پدر دختر کوچولو وارد خانه شده و به دوستانش ملحق میشود و همگی شب چله خوبی رو پشت سر میگذارند.
رنگووارنگ از همه رنگ
معرفی کتاب
کتاب حاضر شامل اشعاری است که رنگهای مختلف را برای کودکان توضیح میدهد. سبز، آبی، زرد، قهوهای و نارنجی، رنگهایی هستند که درباره هر کدام شعری آورده شده است. آبی رنگ دریا و آسمان است. فصل بهار و جنگل سبز هستند. قهوهای رنگ میز و صندلی و ساقههاست. هویج و خرمالو و نارنگی، نارنجی هستند و خورشید و لیمو، زرد هستند.
فیل برقی
معرفی کتاب
جاروبرقی به تازگی وارد خانهای شده است. او کنار وسایل دیگر قرار میگیرد؛ اما جاروبرقی نمیداند کیست و کارش چیست. آنجا هیچکس او را نمیشناسد. مبل، بالشتکها، تلویزیون و گلدان او را مسخره میکنند. آنها فکر میکنند که او یک فیل است. وقتی سیم جاروبرقی را به برق میزنند، ناگهان جاروبرقی همهچیز را میبلعد، مبل، تلویزیون، بالشتکها و... در همینموقع خانم صاحبخانه وارد میشود. آیا جاروبرقی به هویت خود پی میبرد؟
گردالی
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه «قصههای کوچولوموچولو» است و هشت داستان کوتاه دارد. «دانهبرفی»، «پروانه»، «نان سنگک» و «گردالی»، نام برخی از این داستانهاست. داستان «گردالی» درباره چهار خط است که با هم به گردش میروند. آنها به یک گردالی قرمز میرسند. هر کدام از آنها حدسی میزند و میگوید که آن دایره قرمز چه چیزی میتواند باشد. یکی فکر میکند سیب است، دیگری میگوید یک گلوله کاموایی است، سومی حدس میزند که یک توپ باشد و چهارمی...؛ اما همگی اشتباه میکنند. شما فکر میکنید این گردالی چیست؟
جوجه من کو ؟
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه «شعرهای خواندنی، شعرهای شنیدنی» است و قصه جوجهای را روایت میکند که در حیاط مشغول دانه خوردن و جیکجیک کردن است. ناگهان گربه بلا صدای جوجه را میشنود و سعی میکند او را بگیرد. جوجه فرار میکند؛ ولی جایی برای پنهان شدن نیست تا اینکه روی طناب، لباسهایی را میبیند. جوجه زرنگ روی بند رخت میپرد و کنار مرغ و مرغابی روی یکی از لباسها مینشیند. آیا گربه میتواند جوجه را پیدا کند؟
نردبان هزارپله
معرفی کتاب
پسری که نجاری یاد گرفته است، تصمیم میگیرد یک نردبان بسازد. نردبانی که او میسازد، ده پله دارد و خیلی محکم است. خانم همسایه، نردبان را میپسندد و آن را میخرد. پسرک نردبانی با یازده پله میسازد، آن نردبان را آقای نقاش میخرد. پسرک نردبان دیگری با دوازده پله میسازد و آن را هم میفروشد. سرانجام پسرک تصمیم میگیرد نردبانی با هزار پله درست کند. بعد از مدتها کار سخت، نردبان هزار پله ساخته میشود؛ اما این نردبان به درد چه کسی میخورد؟