Skip to main content

بچه‌دیو کوچولو

معرفی کتاب
در یک صبح گرم گورمی راکلز با سری پر از فکر و خیال‌های مخصوص بچه‌دیو‌ها از خواب بیدار شد و به همراه دوستش یک ماجراجویی تازه را آغاز کرد. شکار گوسفندها توسط گرگ‌ها صحنه ترسناک و جالبی برای گورمی بود. گورمی اثبات می‌کند که می‌تواند با گرفتن تصمیم‌های عاقلانه،‌ از خطرها جان سالم به‌در ببرد و به موفقیت برسد.

جشن تولد بچه دیو

معرفی کتاب
گورمی راکلز، یک بچه دیو کوچولو، آبی و پشمالو است که همراه پدر و مادرش در خانة شماره یک، روی تپة درخت نخود زندگی می‌کند. او خودش را خوب می‌شناسد و فقط به دنبال فرصتی است که خود را به همه ثابت کند. داستان این شخصیت بامزه و تخیلی را در کتاب دنبال کنید.

پنی فاجعه جنجال درست می کند

معرفی کتاب
پنی دختر کوچکی است که به «آهن‌ربای فاجعه» معروف است. در این داستان، بریجیت گرایمز دوست پنی قرار است در نمایش مدرسه از وسط نصف شود و این به نظر پنی بسیار بامزه است. از طرف دیگر، پنی می‌خواهد یک کیک برای تولد مادرش آماده کند، اما باز هم یک جنجال بزرگ درست می‌شود.

پنی فاجعه آهن‌ربای بلا و فاجعه است

معرفی کتاب
کتاب مصور حاضر مشتمل بر سه داستان با شخصیت اصلی دختری به نام پنی است. در این داستان‌های طنزآمیز، پنلوپه جوتر یا همان پنی حرکت‌های عجیبی انجام می‌دهد که گاهی همگان را به دردسر می‌اندازد. در این داستان او با حرکتی عجیب دخترعمه خود را کچل می‌کند و حوادث عجیب بعدی را رقم می‌زند.

پنی فاجعه بد بلایی است

معرفی کتاب
پنی دختر بچه‌ای بازیگوش است که رفتارهای فاجعه‌آمیزی از خود نشان می‌دهد. در این داستان او به همراه دوستش کازمو تلاش می‌کنند از خانم معلم ستاره بگیرند. آن‌ها قصد دارند در حیاط خانه همسایه گنج پیدا کنند و همین موضوع اتفاق‌های عجیبی را به وجود می‌آورد.

پنی فاجعه بد جوری واگیر دارد

معرفی کتاب
در این داستان دختری شر و شیطان به نام پنی اتفاق‌های عجیبی را ایجاد می‌کند که به گفته خودش فکرهای بکر و جالبی هستند که گاهی با واقعیت جور در نمی‌آیند. پنی برای توجیه کارهایش می‌گوید: من از کجا می‌دانستم که نمی‌شود آبله مرغان را به مدرسه برد و یا نباید به شکل یک گربه آبی‌رنگ به کلاس ژیمناستیک بروم، چون بدجوری واگیر دارم؟!

پنی فاجعه آشوب به پا می کند

معرفی کتاب
پنی دختر فاجعه‌ساز این داستان، با همراهی دوستش کازمو، معجونی را اختراع می‌کنند تا دوست مشترکشان جاشوئا باتملی با خوردن آن، از دیزی، دیگر دوستشان، خوشش بیاید. اما خوردن این معجون فاجعه‌ای جدید به ‌بار می‌آورد!

من گم کردم من پیدا کردم

معرفی کتاب
این داستان که به روایت دو شخصیت اصلی بزی و غازی و در دو داستان مجزا تحریر شده، داستانی درباره گم کردن و پیدا کردن اسباب‌بازی است. داستان به گونه‌ای روایت شده است که به کودکان کمک می‌کند، از زاویه دید دیگری به موضوع‌ها بنگرند و دیگران را بهتر درک کنند.

من برنده شدم! من باختم!

معرفی کتاب
شخصیت‌های اصلی داستان این کتاب بزی و غازی هستند. این داستان دربارة برنده شدن و بازنده شدن در بازی است و به کودکان می‌آموزد که چگونه در برد و باخت‌ها باید با یکدیگر برخورد کنند.

من قهرم!

معرفی کتاب
دو شخصیت این داستان، بزی و غازی در یک بازی دوستانه دچار سوءتفاهم‌هایی می‌شوند که با هم قهر می‌کنند. روایت داستان سخن از تفکر ساده و زیبای کودکان دارد که هنگام ناراحتی از زاویه‌ای مثبت به ماجرا نگاه می‌کنند، هیچ کدورتی به دل راه نمی‌دهند و به سرعت با دوستانشان آشتی می‌کنند.