شهاب و شپلو در باغوحش
معرفی کتاب
شهاب پسر خوب و مهربانی است. همه او را خیلی دوست دارند.امروز پدر شهاب به او قول داده است که با هم به باغوحش بروند. حالا شهاب با خوشحالی لباس پوشیده و شپلو را هم داخل جیب لباسش گذاشته تا با پدر برای تماشای حیوانات به باغوحش بروند. شهاب به سمت قفس خرگوشها رفت و خوراکیهایش را به آنها داد. شپلو که حسابی عصبانی شده بود بالاخره فریاد زد: «بس کن پسر جون! تو چقدر کارهای زشت و بدی انجام میدهی!»...
شهاب و شپلو و لباس زمستانی
معرفی کتاب
شهاب پسر خوب و مهربانی است. همه او را خیلی دوست دارند. ولی امروز از وقتی از مدرسه برگشته با همه قهر کرده و به اتاقش رفته است. شهاب دلش نمیخواهد با کسی حرف بزند. میدانید چرا؟ امروز صبح هوا سرد شده بود و کمی هم باران میبارید. مامان شهاب، کاپشن سال گذشتهی او را از کمد بیرون آورد تا شهاب آن را بپوشد. اما شهاب با دیدن کاپشن، اخمهایش را در هم کرد و مادرش با مهربانی به او گفت: «پسر عزیزم! کاپشن تو سالم و تمیز است و از همه مهمتر، اندازهی تو است و برایت کوچک نشده است. پس امسال هم میتوانی از آن استفاده کنی.» اما شهاب قهر کرد و بدون اینکه کاپشن را بپوشد به مدرسه رفت. وقتی هم که از مدرسه برگشت...
ماپیت قورباغهی مغرور
معرفی کتاب
توی یک جنگل سرسبز و قشنگ، کنار یک برکهی زیبا، قورباغهای به نام "ماپیت" زندگی میکرد. ماپیت عاشق آواز خواندن بود. هر روز صبح که از خواب بیدار میشد تا شب کارش فقط این بود که با صدای بلند آواز بخواند. هر بار که ماپیت شروع به آواز خواندن میکرد، همهی حیوانات برکه گوشهایشان را میگرفتند. اما صدای ماپیت آن قدر بلند بود که هیچ فایدهای نداشت. همهی همسایههای ماپیت از دستش ناراحت بودند. هر روز از او شکایت میکردند؛ اما ماپیت به حرفهایشان اهمیتی نمیداد. یک روز که همه از دست آوازهای قورباغهی مغرور خسته شده بودند، دور هم جمع شدند و به اتفاق هم به خانهی ماپیت رفتند و به او گفتند: «ما همه از دست آوازهای تو خسته شدهایم» ماپیت صدایش را صاف کرد و گفت: «همهی شما به صدای زیبای من حسادت میکنید؛ چون نمیتوانید مثل من آواز بخوانید...»
سپس ادامه داد: «هر کسی که ناراحت است، میتواند از اینجا برود!»
سپس ادامه داد: «هر کسی که ناراحت است، میتواند از اینجا برود!»
کاش یکی با من بازی کنه!
معرفی کتاب
توی یک جنگل خیلی دور، زرافه کوچولویی به اسم «لویی» همراه خانوادهاش زندگی میکرد. لویی دوستان زیادی نداشت. او همیشه دلش میخواست کنار بقیهی بچهها بتواند توپ بازی کند؛ اما به خاطر گردن درازش نمیتوانست، برای همین کسی با او بازی نمیکرد.
لویی هر روز یواشکی لابهلای درختها قایم میشد و از دور و با حسرت، توپ بازی بچهها را تماشا میکرد و با خودش میگفت: «آخه این گردن دراز من به چه دردی میخورد؟ خوش بهحال بچهها که میتوانند بدون داشتن این گردن دراز، راحت بازی کنند... » یک روز فیل کوچولو با یک ضربهی محکم توپ را به طرف درختها پرتاب کرد. توپ رفت و رفت و رفت تا روی یک درخت بلند لای یک شاخه گیر کرد...
لویی هر روز یواشکی لابهلای درختها قایم میشد و از دور و با حسرت، توپ بازی بچهها را تماشا میکرد و با خودش میگفت: «آخه این گردن دراز من به چه دردی میخورد؟ خوش بهحال بچهها که میتوانند بدون داشتن این گردن دراز، راحت بازی کنند... » یک روز فیل کوچولو با یک ضربهی محکم توپ را به طرف درختها پرتاب کرد. توپ رفت و رفت و رفت تا روی یک درخت بلند لای یک شاخه گیر کرد...
هاچ زنبور عسل
معرفی کتاب
مجموعه کتاب «دنیای شیرین قصهها» شامل داستانهای کودکانهای است که از فرهنگها و ملل مختلف جمعآوری شده است. این کتابها با داستانهای ساده و آموزنده، به همراه تصاویر رنگارنگ، کودک را به دنیای پرماجرای قصهها میبرد. این مجموعه مناسب برای رشدتخیل، تقویت زبان و آموزش نکات اخلاقی به کودکان است. این داستان روایت ماجراهای هاچ، زنبور شجاع و مهربانی است که در کودکی زنبورهای قاتل، مادرش را ربودهاند. او برای پیداکردن مادرش در سفری طولانی و پرماجرا دوستانی پیدا میکند که به او کمک میکنند تا مادرش را از دست زنبورهای قاتل نجات دهد. شجاعت و تلاش برای مقابله با افراد زورگو از صفات بارز اوست.
ملکه برفی
معرفی کتاب
مجموعه کتاب "دنیای شیرین قصهها" شامل داستانهای کودکانهای است که از فرهنگها و ملل مختلف جمعآوری شده است. این کتابها با داستانهای ساده و آموزنده، به همراه تصاویر رنگارنگ، کودک را به دنیای پرماجرای قصهها میبرد. این مجموعه مناسب برای رشدتخیل، تقویت زبان و آموزش نکات اخلاقی به کودکان است. این داستان درباره دختر و پسریست که در شهر کوچکی مثل خواهر و برادری مهربان با هم بازی میکردند. اما یک روز آینهای اسرارآمیز به زمین میافتد و به هزاران تکه تقسیم میشود که این تکهها توسط باد در سرتاسر سرزمین پراکنده میشود و در چشم و قلبهای مردم نفوذ میکند و دلشان را مثل یخ سرد و بیرحم میسازد. آینه در چشم «کایی» میرود و ....
پرواز
معرفی کتاب
مجموعه «با بابام» 5 داستان ساده از تجربیات ساده پدردختری را به تصویر میکشد. در این مجموعه تصویر درست و زیبایی از یک خانواده سالم و روابط پدر و مادر و فرزندی ایمن و بهطور ویژه نقش پدر به نمایش درآمده است. در داستان «پرواز»، همراهی والدین با کودکان در رؤیاپردازی و پذیرش نقشهای مختلف اثرگذار در رشد اجتماعی کودکان، به تصویر کشیده شده است. خواندن این سری کتاب، علاوه بر کودکان، برای والدین نیز مفید است تا به شخصیت فرزندان اهمیت داده و در تجربه آنها از مواجهه با موقعیتهای اجتماعی کنارشان قرار گرفته و همدلی و همراهی کنند.
شهربازی
معرفی کتاب
مجموعه «با بابام» 5 داستان ساده از تجربیات ساده پدردختری را به تصویر میکشد. در این مجموعه تصویر درست و زیبایی از یک خانواده سالم و روابط پدر و مادر و فرزندی ایمن و بهطور ویژه نقش پدر به نمایش درآمده است. در داستان «شهربازی»، روایت همراهی پدر با دخترش در شهربازی است که مفاهیمی همچون: تعهد، پذیرش داشتهها و بهرهمندی از آنها در زمان حال را نشان میدهد. همچنین حدیث امام هادی(ع) را یادآوری میکند که میفرماید: خوشبختىِ شکرگزارى براى شاکر بیشتر از خوشبختى او به نعمتى است که موجب شکر شده است؛ زیرا نعمت متاعى فانى است اما شکر، نعمت و عاقبت است.
غذای رنگی
معرفی کتاب
مجموعه «با بابام» 5 داستان ساده از تجربیات ساده پدردختری را به تصویر میکشد. در این مجموعه تصویر درست و زیبایی از یک خانواده سالم و روابط والد و فرزندی ایمن و به طور ویژه نقش پدر به نمایش درآمده است. در داستان «غذای رنگی»، علاوه بر تقویت قوهخیال و رؤیاپردازی کودکان، به مفهوم پرستش و توحید اشاره میکند و رابطه با خالق را برای کودک تقویت میکند. همچنین صبر و تلاش در جهت تحقق خواستهها و نیازها را آموزش میدهد.
زیارت
معرفی کتاب
مجموعه «با بابام» 5 داستان ساده از تجربیات ساده پدردختری را به تصویر میکشد. در این مجموعه تصویر درست و زیبایی از یک خانواده سالم و پدر و مادر و فرزندی ایمن و بهطور ویژه نقش پدر به نمایش درآمده است. در داستان «زیارت»، علاوه بر آموزشِ روحیه خستگیناپذیری، به کودکان میآموزد آرامش حقیقی در سایه معنویت، دعا و توسل به دست میآید. همچنین میآموزد بهترین تکیهگاه کودکان، والدین هستند که در شرایط تهدید خطر از طرف دیگر انسانها و عوامل محیطی، امنیت را برای فرزندان به ارمغان میآورند.