پشه و شیر، جیرجیرک و مورچه، بلبل و شاهین
معرفی کتاب
«افسانههای ازوپ» مجموعهای از حکایتهای کوتاه تمثیلی است که به ازوپ، قصهگوی یونانی، نسبت داده میشود. در این افسانهها عمدتاً حیوانات، شخصیتهای داستان هستند و با زبان آنان، درسها و اصول اخلاقی ساده و پایهای ارائه میشود. داستان این جلد از مجموعه مذکور: تابستان بود و مورچهها دانهی گندم جمع میکردند، در حالی که جیرجیرکها آواز میخواندند و برای خودشان خوش بودند. زمستان شد و جیرجیرک نزد مورچهها رفت و از آنها خواست که غذایی به او بدهند. مورچهها به او گفتند...
خری با بارنمک، ستارهشناس، سگ و خروس و روباه
معرفی کتاب
«افسانههای ازوپ» مجموعهای از حکایتهای کوتاه تمثیلی است که به ازوپ، قصهگوی یونانی، نسبت داده میشود. در این افسانهها عمدتاً حیوانات، شخصیتهای داستان هستند و با زبان آنان، درسها و اصول اخلاقی ساده و پایهای ارائه میشود. این جلد از مجموعه مذکور داستان ستارهشناسی بود که هر شب بعد از تاریکی هوا از خانه بیرون میرفت و در حالیکه سرش رو به آسمان بود و ستارهها و سیارهها را نگاه میکرد، قدم میزد. تا اینکه یک شب...
بازی را فراموش نکن
معرفی کتاب
در کتاب «بازی را فراموش نکن» کودکی با ما صحبت میکند. او با زبانی کودکانه و ساده، دربارهی خودش، دنیای خودش، محل زندگیاش و روابطش با دیگران، بهخصوص رابطهاش با پدربزرگش که به آلزایمر مبتلاست، به ما میگوید. سه داستان لطیف دربارهی دنیای پاک کودکان، عشق، بخشندگی و پذیرش آنها که برای مخاطب جذاب است.
مردی که حتی خورشید را هم تعمیر میکرد
معرفی کتاب
کتاب «مردی که حتی خورشید را تعمیر می کرد» دربارهی قدرشناسی، دوستی و همدلی میباشد. در دنیا چیزی وجود ندارد که آقا قدیرِ تعمیرکار نتواند تعمیرش کند. او حتی رابطهها را هم تعمیر میکند. آقا قدیر برای هر چیزی راهحلی دارد. با تمام اینها، باز هم کسانی هستند که او را دوست نداشته باشند. مثلاً فروشندگان لوازم خانگی آقا قدیر را دوست ندارند، چون او هر بار وسایل را تعمیر میکند و نمیگذارد صاحبانشان آنها را دور بیندازند و وسایل جدید بخرند. مردمی هم که دلشان وسایل نو میخواهد از دست آقا قدیر شاکی هستند. بالاخره همه با هم فکر کردند و تصمیم گرفتند...
ویزیویگ پشمالوی فضایی
معرفی کتاب
کتاب «ویزیویگ پشمالوی فضایی» داستانی تخیلی و ماجراجویانه یک موجود پشمالوی فضایی به نام ویزیویگ را روایت میکند که برای تعمیر سفینهاش، به زمین آمده و با پسری به نام بن آشنا میشود. ویزیویگ موجودی کوچک و پشمالو است که از سیارهای دور به زمین آمده و سفینهاش روی سقف خانه بن سقوط کرده است. ویزیویگ ادعا میکند که برآوردهکننده آرزوهاست و با برآورده کردن آرزوهای دیگران، میتواند سفینهاش را تعمیر کند. کتاب دربارهی اهمیت اندیشیدن قبل از انجام کارها، فداکاری و گذشت میباشد.
بچهی خیالپرداز
معرفی کتاب
کتاب «بچهی خیالپرداز»، داستان پسربچهای به نام دنیز است که عاشق رؤیاپردازی است. دنیز، پسری است که غرق در رؤیاها و خیالپردازیهای خود است. او مدام توسط اطرافیانش به خاطر این کار سرزنش میشود. اما آیا این رؤیاپردازیها واقعاً بیفایده هستند؟ کتاب به خوانندگان این فرصت را میدهد که دربارهی ارزش رؤیاپردازی و تأثیر آن بر زندگی، تفکر کنند.
دختر دال
معرفی کتاب
ایران سرزمینی با تنوع قومی، فرهنگی و طبیعی است. یکی از وجوه مهم فرهنگ ما قصهها و افسانهها هستند که شیوهزندگی، افکار، عقاید و باورهای رایج در میان یکیک اقوام ایرانی را نمایان میکنند. بسیاری از این قصهها و افسانهها که ریشههای کهن اساطیری دارند بیانگر هوشمندی، خلاقیت و نوآوری اقوام مختلف در مواجهه با مسائل و مشکلات زندگی هستند. داستان حاضر بازنویسی یکی از همین افسانههاست و شخصیت اصلی آن نیز دختری است به نام دال که زنی از حکیم خواست دعایی بخواند تا او بچهدار شود. حکیم تخم پرندهای به او داد تا چهل روز از آن مراقبت کند. اما مگر از توی تخم پرنده بچه بیرون میآید؟ شوهرش که چنین اعتقادی نداشت. پس تخم پرنده را برداشت و پرت کرد توی زبالهها! پرندهی دال از راه رسید و آن را با خود برد. از داخل آن تخم دختر زیبارویی به دنیا آمد که حتی پرواز را از دال آموخت. روزی شاهزاده تصویر دختر دال را در آب دید...
گمشده در کوهستان امید
معرفی کتاب
روزی در دل کوهستانِ امید جوجه مرغی به دنیا آمد که مادرش نام او را درخشان گذاشت. مامان مرغِ به درخشان آموخت که هرگاه مشکلی برایش پیش آمد تمام تلاشش را برای حل آن به کار ببندد و از خدا کمک بگیرد. درخشان که خیلی دلش میخواست دنیا را ببیند و سؤالهای زیادی داشت از مادرش خواهش کرد با هم در کوهستان گردش کنند. در حین گردش جوجه کوچولو مادرش را گم کرد. او در اوج ترس و ناامیدی با یاد خدا و کمک گرفتن از او توانست مادرش را پیدا کند. این داستان به فرزندان مفهوم توکل به خدا را میآموزد.
زنبورک و حیوانهای جنگل (یک دست صدا ندارد)
معرفی کتاب
این کتاب داستانی را روایت میکند که یادآور ضربالمثل «یک دست صدا ندارد» است. خیلی از کارها را نمیتوان بهتنهایی به انجام رسانید. در این موارد باید از دیگران کمک بگیریم و با آنان همکاری کنیم. جوجهتیغی کوچولو توی رودخانه افتاده و دستش را به شاخهی کوچکی بند کرده است. زنبورک میخواهد او را نجات دهد اما تنهایی زورش نمیرسد که او را از آب بیرون بکشد. به همین خاطر...
آلیس در سرزمین عجایب
معرفی کتاب
آلیس دختری بود مثل همه دخترها، او خیالپرور، کنجکاو و علاقمند به ماجراهای هیجانانگیز بود. آلیس دختری معمولی بود تا قبل از اینکه به سرزمینی عجیب وارد شود. یک روز آلیس خرگوش سفیدی را میبیند و آن را دنبال میکند و به سرزمینی جادویی وارد میشود که ملکهایی بدجنس بر آنجا حکومت میکرد. آنجا سرزمینی بود که هر اتفاق عجیب و غریبی در آن اتفاق میافتد. سرزمینی که در آن موجوداتی عجیب وجود داشتند؛ هزارپایی که حرف میزد، تولهسگی که به اندازه یک اسب بزرگ بود و گربهایی که رد یک چشم بههمزدن غیب میشد و دوباره ظاهر میشد....